تا ابد بغض من تب زده کال است عزیز
دیدن گریه ی تمساح محال است عزیز
تا شما خانه تان سمت شمال ده ماست
قبله دهکده مان سمت شمال است عزیز
پنجره بین من و توست ، مرا بوسه بزن
بوسه از آن طرف شیشه حلال است عزیز
ما دو ریلیم به امید به هم وصل شدن
فصل گل دادن نی ، فصل وصال است عزیز
ماه من ، عکس تو در چشمه گل آلود شده
عیب از توست ، ببین ! چشمه زلال است عزیز
دام گیسوی تو بی دانه شده ، می فهمی؟!
امپراطوری تو رو به زوال است عزیز
عشق این نیست که بر گردن من حلقه زده
اینکه بر گردنم افتاده وبال است عزیز
چهارفصل است دلم منتظر پاسخ توست
لعن و نفرین به تـــو
و هرچه سوال است عزیز ...
صادق فغانی