جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
بی اجازه دوستت دارم

بی اجازه

      دوستت دارم

           و این جرم کمی نیست

 

مرا ببخش ؛


اگرچه

متهم ردیف اول

 چشمهای تـــوست ،

                         نه قلب من ...

 

بهرام محمودی



آدم چقدر زود پیر می شود

وقتی دلتنگ باشی

تمام آرامش یک ساحل را هم به تو بدهند

 

باز هم دل تـــو بارانی ست

 

خیس تر از دریا

         خراب تر از امواج ...

 

آدم چقدر زود پیر می شود ؛

وقتی احساسش ، اضافه تر از درک آدم هاست

 


+ کسی تنهایی یک مرد شاعر را نمی فهمد



عهد

با خود عهد کرده ام

هر جا خط تـــو را دیدم ، ببوسمش

کی خط لب می کشی بانو ؟

 

سید محمدعلی موسوی زاده



ساده نبود ، عاشق بود ...

درست نمی دانم  !

 

ولی ، می گویند

حوا بود که

سیب را تعارف کرد !

و چرا آدم خورد ؟

 

ساده نبود ، عاشق بود  ...

 

نمی دانم !

اما  ...

حوا برایش با ارزش بود  ...

با ارزش تر از بهشتی که می گویند مفت از دست داد  ...

 

 

 



مرگ برگ ها

پاییز من

 از آنجایی آغاز می شود که ...

 

 تـــو

 چند قدم از

       شعرهایم دور می شوی


بانو  ...

همیشه همین است که می بینی


برگ ها

وقتی به مردن فکر می کنند

             که مهر تمام شده باشد ...




مرتضی غلام نژاد 



چشمهایت را ببند !

روزی که

نفس های تو

کنار نفس های من برقصد

به تولدی دیگر پاسخی خواهم داشت

و آنگاه که به زیباترین حس جهان

            دستهایمان را در هم فشرده ایم ...

دوستت دارم را ، آرام آرام

            در گوش تـــو خواهم خواند

چشمهایت را ببند !

آغوشی از آن دورها

            برایت هدیه آورده ام  

 

امیر اسدنسب



نفس مصنوعی !!!

میان این شلوغی ها ،

            دل ام یک بوسه می خواهد ...

تمارض کن به غش کردن ،

             نفس مصنوعی ات با من !

 



تعداد کل صفحات: 8


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات