از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم
و تماشاگر رقصیدن رودیم
او می رود و هر قدمش لاله و نسرین
ما
سنگ تر از قبل همانیم که بودیم
ما شهرتمان بسته به این است بسوزیم
با
داغ عزیزیم که خاکستر عودیم
تن رعشه گرفتیم که با غیر نشسته ست
از
غیرتمان بود، نوشتند حسودیم
جو گندمی از داغ غمش تار به تاریم
در
حسرت پیراهن او پود به پودیم
پیگیر پریشانی ما دیر به دیر است
دلتنگ
به یک خنده ی او زود به زودیم
بر سقف اگر رستن قندیل فراز است
ما
نیز همانیم، فرازیم و فرودیم
یک روز میاید و بماند که چه دیر است
روزی
که نفهمد که چه گفتیم و که بودیم
بعد از تو اگر هم کسی آمد به سراغم
آمد
ببرد آنچه ز تو تازه سرودیم
حامد عسکری