جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
نقطه چین بس است

یک سینه حرف هست ، ولی نقطه‌چین بس است

                        خاتون دل و دماغ ندارم ... همین بس است

 

یک روز زخم خوردم یک عمر سوختم
                        کو شوکران ؟ که زندگی اینچنین بس است

 

عشق آمده‌ست عقل برو جای دیگری
                        یک پادشاه حاکم یک سرزمین بس است

 

مورم ، سیاوشانه به آتش نکش مرا
                        یک ذره آفتاب و کمی ذره‌بین بس است

 

ظرف بلور ! روی لبت خنده‌ای بپاش
                        نذری ندیده را دو خط دارچین بس است

 

ما را به تازیانه نوازش نکن عزیز
                        که سوز زخم کهنه‌ی افسار و زین بس است

 

از این به بعد عزیز شما باش و شانه‌هات
                        ما را برای گریه سر آستین بس است

 

 

حامد عسکری



شاعر : حامد عسکری ,
نامرد آرزو ...

خدمت شروع شد ، تاریک و تـو بـه تـو

بی عکس نامزدش ، بی عکس « آرزو »

شب های پادگان ، سنگین و سرد بود

آخـر خدا چرا ؟  آخـر خدا چگو ...


... نِه ، نَه نمی شود ، فریاد زد : برقص

در خنده ی فـروغ ، در اشک شاملو


توی کلاهِ خود ، لاتین نوشته بود

" Your hair is black , Your eyes are blue "


خاتون تو رو خدا ، سر به سرم نذار

این جا هـــوا پسه ، اینجـــا نگـو نگـو

یک نامــــه آمد و شد یک تــــراژدی

این تیتر نامه بود : « شد آرزو عرو...


... س » و ستاره ها چشمک نمی زدند

انگار آسمــــان حالش گرفته بود


تصمیم را گرفت ، بعد از نماز صبح

با اشک در نگـــاه ، با بغض در گلو


بالای بــــــرج رفت و ماشه را چکاند

با خون خود نوشت: « نامرد آرزو ... »

 

 

حامد عسکری



شاعر : حامد عسکری ,
چون سرمه می وزی ...

چون سرمه می وزی قدمت روی دیده هاست

لطف خط شکسته به شیب کشیده هاست


هرکس که روی ماه تو را دیده، دیده است

فرقی که بین دیده و بین شنیده هاست


موی تو نیست ریخته بر روی شانه هات

هاشور شاعرانه‌ی شب بر سپیده هاست


من یک چنار پیرم و هر شاخه ای ز من

دستی به التماس به سمت پریده هاست


از عشق او بترس غزل مجلسش نرو

امروز میهمانی یوسف ندیده هاست


 

حامد عسگری

 



شاعر : حامد عسکری ,
از ما گله کم کن

از دست من و قافیه هایم گله مند است

ماهی کـه دچارش غزلم بند به بند است

 

مو فندقی چشم سیاهی که لبانش

مرموز ترین عامل بیمــاری قند است

 

زیبـــــایـــــی مـــــــــواج پس پلک بنفـشش

دلچسب تر از اطلسی و شاه پسند است

 

سیب است کــــه از دامنــــه ی رود مـی آید

یا نه ... گل سر بسته به موهای کمند است ؟

 

دارایـــــی من ، چند کلاف غــــــزل ،  از تــــــــو

شیرینی لبخند تو ، یک جرعه به چند است ؟

 

دی ماه رسیده است ومن زخمی و سردم

لبخند بزن خنده ی تو گـــرم کننده است

 

از ما گله کم کن که بپاشیــــم غزل را

پیش قدم پاشنه هایی که بلند است

 

 

حامد عسکری



شاعر : حامد عسکری ,
از بام من پرت دادند

پرنده بودی و از بام من پرت دادند

تو ساک بستی و نام مسافرت دادند

 

قَدت خمید ، نگاهت شکست ، روحت مُرد

کلاغهای مزاحم چه بر سرت دادند ؟

 

تو نیم دیگر من بودی و ندانستی

چه داغها که به این نیم دیگرت دادند

 

خدا نخواست من و تو کنار هم باشیم

سه چار هفته به کنکور شوهرت دادند !!!



حامد عسکری

 



شاعر : حامد عسکری ,
تو سبز بمان من ...

ای دلبری ات دلهرۀ حضرت آدم

پلکی بزن و دلهره ام باش دمادم


پلکی بزن از پلک تو الهام بگیرم

تا کاسه ی تنبور و سه تاری بتراشم


هر ماه ته چا نشد حضرت یوسف

هر باکره ای هم نشود حضرت مریم


گاهی غزلم ! گم شدن رخش بهانست

تهمینه شود همدم تنهایی رستم


تهمینه شود بستر لالایی سهراب

تهمینه شود یک غم تاریخی مبهم


تهمینۀ من ترس من این است نباشد

باب دلت این رستم بی رخش پر از غم


این رستم معمولیِ ساده که غریب است

حتی وسط ایل خودش در وطنش : بم


ناچاری ازین فاصله هایی که زیادند

ناچاری ازین مردن تدریجی کم کم


هرجا بروم شهر پر از چاه وشغاد است

بگذار بمانم که فدای تو بگردم


من نارون صاعقه خورده ، تو گل سرخ

تو سبز بمان من به درک من به جهنم

 

 

حامد عسکری



شاعر : حامد عسکری ,
خالی شده ست مصر دلم از عزیزها

گیــرم تمـــام شهر پر از سرمه ریزها
خالی شده ست مصر دلم از عزیزها

داش آکل و سیاوش و رستم تمام شد
حالا شده ست نوبت ابــــــــرو تمیز ها

دیگر به کوه و تیشه و مجنون نیاز نیست
عشّــاق قانعند بــــــه میــخ و پریـــــزها

دستی دراز نیست به عنوان دوستی
جـــــز دستهـــای توطئه از زیـر میزها

دل نیست آنچه جز به هوای تو می تپد
مجموعه ایست از رگ و اینجور چیـزها

خانم بخند ! که نمک خنده های تو
برعکس لازم است بـــرای مریضها

چون عاشقم و عشق بسان گدازه داغ
پس دست می زنم بـــه تمامی جیزها

 

 

حامد عسکری



شاعر : حامد عسکری ,

تعداد کل صفحات: 4


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات