جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
عشق ...


گفتند
 :

چه سان است عشق تــو ؛

تویی که پیکرت برف است وُ

اویی که چشمش آفتاب ؟


گفتم :

عشق من

آب شدن در پیشگاه اوست ؛


پیوسته ، پی در پی ، بی پایان ...

 

 

 

کژال ابراهیم خدر | ترجمه بابک زمانی






وقت فراموشی ...

در عمق دریا دلم می خواست چشم هایم را ببندم

و برای چند لحظه هم که شده ، وانمود کنم که آب را فراموش کرده ام

 

اما هرچقدر بیشتر سعی میکردم ،

 کمتر میتوانستم به آب فکر نکنم ؛

 بیشتر غرق میشدم

 

باید همیشه به یاد داشته باشی که

ماندگارترین چیزها در ذهن ،

 آنهاییست که وانمود به فراموش کردنشان میکنی

 

هرچقدر بیشتر بخواهی چیزی را فراموش کنی ،

بیشتر در ذهنت با آن بازی میکنی

 

برای فراموش کردن چیزی ، نباید از آن فرار کنی ؛

 خودشان کم کم میروند ، فراموش میشوند

 

سعی برای فراموش کردن چیزی ،

درست مانند فرار کردن از سایه ات است

تو نباید از سایه ات فرار کنی ، نمیتوانی که فرار کنی ؛ 

وقتش که برسد ، خودش کم کم می رود ، فراموش می شود



بابک زمانی



شاعر : بابک زمانی ,
حسودی

تـــو

 لیوان آبت را

با خیال راحت می نوشی

 

من حسودی می کنم

به لبه ی لیوان ،

که لب های تو به آن می خورد

لیوان به چشم های من ، که به تو خیره شده

و گلدان روی میز ، به من و لیوان !

 

تـــو

لیوان آبت را

 با خیال راحت می خوری

و همه چیز از تو آب می خورد !

 

 

محسن حسینخانی



مانده ام ...

گلم

که صدایت می کنم

شمعدانی چه اخمی می کند !

 

مانده ام جانم را

چقدر آهسته بگویمت که ...

 

هم تـــو بشنوی و هم

 آب از دل هیچ گنجشکی تکان نخورد

 

حمید جدیدی



شاعر : حمید جدیدی ,
تو ماهی !


تـــو
ماهی !

 

صورتم را

به صورتت می‌چسبانم !

 

کامل که شدیم

            آب بالا می‌آید و

                        ما غرق می‌شویم ...

 

 

ساناز واحدی


 



انعکاس

گاه یک ستاره 

یک ستاره گاهی می‌تواند

             حتی در کف یک پیاله‌ی آب 

                        خواب هزار آسمان آسوده ببیند

آن وقت تـــو می‌گویی چه ...؟ 

 

می‌گویی یک آینه

 برای انعکاس علاقه 

                        کافی نیست !؟



سید علی صالحی

 



مرا ببخش ...

روزی اگر  ...

احمقانه یادم رفت كه بگویم

            بیشتر از واژه ها دوستت دارم

كاش به یاد آوری با آنكه رنجیده ای


روزی اگر
 ...

احمقانه یادم رفت كه بگویم

            هر روز دلم برایت تنگ می شود

كاش به یاد آوری كه نبود تو درد است


روزی اگر
 ...

یادم رفت كه حماقت می كنم

مرا ببخش و به یاد آور كه ماهی ها هم

                        گاهی فراموش می كنند كه در آب اند


مرا ببخش ...

 

  

 پرویز صادقی



تعداد کل صفحات: 2


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات