جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
اگر ماه از تو زیباتر بود ...

اگر ماه از تو زیباتر بود

هرگز دوستت نمی داشتم


اگر موسیقی

از صدای تو دل انگیزتر بود

هرگز به صدای تو گوش نمی سپردم


اگر آبشار اندامش از تو

متناسب تر بود

هرگز نگاهت نمی کردم


اگر باغچه از تو

خوش‌بو تر بود

هرگز تو را نمی بوئیدم


اگر در مورد شعر هم از من بپرسی

بدان ؛ اگر به تو مانند نبود

هرگز نمی سرودمش

 

شیرکو بیکس



شاعر : شیرکو بیکس ,
بانوی این شعر ...

آهای بانوی این شعر ...


خوب به کلماتم نگاه کن

تک تک این ها را از اعماق قلبم برایت آوردم !


خوب به چشمانم خیره شو

وقتی میگویم دوستت دارم 

و خوب لب هایم را تماشا کن 

وقتی اسمت را به زبان می آورم ...

همه شان میخواهند فقط یک چیز را به تو بگویند


که تـــو تنها موجودی هستی که

وقتی رو به روی من قرار میگیری

دیگر از خدا هیچ نمیخواهم !

آهای بانوی این لحظه ها ...

تو برای من از هر چیزی زیباتری !!


و من تو را با هیچ ؛

خوب دقت کن

با هیچ عوض نخواهم کرد !!

 

محسن دعاوی

 



شاعر : محسن دعاوی ,
زیبای دوست داشتنی


لعنتی را دوست دارم

مثل یک استکان چای کمر باریک است


نزدیکش که می شوم

عطرش مثل دارچین توی سرم می پیچد !


توی چشم هایش زل میزنم و دستش را می گیرم

عطر هل ، هولم می کند  !


و میبوسمش ، میبوسمش
 ...

شیرین مثل نبات  !


پس
 ...

الکی نیست ؛

خستگی هایم را دور میریزی  !

معجون زیبای دوست داشتنی ام

 


حا
مد نیازی



شاعر : حامد نیازی ,
تو که نمی دانی ...

تو که نمی دانی ؛

از آن دهان ، با آن لب ها

هر چه بگویی زیباست

هر چه بگویی شنیدنی ست

حتی در سکوت !


تو که نمی دانی ؛

از این دهان ، با این لب ها

هر چه بگویم دوستت دارم است

هر چه بگویم با من بمان است

حتی میان بوسه !


چشم هایت را ببند و

با لبخند به آغوشم بیا ...


تو که نمی دانی ؛

دلم چقدر گفتگوی عاشقانه می خواهد !



حامد نیازی

 



شاعر : حامد نیازی ,
شعرهای من برای تـــو ...

نور

مهم‌تر از چراغ است


شعر

مهم‌تر از دفتر است


و بوسه 

مهم‌تر از لب است

 

شعرهای من برای تـــو اما

با ارزش‌ترند از هر دوی ما

 

این شعرها

تنها مدارکی هستند

که به مردم اثبات می کنند

تـــو چقدر زیبا بوده ای

من چقدر مجنون  ...

 


نزار قبانی



شاعر : نزار قبانی ,
رنجیده‌ام ...


رنجیده‌ام ...


دستم را

در دست لحظه ات بگذار

            که آغوش این شهر افق ندارد

که خواهش بزرگیست

              دلتنگ نبودن در کوچ

  

و آرزوی زیبائیست ، بازگشت ...


 

نیکی‌ فیروزکوهی



ﻣﺮﮒ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ تـــو

ﻗﺮﺍﺭ ﻣﺎ ﻓﻘﻂ

    ﯾﮏ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﻮﺩ

                ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ   ...

ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻟﺐ ﻫﺎﯾﺖ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ !

 

ﻣﻦ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ

           ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﯾﮏ ﺑﻮﺳﻪ

                       ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ  ...

ﻭ ﺻﺒﺢ ﻓﺮﺩﺍ

ﺍﻋﺠﺎﺯ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯾﺖ

            ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺯﻩ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

ﻟﻌﻨﺘﯽ !

ﻣﺮﮒ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ تـــو

ﭼﻘﺪﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ...

 

 

علیرضا اسفندیاری



تعداد کل صفحات: 3


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات