رژ قرمز بزن
و برو میان شکوفههای انار پنهان شو
من هم چشمهایم را میبندم
و برای پیدا کردنت
تمام شکوفههای باغ را میبوسم!
رحمان نقی زاده گرمی
نظرات
چهارشنبه 8 مرداد 1399 .:|:. 09:10 .:|:. علی ساطع
من بلد نیستم دوستت نداشته باشم بلد نیستم وقتی میخندی قند توی دلم آب نشه و وقتی از روی غیرت اخم میکنی نمیرم برات!
بلد نیستم وقتی بهم میگی"دوست دارم" ناز کنم ، پشت چشم نازک و بگم "مرسی" من میپرم و بوسه بارون میکنم گردی ماه صورتترو
یا وقتی کلافه ای از ترافیک نمی تونم دست نکشم تو سیاه موهات و زیر گوشت آروم آروم شعر نخونم که بره پی کارش بی حوصلگیهات
من بلد نیستم دوستت نداشته باشم تـــو ، عشقت ، صدات ، دستهات ، عطرت ... من بلد نیستم بدون اینا زندگی کنم
مثل یک مخدری که جاریه توی روحم و تپش های قلبم که حیاتم وابسته است بهش
تو همونی که خدا فرستاد تا ثابت کنه من رو بیشتر از همه ی بنده هاش دوست داره
میدونی! زندگی کردن بلدی میخواد ولی"من بلد نیستم بی تو زندگی کنم"
فاطمه صابری نیا
شاعر :
فاطمه صابری نیا ,
سه شنبه 19 آذر 1398 .:|:. 11:33 .:|:. علی ساطع عطر پرتقال می گیرد نفسم از تـــو که می گویم نارنجی می شود دنیایم تـــو را که می بینم
مثل درخت پرتقالی که در پاییـــز به بار نشسته باشد!
پر از دوستت دارم ...
شاعر :
حامد نیازی ,
سه شنبه 2 مهر 1398 .:|:. 16:16 .:|:. علی ساطع اگه این آخرین شعره ، اگه این آخرین آهنگ بازم میخونم از شوق یه دنیای بدون جنگ اگه این آخرین راهه ، اگه این آخرین پرده منو با بوسه ای بسپار ، به یه دنیای بی بَرده واسه تو باقی میذارم ، نهال سبز رویامو امید با تو برگشتن ، به شهر آرزوهامو واسه تو باقی میذارم ، جای خالیمو توو رگبار نگاه بی قرارم رو ، توو عکس قاب رو دیوار منو گم کن توو آغوشت ، که نامیرا بشم با تو بنوشم جرعه به جرعه ، بهار تووی چشماتو صدام میمونه بعد از من ، بازم دستاتو میگیرم تو اونقدر زندگیم بودی ، که با مرگم نمیمیرم اگه این آخرین برگه ، اگه این فصل پاییزه شریک این شرابی باش ، که توو گیلاسا میریزه اگه این آخرین لحظه ، اگه این آخرین روزه بذار اون جنگلی باشم ، که مغرورانه میسوزه همه روزای تبعیدو ، کنار تو سفر کردم پناه لحظه هام بودی ، من از تو برنمیگردم چشات معنای آرامش ، نگاهت سرزمینم بود همیشه مومنت بودم ، که لبخند تـــو دینم بود منو گم کن توو آغوشت ، که نامیرا بشم با تو بنوشم جرعه به جرعه ، بهار تووی چشماتو صدام میمونه بعد از من ، بازم دستاتو میگیرم تو اونقدر زندگیم بودی ، که با مرگم نمیمیرم
شاعر :
یغما گلرویی ,
پنجشنبه 17 مرداد 1398 .:|:. 13:17 .:|:. علی ساطع بچسب به من ! مثل چای بعد از کار ؛ مثل دیدار دانهی انگور با لب ؛ آن هم وسط تماشای فیلمهای پر از بوسه ؛ مثل خواب بعد از خواندن شعرهای مربوط ...
مثل نوازش نرم آفتابِ اول صبح ؛ مثل صبحانهی بعد از حمام ؛
مثل پیراهنی که اولینبار میپوشی و آینه از ذوق میخندد ؛
مثل نشستن پروانه روی دستگیرهی در و کمی دیر شدن !
مثل کفشهایی که سمت روز تازه ایستادند ؛ مثل سلام پیرمردی که بوی نان تازه جوانش کرده ؛ مثل لبخند معشوقهی چشم بهراه و هنوز زیبایش ؛
مثل خودمانی شدن اسم تـــو با لبهایم ...
بچسب بچسب به من مرا به خودم بیاور به لبهایت به هرچه قشنگی در دنیاست ...
رسول ادهمی شاعر :
رسول ادهمی ,
پنجشنبه 3 مرداد 1398 .:|:. 14:38 .:|:. علی ساطع برمی گردم ، در با تو بودنها نفس می کشم . چقدر خاطرات آغشته بر بالهایت مرا
سخت به داشتنت وا می دارد ! عشق من باش .
اصلاً بگو ببینم مرا پناه می دهی ؟ راز نیلوفران را به گوشم می خوانی ؟! از دلبری اطلسی ها برایم داستان می بافی ؟ مرا می بوسی ؟ بگو دستان مرا در دستان کودکی ام می گذاری ؟ قول می دهم که دنبال قاصدکها ندوم
من فقط عاشق تو هستم و تـــو را
دوست دارم آری ، دوستت دارم بهرنگ قاسمی شاعر :
بهرنگ قاسمی ,
شنبه 29 دی 1397 .:|:. 10:04 .:|:. علی ساطع عاشقت نشدهام که نداشته باشمت ، که
بگذارم بروم ، که رفیق نیمه راه باشم .
رویاهایت را با جان طلب نکنم و در غم و لبخندت شریک نباشم .
شعر خواندن و گل خریدن و شمع روشن کردن نفهمم و حال عاشقانهات را با بوسه و آغوش نخرم .
بزنی زیر آواز و مست نشوم ، از آینده بگویی و بگویم هیس!
برای گریه و لبخندت دوست میدارم
کلماتت وقتی که مینویسی
، نگاهت وقتی که به چشمان من است ، دستانت وقتی که شمعی روشن میکند ، و قلبت وقتی که به من گلی
هدیه میدهد نیست . برایم سعدی بخوان تا رفیق این همه سال عاشقیمان باز بگوید که من بی روی تو آرامم
نیست . که من از عهد آدم تو را دوست دارم و تو
از همان وقت که توی بهشت بوسیدمت ، عاشقم شدی
.
به آخرش فکر نکن ، چون این قصه پایان ندارد . چون
از ازل تا ابد عشق آن اتفاقی است که بین
و تو میافتد . مانگ میرزایی
شاعر :
..: شاعران معاصر خانم :.. ,
یکشنبه 11 آذر 1397 .:|:. 09:11 .:|:. علی ساطع
|
بسم الله الرحمن الرحیم
جهان را به عـشـق کسی آفریده اند چون من که آفریده ام از عشق جهـــانی بـــرای تـــــو . . . حسین پناهی دیگر صفحات
فهرست شاعران وبگاه
آرشیو مطالب
برچسب ها
دیدار |
زن |
قلب |
درخت |
خنده |
ستاره |
جمعه |
زمستان |
گل |
پرنده |
دل |
تنهایی |
آغوش |
مرگ |
غروب |
باران |
دوست داشتن |
خیال |
دریا |
شعر |
اشک |
رفتن |
بهار |
ابی |
تنها |
بانو |
نفس |
نگاه |
مو |
خواب |
عاشق |
آسمان |
گریه |
خورشید |
شب |
لب |
سیاوش قمیشی |
باد |
داریوش |
چشم |
دست |
ماه |
پنجره |
زندگی |
بوسه |
بغض |
پاییز |
لبخند |
دلتنگی |
عشق | آمار بازدید وبگاه
بازدید امروز : بازدید دیروز : بازدید این ماه : بازدید ماه قبل : بازدید کل : تعداد کل مطالب : بیشترین بازدید : 7030 عزیز در تاریخ : 18 اردیبهشت 1395 آخرین بروز رسانی : آخرین بازدید : |