جز خاطره
هرکه رفت ، بازنیامد ...
حالا تـــو
خاطره شده ای ،
جایی میان آمدنت ، بودنت ، رفتنت
از خیسی چشمانم میگذری ،
می
روی ... باز
می آیی ...
سید محمد مرکبیان
چشمم سر وعده بیثمر میگردد بیچاره
دل ام که دربه در میگردد
کشتی تو مرا و منتظر میمانم قاتل به
محل قتل برمیگردد
کاظم بهمنی شاعر :
(شعروگرافی) ,
کاظم بهمنی ,
پنجشنبه 4 تیر 1394 .:|:. 19:20 .:|:. علی ساطع هنوز عاشقانه کنار تـــوام ترانه ترانه کنار توام به یادم میای مث یه خاطره نذار اسمت از یاد این دل بره تو دنیای خوابت پناهم بده به دنیای پروانه راهم بده بذار پر بگیرم از این خستگی نذار که قفس باشه دلبستگی هنوز عاشقانه کنار توام غزل تا غزل بی قرار توام کنار توام تو شهر بی کسی بگو از کدوم گریه سر می رسی بیا ابرُ از توی چشمام ببر پُرم از تب و اشتیاق سفر بیا رد شیم از زیر رنگین کمون تا پایان این قصه با من بمون تا
پایان این قصه با من بمون یغما گلرویی شاعر :
یغما گلرویی ,
دوشنبه 25 خرداد 1394 .:|:. 21:22 .:|:. علی ساطع تو از یک برگ می گفتی من اونو باغ می کردم همیشه کمترین هارو زیاد اغراق می کردم
یا جون ام این وسط بودُ یا احساس ام دخالت داشت تا یک قله نشون میدی ، میگم وقت صعودم هست بگو تا پیش مرگت شم ، توانش در وجودم هست !
من از یک ترسی اینجوری تو رو محکم بغل کردم !
چه ابری توی چشمامه ، بری رگبار می بندم
برو اما بعیدم نیست همون دورو ورا باشم ...
افشین مقدم شاعر :
افشین مقدم ,
چهارشنبه 20 خرداد 1394 .:|:. 19:20 .:|:. علی ساطع وقتی به چشم هایت نگاه می کنم مثل این ست که باز عاشق
می شوم تا به یاد آورم چرا دوستت دارم و راه
دیگری وجود ندارد وقتی تـــو وعده گاه می شوی و
من پر از ملاقاتم ! شاعر :
پرویز صادقی ,
چهارشنبه 13 خرداد 1394 .:|:. 19:48 .:|:. علی ساطع یک دوست
داشتن هایی هم هست که از دور است و در سکوت که دل ات برایش از دور ضعف می رود که وقتی حواسش نیست چشمانت
را می بندی ...
و با یک بوسه به سویش روانه می کنی که وقتی بی هوا نگاهش با نگاهت یکی می شود ... انگار کسی به یک باره نفس
کشیدن را ممنوع می کند یک دوست
داشتن هایی هست که به یک باره ، بی مقدمه پا در کفش دلت می کند و جا خوش می کند و از دست تو کاری بر نمی
آید جز از
دور دوستش داشتن یک دوست
داشتن هایی هست ساکت است ، آرام است خوب است
، گم است ...
شاعر :
عادل دانتیسم ,
سه شنبه 12 خرداد 1394 .:|:. 21:19 .:|:. علی ساطع پیش می آید این چنین بی پروا ، بی مقدمه دست بر کمر عشق بگذارم و ... از
میانه های شب ، با تو همآغوش شوم پیش می آید این چنین زخم
خورده ، خودم را بیابم و روح مجروحم را دست تن گرم تو بسپارم پیش می آید چشم بسته از تردد
بی رحم خیابان بگذرم و با تو
به تماشای دستان خالی مرگ بنشینم پیش می آید من شعری ننویسم ... هرگز اما نمی شود با تـــو باشم و شاعرانگی
هایم را از یاد ببرم ...!
سیدمحمد مرکبیان شاعر :
سید محمد مرکبیان ,
پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394 .:|:. 20:31 .:|:. علی ساطع
|
بسم الله الرحمن الرحیم
جهان را به عـشـق کسی آفریده اند چون من که آفریده ام از عشق جهـــانی بـــرای تـــــو . . . حسین پناهی دیگر صفحات
فهرست شاعران وبگاه
آرشیو مطالب
برچسب ها
پنجره |
پاییز |
مو |
شب |
خیال |
بوسه |
زندگی |
گریه |
رفتن |
قلب |
ماه |
غروب |
باران |
زن |
تنهایی |
خورشید |
گل |
درخت |
دست |
دلتنگی |
دیدار |
پرنده |
داریوش |
خنده |
بغض |
نفس |
باد |
اشک |
ستاره |
دل |
مرگ |
جمعه |
تنها |
آغوش |
ابی |
سیاوش قمیشی |
بانو |
لبخند |
چشم |
دریا |
عشق |
عاشق |
دوست داشتن |
زمستان |
خواب |
شعر |
بهار |
آسمان |
نگاه |
لب | آمار بازدید وبگاه
بازدید امروز : بازدید دیروز : بازدید این ماه : بازدید ماه قبل : بازدید کل : تعداد کل مطالب : بیشترین بازدید : 7030 عزیز در تاریخ : 18 اردیبهشت 1395 آخرین بروز رسانی : آخرین بازدید : |