بیا با هم
کمی عشق بازی کنیم
گل مهربانم !
تعارفات خوشگل کنیم
بیا با دل های
هم بازی کنیم
مثلا من بگویم ...
پیدا کردنت سخت بود
به سختی یافتن توت فرنگی بود
در قطب شمال !
و تـــو ذوق
کنی
گونه هایت چرا سرخ شد
عزیزکم ؟
حامد نیازی
نظرات
بیا با هم کمی عشق بازی کنیم گل مهربانم !
تعارفات خوشگل کنیم بیا با دل های
هم بازی کنیم
مثلا من بگویم ... پیدا کردنت سخت بود به سختی یافتن توت فرنگی بود
در قطب شمال !
و تـــو ذوق
کنی گونه هایت چرا سرخ شد
عزیزکم ؟ حامد نیازی شاعر :
حامد نیازی ,
سه شنبه 11 آبان 1395 .:|:. 20:35 .:|:. علی ساطع اصلا نمی خواهم برایم این و آن باشی کافیست وقتی با تو هستم مهربان باشی
عشق است ، من هرآنچه باشی دوستت دارم دریا اگر باشی ... اگر آتشفشان باشی
از ناگهانی اتفاق افتادنت پیداست باید برایم از خداوند ارمغان باشی
باید بتابی بعد باران هایِ پی در پی در تیره روزی های من رنگین کمان باشی
بگذار ماه آسمان ، مال خودش باشد وقتی تو قرص ماه حوض خانه مان باشی
گفتند دریا شو ، تمام آسمان در توست دریا نخواهم شد مگر تـــو
آسمان باشی !
مهرداد نصرتی شاعر :
...: قالب های ادبی کهن :... ,
جمعه 6 فروردین 1395 .:|:. 12:05 .:|:. علی ساطع
گفتم که آشیان کو ، گفت آشیانه با من گفتم بدون بهرام شوق ترانه ام نیست
گفتا بیا به گلشن شور ترانه با من
گفتم بهانه ای
نیست تا پر زنم به سویت
گفتا تو بال بگشا راه بهانه با من گفتا که من جوانم فکر جوانه با من گفتم که خانمانم در کار عاشقی رفت
گفتا به کار خود باش تدبیر خانه با من گفتم به جرم شادی جور زمان مرا کشت
گفتا تو شادمان باش جور زمانه با من
گفتم ز عشقبازی در کس نشان ندیدم زد بوسه بر لبانم گفتا نشانه با من گفتم دلم چو مرغیست کز آشیانه دورست
دستی به زلف خود زد گفت آشیانه با من گفتم ز مهربانان روزی گریزم آخر گفتا که مهربان باد اشک شبانه با من ...
مهدی سهیلی
شاعر :
مهدی سهیلی ,
جمعه 3 مهر 1394 .:|:. 11:19 .:|:. علی ساطع وقتی که خوابی نیمه شب تو را نگاه می کنم زیبائی ات را با بهار ، گاه اشتباه می کنم
از شرم سر انگشت من ، پیشانی ات تر می شود عطر تنت می پیچد و دنیا معطر می شود
گیسوت تابی می خورد ، می لغزد از بازوی تو از شانه جاری می شود چون آبشاری موی تو
چون برگ گل در بسترم می گسترانی بوی خود من را نوازش می کنی بر مهربان زانوی خود
آسیمه می خیزم ز خواب، تو نیستی اما دگر ای عشق من ، بی من کجا ؟ تنها نرو ، من را ببر
من بی تو می میرم ، نرو ! من بی تو می میرم ، بمان با من بمان ، زین پس دگر هرچه تو می گویی، همان
در خواب آخر ، عشق
من ! در برگ گل پیچیدمت می خوابم ای زیباترین ، در خواب شاید دیدمت شاعر :
..: ترانه های ؟ :.. ,
چهارشنبه 1 مهر 1394 .:|:. 20:42 .:|:. علی ساطع منتظر نباش که شبی بشنوی ، از این دلبستگی های ساده دل بریده ام ! که روسری تو را ، در آن جامه دان قدیمی جا گذاشته ام ! یا در آسمان ، به ستاره ی دیگری سلام کرده ام ! توقعی از تو ندارم ! اگر دوست نداری ، در همان دامنه دور دریا بمان ! هر جور
تو راحتی ! بی بی باران
! همین سوسوی تو از آنسوی پرده دوری ، برای روشن کردن اتاق تنهائی ام کافی ست ! من که اینجا کاری نمی کنم ! فقط گهکاه گمان آمدن تـــو را در دفترم ثبت می کنم ! همین ! این کار هم که نور نمی خواهد !
می دانم که مثل همیشه، به این حرفهای من می خندی ! با
چالهای مهربان گونه ات ...
حالا، هنوز هم وقتی به آن روزهای زلالمان
نزدیک می شوم ،باران می آید ! صدای باران را می شنوی ؟
شاعر :
یغما گلرویی ,
چهارشنبه 25 شهریور 1394 .:|:. 20:36 .:|:. علی ساطع
مگر اینکه خواب داشتن مرا ببینی ... !
حالا که خواب هستم می توانم دستان تـــو را برای چند
لحظهای داشته باشم گلم ؟! در خواب کجا برویم ؟ پارک یا خلوتترین کوچههای شهر ؟!
نترس ! درست است که ذوق مرگ شده ام اما
زود نمی بوسمت ! زود مثل این شاه ماهی ندیده ها بغلت نمی کنم ! اصلاً آنقدر مهربان می شوم که
احساس امنیت کنی اصلاً کاری میکنم که خودت بگویی : پس
دستانت کو به روی سرم ؟! ... پرتت کنم به آسمان ؟ جیغ
بزنی ... یواش می ترسم گلم ! می خواهی پا برهنه بدویم تا خود خدا ؟! هدیه را کجا تقدیمت کنم ؟! لابلای بنفشهها یا لای شعر ؟! اصلاً می خواهی برویم پیش سالمندترین درخت شهر ... دارم کم کم به داشتنت عادت میکنم ، عجیب ! کاش بیدار نشوم کاش هیچگاه بیدار نشوم ... !
بهرنگ قاسمی شاعر :
بهرنگ قاسمی ,
پنجشنبه 12 شهریور 1394 .:|:. 16:57 .:|:. علی ساطع به دیدارم بیا هر شب ، در این تنهایی تنها و تاریک خدا
مانند دلم تنگ است بیا ای روشن ، ای روشنتر از لبخند شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهیها دلم تنگ است بیا بنگر ، چه غمگین و غریبان در این ایوان سرپوشیده ،
وین تالاب مالامال دلی
خوش کردهام با این پرستوها و ماهیها و
این نیلوفر آبی
و این تالاب مهتابی ... بیا ای مهربان با من ! بیا ای
یاد مهتابی !
مهدی اخوان ثالث
شاعر :
مهدی اخوان ثالث ,
پنجشنبه 5 شهریور 1394 .:|:. 20:02 .:|:. علی ساطع
|
بسم الله الرحمن الرحیم
جهان را به عـشـق کسی آفریده اند چون من که آفریده ام از عشق جهـــانی بـــرای تـــــو . . . حسین پناهی دیگر صفحات
فهرست شاعران وبگاه
آرشیو مطالب
برچسب ها
مو |
مرگ |
زمستان |
غروب |
دل |
دست |
جمعه |
لب |
درخت |
چشم |
تنهایی |
بانو |
خنده |
پرنده |
پاییز |
لبخند |
دریا |
دیدار |
زن |
باران |
بغض |
داریوش |
ماه |
شب |
بوسه |
گل |
قلب |
گریه |
ابی |
خواب |
تنها |
خورشید |
شعر |
ستاره |
باد |
آغوش |
رفتن |
عشق |
پنجره |
آسمان |
اشک |
دوست داشتن |
خیال |
دلتنگی |
نفس |
سیاوش قمیشی |
زندگی |
بهار |
عاشق |
نگاه | آمار بازدید وبگاه
بازدید امروز : بازدید دیروز : بازدید این ماه : بازدید ماه قبل : بازدید کل : تعداد کل مطالب : بیشترین بازدید : 7030 عزیز در تاریخ : 18 اردیبهشت 1395 آخرین بروز رسانی : آخرین بازدید : |