درست نمی دانم !
ولی ،
می گویند
حوا بود که
سیب را
تعارف کرد !
و چرا آدم خورد ؟
ساده نبود ، عاشق بود
...
نمی دانم !
اما ...
حوا برایش با ارزش بود ...
با ارزش تر از بهشتی که می گویند مفت از دست داد ...
نظرات
درست نمی دانم !
ولی ،
می گویند حوا بود که سیب را
تعارف کرد ! و چرا آدم خورد ؟
ساده نبود ، عاشق بود
...
نمی دانم ! اما ... حوا برایش با ارزش بود ... با ارزش تر از بهشتی که می گویند مفت از دست داد ... شاعر :
...: قالب های ادبی نوین :... ,
چهارشنبه 13 آبان 1394 .:|:. 22:22 .:|:. علی ساطع ما چون دو دریچه ، رو به روی هم آگاه ز
هر بگو مگوی هم هر روز قرار
روز آینده بیش از شب و روز تیره و دی کوتاه زیرا یکی از دریچه ها بسته ست نفرین به سفر ، که هر چه کرد او کرد
مهدی اخوان ثالث
شاعر :
مهدی اخوان ثالث ,
یکشنبه 12 مهر 1394 .:|:. 17:55 .:|:. علی ساطع زمانه یک سر سوزن اگر که غیرت داشت تـــو سهم من شده بودی و عشق حرمت داشت همیشه بی تو جهان لحظه لحظه اش غم بود اگرچه از تو چه پنهان ، غم تو لذت داشت جهان به شیوه ی دلخواه من نمی چرخید و صبح صادق من غربت هدایت داشت تو هم شبیه زمانه ، مرا زمین زده ای نمی شود که به این رسم زشت عادت داشت نخواستی که بفهمی دل
ش ک س ت ه ی
من فقط نیاز به یک ذره استراحت داشت برو به عاقبت این قضیه فکر نکن برو کنار کسی که به تو محبت داشت و شک نکن که تو را در بهشت می بینم اگر حیات پس از مرگ واقعیت داشت امید صباغ نو شاعر :
امید صباغ نو ,
شنبه 6 تیر 1394 .:|:. 15:45 .:|:. علی ساطع سیبی که در نگاه تو می
چرخد آدم را وسوسه می کند
بیا از این جهنم فرار کنیم ! اندازۀ همین یکی دو سطر فرصت داریم از
تیررس نگاه این فرشته ها که دور شویم بهشت که
نه ... نیمکتی را نشان تو خواهم داد که مثل یک گناه
تازه وسوسه انگیز است.
حیف است سیب را
نچیده بمیریم ...
حافظ موسوی شاعر :
حافظ موسوی ,
چهارشنبه 25 تیر 1393 .:|:. 01:33 .:|:. علی ساطع یک روز از بهشتت دزدیده ایم یک سیب عمری است در زمین ات هستیم تحت تعقیب
خوردیم در زمین ات این خاک تازه تاسیس از پشت سر به شیطان ، از روبرو به ابلیس
از سکر نامت ای دوست با آن که مست بودیم مارا ببخش یک عمر شیطان پرست بودیم
حالا در این جهنم این سرزمین مرده تاوان آن گناه و آن سیب کرم خورده
باید میان این خاک ، در کوه و دشت و جنگل عمری ثواب کرد و برگشت جای اول ... !
سعید بیابانکی شاعر :
سعید بیابانکی ,
جمعه 13 بهمن 1391 .:|:. 00:34 .:|:. علی ساطع
تا خدا بهتر بسوزاند مرا
خواهد گذاشت
صاحب عشق زمینی را به دوزخ
می برند
گیرم از روی کرَم گاهی خدا
دعوت کند
با مرامی که من از تو باوفا
دارم سراغ
من اگر جای خدا بودم برای «ظالمین»
کاظم بهمنی شاعر :
کاظم بهمنی ,
دوشنبه 25 دی 1391 .:|:. 02:14 .:|:. علی ساطع
|
بسم الله الرحمن الرحیم
جهان را به عـشـق کسی آفریده اند چون من که آفریده ام از عشق جهـــانی بـــرای تـــــو . . . حسین پناهی دیگر صفحات
فهرست شاعران وبگاه
آرشیو مطالب
برچسب ها
باد |
جمعه |
نگاه |
دیدار |
زمستان |
سیاوش قمیشی |
دریا |
آغوش |
خیال |
چشم |
تنهایی |
مو |
بهار |
دلتنگی |
زن |
شب |
زندگی |
خورشید |
قلب |
بانو |
اشک |
شعر |
خنده |
خواب |
غروب |
ستاره |
عشق |
مرگ |
ابی |
گل |
درخت |
لبخند |
بغض |
داریوش |
نفس |
رفتن |
بوسه |
لب |
دل |
دست |
تنها |
عاشق |
ماه |
پنجره |
پرنده |
باران |
آسمان |
دوست داشتن |
گریه |
پاییز | آمار بازدید وبگاه
بازدید امروز : بازدید دیروز : بازدید این ماه : بازدید ماه قبل : بازدید کل : تعداد کل مطالب : بیشترین بازدید : 7030 عزیز در تاریخ : 18 اردیبهشت 1395 آخرین بروز رسانی : آخرین بازدید : |