جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
زنهای عاشق


ﺯﻧﻰ ﻛﻪ

ﮔﻠﻮﺑﻨﺪﻯ ﺍﺯ ﺑﻬﺎﺭ ﻧﺎﺭﻧﺞ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﺍﺭﺩ

ﻭ ﺭﻳﺤﺎﻥ ﻭ ﻧﻌﻨﺎ ﺩﺭ ﺑﺎﻏﭽﻪ می کارد

 

ﺑﺮﺍﻯ ﻗﻤﺮی‌ها ﺩﺍﻧﻪ می پاشد

ﻭ ﺑﺎ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺣﺮﻑ می زﻧﺪ

 

ﻧﺎخن‌هایش ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﻨﺎ ﺭﻧﮓ می کند ﻭ

ﮔﻴﺴﻮﺍﻥ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻭﺑﺎن‌های ﺭﻧﮕﻰ می بندد

 

ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﺰﺍﻥ ﮔﻠﻪ ﺩﺍﺭﺩ ،

ﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺍغ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ...

 

ﺯﻣﺴﺘﺎن‌هاﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﺭ می بافد

 ﻭ ﺑﻬﺎﺭﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ

 

ﺍﻭ ﺯنی‌ست ﻛﻪ ﺗﺎﺭ ﻭ ﭘﻮﺩﺵ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺳﺖ

 

ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﺯن‌های ﻋﺎﺷﻖ

ﺑﻪ ﻛﺘﺎب‌ها ﻛﻮﭺ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ …

 

 

ﺁﺭﺯﻭ ﭘﺎﺭﺳﻰ

 

 

+تقدیم به تـــو

+زندگی با عطر بهارنارنج و طعم به لیمو



من بلد نیستم بی تو زندگی کنم


ببین
!

من بلد نیستم دوستت نداشته باشم

بلد نیستم وقتی میخندی قند توی دلم آب نشه

 و وقتی از روی غیرت اخم میکنی نمیرم برات!

 

بلد نیستم وقتی بهم میگی"دوست دارم"

ناز کنم ، پشت چشم نازک و بگم "مرسی"

من میپرم و بوسه بارون میکنم گردی ماه صورتت‌رو

 

یا وقتی کلافه ای از ترافیک نمی تونم دست نکشم تو سیاه موهات

و زیر گوشت آروم آروم شعر نخونم که بره پی کارش بی حوصلگی‌هات

 

من بلد نیستم دوستت نداشته باشم

تـــو ، عشقت ، صدات ، دست‌هات ، عطرت ...

 من بلد نیستم بدون اینا زندگی کنم

 

مثل یک مخدری که جاریه توی روحم

و تپش های قلبم که حیاتم وابسته است بهش

 

تو همونی که خدا فرستاد تا ثابت کنه

من رو بیشتر از همه ی بنده هاش دوست داره

 

میدونی!

زندگی کردن بلدی میخواد

ولی"من بلد نیستم بی تو زندگی کنم"

 

 

فاطمه صابری نیا

 



خواب خوش

دنیا رو وقتی که قراره بی تو تنهاشم ، نمی خوام

چیزی به جز اینکه بتونم عاشقت باشم ، نمی خوام


دیدار من با تو اگه حتی توو خوابم باشه ، خوبه

اما اگه باید صبح از این خوابِ خوش پاشم ، نمی خوام


ای کاش حقم از تموم زندگی تنها تو باشی

من عاشق تنهایی ام ، تنها بشم اما تو باشی


تصمیم میگیرم که تا وقتی که زنده ام ، غرق باشم

اما فقط وقتی که توو اعماق این دریا تو باشی


تمومِ زندگیمو فقط با یه اشاره

بهت میبخشم این کارا برام کاری نداره


تـــو لب تر کن ببین من چقدر دیوونه میشم

دیوونه هیچ ترسی از گرفتاری نداره


تموم زندگیمو فقط با یه اشاره

بهت میبخشم این کارا برام کاری نداره


تو لب تر کن ببین من چقدر دیوونه میشم

دیوونه هیچ ترسی از گرفتاری نداره


عشقی که بعد از صد سال بازم

 مثل روزای اولش بجوشه خوبه

از کل دنیا ، کنج دل تو جای من

 تنها همین یه گوشه خوبه


هر جور باشی دوستت دارم

مجبورم از دستت ندم چون زندگیمی


با من بساز و دنیامو نسوزون

هر جور میتونی بمون یار قدیمی

تموم زندگیمو فقط با یه اشاره

بهت میبخشم این کارا برام کاری نداره


تو لب تر کن ببین من چقدر دیوونه میشم

دیوونه هیچ ترسی از گرفتاری نداره

 

 

ایمین



آخرین آهنگ

اگه این آخرین شعره ، اگه این آخرین آهنگ

بازم میخونم از شوق یه دنیای بدون جنگ


اگه این آخرین راهه ، اگه این آخرین پرده

منو با بوسه ای بسپار ، به یه دنیای بی بَرده


واسه تو باقی میذارم ، نهال سبز رویامو

امید با تو برگشتن ، به شهر آرزوهامو


واسه تو باقی میذارم ، جای خالیمو توو رگبار

نگاه بی قرارم رو ، توو عکس قاب رو دیوار


منو گم کن توو آغوشت ، که نامیرا بشم با تو

بنوشم جرعه به جرعه ، بهار تووی چشماتو


صدام میمونه بعد از من ، بازم دستاتو میگیرم

تو اونقدر زندگیم بودی ، که با مرگم نمیمیرم


اگه این آخرین برگه ، اگه این فصل پاییزه

شریک این شرابی باش ، که توو گیلاسا میریزه


اگه این آخرین لحظه ، اگه این آخرین روزه

بذار اون جنگلی باشم ، که مغرورانه میسوزه


همه روزای تبعیدو ، کنار تو سفر کردم

پناه لحظه هام بودی ، من از تو برنمیگردم


چشات معنای آرامش ، نگاهت سرزمینم بود

همیشه مومنت بودم ، که لبخند تـــو دینم بود


منو گم کن توو آغوشت ، که نامیرا بشم با تو

بنوشم جرعه به جرعه ، بهار تووی چشماتو


صدام میمونه بعد از من ، بازم دستاتو میگیرم

تو اونقدر زندگیم بودی ، که با مرگم نمیمیرم

 



مهندس شاعر




اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر

سر و سریست که با موی پریشان دارد


روز مهندس



تا زمانی که رسیدن به تـــو امکان دارد

زندگی درد قشنگیست که جریان دارد


زندگی درد قشنگیست به جز شبهایش

که بدون تو فقط خواب پریشان دارد


یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟

کار خیر است ، اگر این شهر مسلمان دارد!


خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند

خواب دیدم که تو رفتی ، بدنم جان دارد!


شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم ، ولی

من به تو ، او به نماز خودش ایمان دارد


اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر

سر و سریست که با موی پریشان دارد


"
من از آن روز که در بند توام" فهمیدم

زندگی درد قشنگیست که جریان دارد


 

علی صفری



اگر مانده بودی


اگر مانده بودی تو را تا به عرش خدا می رساندم

اگر مانده بودی تو را تا دل قصه ها می کشاندم

 

اگر با تو بودم به شب های غربت ، که تنها نبودم

اگر مانده بودی ز تو می نوشتم ، تو را می سرودم

 

مانده بودی اگر نازنینم ، زندگی رنگ و بوی دگر داشت

این شب سرد و غمگین غربت ، با وجود تو رنگ سحر داشت

 

با تو این مرغک پر شکسته ، مانده بودی اگر ، بال و پر داشت

با تو بیمی نبودش ز طوفان ، مانده بودی اگر  ، همسفر داشت

 

هستی ام را به آتش کشیدی ، سوختم من ندیدی ندیدی

مرگ دل آرزویت اگر بود ، مانده بودی اگر ، می شنیدی

 

با تو دریا پر از دیدنی بود ، شب ستاره گلی چیدنی بود

خاک تن شسته در موج باران ، در کنار تو بوسیدنی بود

 

بعد تو خشم دریا و ساحل ، بعد تو پای من مانده در گل

مانده بودی اگر ، موج دریا تا ابد هم پر از دیدنی بود

 

با تـــو و عشق تو زنده بودم ، بعد تو من خودم هم نبودم

بهترین شعر هستی رو با تو ، مانده بودی اگر ، می سرودم

 

مانده بودی اگر نازنینم زندگی رنگ و بوی دگر داشت

این شب سرد و غمگین غربت ، با وجود تو رنگ سحر داشت

 

 

هما میرافشار



+ هواتو ازم بگیری میمیرم

چراغ خونه رو روشن نگه دار

تـــو باشی باورم میشه ، "رسیدن"

خدا ما رو برای هم فرستاد

مگه میشه از این عشق ، دل بریدن

 

تمام زندگیم زیر پاته

قدم بردار که این راه کمی نیست

اگه کوه باشه پشتت ، مطمئن باش

مثل من تکیه گاه محکمی نیست

 

هواتو ازم بگیری میمیرم

نفس هامو از خود تـــو میگیرم

اونی که بدون تـــو هیچه ، منم

نمیشه از عشق تـــو دل بکنم

 

تـــو رویاترین خوابی ،

تو بیداری تـــو رو دیدم

تـــو از اعجاز این عشقی

 که جونمو براش میدم

 

صدام کن تا بازم اسمم

رو لب های تـــو زیبا شه

نمیذارم کسی جز تـــو ،

 تو فکر و قلب من باشه

 

هواتو ازم بگیری میمیرم

نفس هامو از خود تـــو میگیرم

اونی که بدون تـــو هیچه ، منم

نمیشه از عشق تـــو دل بکنم

 


 



 دانلود آهنگ هواتو نگیری با صدای بیژن مرتضوی


تعداد کل صفحات: 10


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات