جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
سیزده ات بدر

گره میزنم در خیالم

تمام دوست داشتنم را

 به تار موهایت  ...

 

و می بافم

 باهم بودنمان را ،

كه باز نمى شود ،

مگر با دستان تـــو


سیزده ات بدر ،

"دلبر" جان

 

علی قاضی نظام



بهار تویی ...

بهار تویی

که می آیی و دستهایم 

شکوفه می دهند ناغافل !


تویی که

 با تمام خستگی

باز هم آرامشی !


باز هزار ستاره ی بی افول

هزار پروانه ی بیقرار 

هزار شوق بی دلیل را

در خلوت آغوش من میریزی


 انگار
 بهار تویی ...

 

نیلوفر حسینی

 



همانگونه دوستت دارم

در آخرین نامه ات

از من پرسیده بودی ؛

که چه سان تو را دوست دارم ؟

 

عزیزکم، همچون بهار

که آسمان کبود را دوست دارد


همچون پروانه ای در دل کویر

یا زنبوری کوچک در عمق جنگل

که به گل سرخی دل داده است

و به آن شهد شیرین اش

 

آری ،  من اینگونه تـــو را دوست دارم


همچون برفی بر بلندای کوه

یا چشمه ای روان در دل جنگل

که تراوش ماهتاب را دوست دارد


عزیزکم

آنگونه که خودت را دوست داری

آنگونه که خودم را دوست دارم

همانگونه دوستت دارم

 


شیرکو بیکس  | ترجمه : بابک زمانی






زن


زن پونه است

گهواره ی رویاست


بوته ی نعنایی که

 جهان را خوشبو می کند  ...


ساده گی ات عسل است
 !

که صبح زود با شیری تازه می آمیزد


می خواهم
 به ساده ترین شکل با تـــو حل شوم  ...!

 


غلا
مرضا بروسان

 

عزیزِ جان ، روزت مبارک

بابت تمام لحظات شیرینی که در کنار تـــو

 به زندگیم افزوده شد ، ازت ممنونم

 

 

+ روز جهانی زن و میلاد حضرت مادر (س) ، بر تمامی همسران و مادران مهربان مبارک

 



همیشه دیر می شود

 
همیشه

در ناگهانی ترین لحظه ،

 عزیزترین دارایی مان از دست می رود !


و ما درست همان موقع یادمان می افتد ،

 چقدر "دوستت دارم" هایمان را نگفته ایم ،

" از اینکه دارَمت شادترینم" را نگفته ایم ...


همیشه دیر یادمان می افتد

 برای آنچه که داریم با خوشحالی شکر گوییم  .


همیشه دیر می شود

و ما بعدش ، تمام اندوهمان 

از حرف هایی ست که نزده ایم .

 

 

سپیده امیدی





صبح

بوسه ات را باید

با قهوه ام به هم بزنم


بیدار شو
 !

من بدون دوست داشتنت

 صبحانه كه هیچ ،

صبح هم از گلویم پایین نمی رود  ...

 


علی قاضی نظام



بانوی این شعر ...

آهای بانوی این شعر ...


خوب به کلماتم نگاه کن

تک تک این ها را از اعماق قلبم برایت آوردم !


خوب به چشمانم خیره شو

وقتی میگویم دوستت دارم 

و خوب لب هایم را تماشا کن 

وقتی اسمت را به زبان می آورم ...

همه شان میخواهند فقط یک چیز را به تو بگویند


که تـــو تنها موجودی هستی که

وقتی رو به روی من قرار میگیری

دیگر از خدا هیچ نمیخواهم !

آهای بانوی این لحظه ها ...

تو برای من از هر چیزی زیباتری !!


و من تو را با هیچ ؛

خوب دقت کن

با هیچ عوض نخواهم کرد !!

 

محسن دعاوی

 



شاعر : محسن دعاوی ,

تعداد کل صفحات: 336


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات