جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
عشق تو

بیشترین چیزی که

 در عشق تـــو آزارم می دهد 

این است که چرا نمی توانم

بیشتر دوستت بدارم

 

و بیشترین چیزی که

 درباره حواس پنجگانه عذابم می دهد

این است که چرا آنها فقط پنج تا هستند نه بیشتر!؟

 

زنی بی نظیر چون تو

به حواس بسیار و استثنایی نیاز دارد

به عشق های استثنایی

و اشک‌های استثنایی ...




نزار قبانی



شاعر : نزار قبانی ,
شبیه تک تک رویاهای منی

وقتایی که کمی "لوس" تر می شه و از آغوشت فرار میکنه

گاهی که مدام از خودش ایراد می گیره

جلوی آینه وایمیسه و هی خطاب به تو می گه

"وای خیلی زشت شدم... "

گاهی که خیلی خسته است از دنیا


دست هاتُ را دور کمرش حلقه کن

شونه اشُ ببوس

و آروم در گوشش بگو :

 

"مهم نیست چه شکلی باشی

با چه هیکل و قیافه و رنگ مویی ،

 مهم اینه هنوز هم ، شبیه تک تک رویاهای منی..."

 

زن ها گاهی دلشون می خواد وقتی خودشونُ دوست ندارن

یکی باشه که به جای خودشون هم دوستشون داشته باشه... 

 

 


فاطمه صابری نیا



زن


زن پونه است

گهواره ی رویاست


بوته ی نعنایی که

 جهان را خوشبو می کند  ...


ساده گی ات عسل است
 !

که صبح زود با شیری تازه می آمیزد


می خواهم
 به ساده ترین شکل با تـــو حل شوم  ...!

 


غلا
مرضا بروسان

 

عزیزِ جان ، روزت مبارک

بابت تمام لحظات شیرینی که در کنار تـــو

 به زندگیم افزوده شد ، ازت ممنونم

 

 

+ روز جهانی زن و میلاد حضرت مادر (س) ، بر تمامی همسران و مادران مهربان مبارک

 



درد آدم برفی

آدم برفی گفت :

من تنهاترین نوع آدمم

دقت کردی همه ما مرد هستیم ؟

 

هیچ زنی حاضر نشد در انتظار معشوق

در گوشه ی حیاطی چشم به راه بماند

 

حتی زنی بی جان ...

            از جنس برف ...

 

حتی فقط برای چند روز

حتی ساعاتی تا طلوع خورشید فردا ...!

 

 

فهیمه اشرفی

 



خنده یک زن

تمام مردان این شهر شاعرند  !

باور کن  !!


حالا یکی شعر می نویسد ،

یکی نشانی تمام گل فروشی ها را می داند ،

یکی از سر کار زنگ می زند ،

و یکی هم لابلای خرید های روزانه

یک کرم مرطوب کننده دست می خرد  !


تمام مردان این شهر شاعرند ،

و می دانند

زیباترین شعری که

 تاکنون یک مرد سروده است ،

خنده یک زن است  ...

 

 مرتضی شالی



زن ها ...

زن ها لای پیچِ موهایشان ، کمی دلشوره دارند

سوار بلندی پاشنه هایشان ، کمی خیال پردازی

 

روی تَرَکِ لب هایشان ، ترس و تردید

در جیرینگ جیرینگِ النگوهایشان ، شیطنت های زنانه

 

لا به لای چینِ پیراهنشان ، سبد سبد مهربانی

در اخمِ پیشانیشان ، وفاداری

و در دو دویِ مردمکِ چشم هایشان ، حرف دل ...

 

می دانی عشق کجای این داستان جا دارد ؟

در بوسه هایشان

 


پریسا زابلی پور



بوسه زن ها



باور نداشتم ...

باور نداشتم که زنی بتواند

شهری را بسازد و به آن

آفتاب و دریا ببخشد و تمدن.

 

دارم از یک شهر حرف میزنم !


تـــو
سرزمین منی !

صورت و دست های کوچکت ، صدایت ...


من آنجا متولد شده ام

و همان جا می میرم !

 

نزار قبانی




شاعر : نزار قبانی ,

تعداد کل صفحات: 4


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات