جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
داغ رفتنت

این روزها

مدام باران می بارد 

داغ بوسه ات بر لب ام سرد شد

 

 اما  ..

داغ رفتنت بر دل ام 

با هیچ زمستانی ، سرد نمی شود ...



نگار الهی



دوستت دارد ... دوستش داری ...

دوستت دارد و از دور کنارش هستی

روی دیوار اتاق و سر کارش هستی

آخرین شاعر دیوانه تبارش هستی

دل من ! ساده کنم ! دار و ندارش هستی !

 

دوستش داری و از عاقبتش با خبری

دوستش داری و باید که دل از او نبری

دوستش داری و از خیر و شرش میگذری

دل من ! از تو چه پنهان که تو بسیار خری !

 

دوستت دارد و یک بند تو را می خواهد

دوستت دارد و در بند تو را می خواهد

همه ی زندگی ات چند ؟ تو را می خواهد

دل من ! گند زدی ! گند ! تو را می خواهد

 

شعر را صرف همین عشق پریشان کردی

همه ی زندگی ات را سپر آن کردی

دوستش داری و پیداست که پنهان کردی

دل من ! هر چه غلط بود فراوان کردی !

 

دوستت دارد و از این همه دوری غمگین

دوستت دارد و توجیه ندارد در دین !

دوستت دارد و دیوانگی محض است این !

دل من ! لطف بفرما سر جایت بنشین !

 

مست از رایحه ی کوچه ی نارنجستان

دوستش داری و مبهوت شدی در باران

دوستش داری و سرگیجه ای و سر گردان

دل من ! آن دل آرام مرا برگردان ...

 

لب تو از لب او شهد و عسل می خواهد

لب او از تو فقط شعر و غزل می خواهد

دوستت دارد و از دور بغل می خواهد

دل من ! این همه خان، رستم یل می خواهد !

 

 

یاسر قنبرلو

 



بیا ...

نزدیک تر به تـــو ،

خودم را با

 دریاچه ی کوچکی

            اشتباه می گیرم !

 

بیا کنار من

و جای تمام آهوهایی باش

            که از لب هایم آب می نوشند ...

 

 

فرناز خان احمدی

 



سر به راه


عشق مثل دیدن راه درست تو دو راهی

عشق مثل تـــو که تو تاریکی هام مثل ماهی

عشق مثل شوری اشک رو لب ، که قشنگه هر از گاهی

 

عشق مثل زهرِ با طعم عسل ، مثل جونه

عشق مثل رویای نیمه شبه ، نمی مونه

عشق مثل عشقه فقط که فقط توی قلب های مهربونه

 

عشق مثل درد دل منه با غم

مثل چشمای خیسه یه آدم

دلیل سر به راه شدنه

 

عشق یعنی غیر تو از همه خستم

یعنی میگی مواظبت هستم

مثل راه نجات منه

 

عشق مثل لمس یه صورت خیس ، مثل دستات

عشق مثل آتیشه تو دل شب ، مثل فریاد

عشق مثل مهر تو که یدفعه بی هوا به دلم افتاد

 

عشق مثل بغض های بی سرو ته تو غروبه

عشق مثل گریه ی بی خودیه ، ولی خوبه

عشق مثل بارونه اول سال که رو پنجره میکوبه

 

عشق مثل درد دل منه با غم

مثل چشمای خیسه یه آدم

دلیل سر به راه شدنه

 

عشق یعنی غیر تو از همه خستم

یعنی میگی مواظبت هستم

مثل راه نجات منه

 



غرقابه ی درد

کی مهربونیتو گرفت از من غرقابه ی درد

کی دستای عزیزتو تبر برای ساقه کرد

کینه رو کی یاد تو داد ؟ تو هم شدی مثل همه

از تن گرم عاشقت کی ساخته یک مجسمه ؟

نمی شه باورم تویی ؛ نه اینکه چشمای تو نیست

تو طاقتت نبود منو ، ببینی با چشمای خیس

قد تموم درد من ، تو داشتی کهنه مرهمی

دیروز بودی مرگ غمم ، امروز تولد غمی

از لب قصه ساز تو ، مونده صدای دشمنی

سخته که باورم بشه تو همون عاشق منی



 سیاوش قمیشی




قانون عجیبی دارد عشق

می دانی و نمی گویم

            نمی گویی و نمی دانم

 

به لبانت چشم می دوزم ،

            جز سکوت چیزی نمی خوانم

 

تمام من فریاد می کشد با هم

                         لعنتی ! دوستت می دارم

 

همه تو آوار می شود در من

             من به تنهایی عادت دارم !

 

قانون عجیبی دارد عشق ؛

             می خواهی و نمی رسی هرگز

 

نگاهم که می کنی ...

 می بینم عشق خاکستری است نه قرمز !

 

 

 

گیلدا ایازی



چقدر خوب بود تـــو ، گل من بودی

چقدر خوب بود

   تـــو ، گل من بودی

            هر روز به تو آب می‌دادم  !


علف چرک های تو را

می شستم‌ و به بوی تنت ،

                        مغرور می‌شدم

شب‌ها کنار لب ات

رویا بو می‌کردم ‌‌‌و

            روزها ، حسادت دنیا را

چقدر خوب بود

   تـــو ، گل من بودی


برای تـــو ...

 یک گلدان کوچک زیبا می‌ساختم

با یک باغچه و حوضی پر از انار

خوابت را

کنار پنجره آفتاب می‌دادم‌‌و

برای صبحانه‌ات ، هوای تازه شمال می‌خریدم

چقدر خوب بود

    تـــو ، گل من بودی !

 


افشین صالحی



تعداد کل صفحات: 13


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات