جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
نگاه

تـــو

 که دوستم داری ...

            چرا نمیایی مرا ببینی

 

تا ببینی ؛

نگاه ، رویداد کمی نیست !

 

 

حافظ ایمانی




به کجا خیره شده‌ای ؟!

پیچک نگاهم دزدانه تا

پشت پنجره ی اتاق تو بالا آمده !

 

به کجا خیره شده‌ای ؟!

 

باران که بگیرد

            تمام پنجره پر از

                         پیچک خواهد بود ...

 

 

کیکاووس یاکیده

 



حدّ پروازم نگاه توست ...

حدّ پروازم نگاه توست بالم را نگیر 

سهمم از شادی تویی با اخم حالم را نگیر


راه سخت و سبز بودن با تو را آسان نکن‌ 

جاده های پیچ در پیچ شمالم را نگیر



کیستی ‌؟ پاسخ نمی‌خواهم بگویی هیچ وقت‌ 

لذّت درگیری حل سؤالم را نگیر


من نشانی دارم از داغ تو روی سینه‌ام‌ 

خواستی دورم کن از پیشت‌ ، مدالم را نگیر


خاطرت آسوده با ببر نگاهم گفته‌ام‌ 

با همین بازیچه‌ها سر کن‌ ، غزالم را نگیر


زندگی تنها به من قدر تو فرصت داده است 

بیش از این‌ها خوب باش از من مجالم را نگیر


خسته از یکرنگی ام می‌خواهم از حالا به بعد 

تا ابد پاییز باشم‌ ، اعتدالم را نگیر

 

 

 مهدی فرجی

 



شاعر : مهدی فرجی ,
یک نگاه ساده ...

یک نگاه ساده ، بیش از این هوایى نیستم

در خودم غرقم ، به فکر آشنایی نیستم


با تو ام تا با منی پس با منی تا با تو ام

مثل تو در قید و بند باوفایی نیستم


دوستت دارم ... ولی بسیار از آن بیشتر

عاشقت هستم ؟ ... نه تا این حد فدایی نیستم


تا که یادم بوده اهل خواهش چشم تو ام

حال ، با این وصف ، پیدا کن کجایی نیستم !


شعر نازل دارم از سوی تو ، تکفیرم نکن

تا ابد پیغمبرم ، فکر خدایی نیستم


با تو آری ، با تو نه ، با تو چنان ، با تو چنین

هیچ ، در گیر و کش چون و چرایی نیستم


گرچه عمری آرزو کردم رها باشم ، ولی

چون رهایی ربط دارد با جدایی ...نیستم

 

 

 مهدی فرجی

 



شاعر : مهدی فرجی ,
آرزوهایم ...

نقش جهانی شده ، آرزوهایم !

 

با طاقهایی

            " کاشکی کاری شده "

 

                                از " کاش " های محال و رنگینم ...

 

 

آرش ناجی

 

 

 



حیف است سیب را نچیده بمیریم ...

سیبی که

 در نگاه تو می چرخد

                        آدم را وسوسه می کند

 

بیا از این جهنم فرار کنیم !

اندازۀ همین یکی دو سطر فرصت داریم

                        از تیررس نگاه این فرشته ها که دور شویم

 

بهشت که نه ...

نیمکتی را نشان تو خواهم داد

 که مثل یک گناه تازه وسوسه انگیز است.

 

                         حیف است سیب را نچیده بمیریم  ...

 

 

حافظ موسوی



سیب ممنوعه ، گناه اول



شاعر : حافظ موسوی ,
هنوز دوست دارم

من هنوز گاهی

یواشکی خواب تو را می بینم ...

 

یواشکی نگاهت می کنم ...

صدایت می کنم ...

 

بین خودمان باشد ؛

 

اما من هنوز

تو را یواشکی دوست دارم ...

 

 

ناظم حکمت




تعداد کل صفحات: 7


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات