پاییز
كه همیشه
لاى برگ هاى زرد و نارنجی نیست
گاهى قهوه ای ست كه سر مى رود ،
غذایى ست كه ته مى گیرد
و لبخندى ست كه بى بهانه بر لبانت مى نشیند
ساده بگویمت !
دلتنگ كه
باشى پاییز نزدیک
است
روزبه معین
نظرات
چهارشنبه 14 مهر 1395 .:|:. 19:47 .:|:. علی ساطع
که دیگر هیچکس به نجاتش امیدی ندارد .
عشق ، رجعت به آغاز ِ
آغاز است ، به شروع ، به همان لبخند ، همان نگاه ، همان طعم ، اما نه خاطرهی آنها ، خود ِ آنها. ... مگذار که عشق ، به
عادت دوست داشتن تبدیل شود ! مگذار که حتی آب دادن گلهای باغچه ، به عادت آب دادن گلهای
باغچه تبدیل شود !
عشق ، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست ، پیوسته نو کردنِ
خواستنیست که خود ، پیوسته ، خواهان نو شدن است ، و دیگرگون شدن.
تازگی ، ذاتِ عشق است ، و طراوت ، بافت عشق .
چگونه میشود تازگی و طراوت را از عشق گرفت ، و عشق ، همچنان ، عشق بماند؟
نادر ابرهیمی شاعر :
نادر ابراهیمی ,
شنبه 8 خرداد 1395 .:|:. 21:37 .:|:. علی ساطع یکشب ؛ به دستهایت خواهم رسید از آن
آغوش خواهم ساخت وُ
خود را ، در آغوش تـــو
خواهم دید
یکشب ، به موهایت خواهم رسید از آن تا خدا بالا خواهم رفت
به لبهایت ، و از آن بوسه خواهم چید به
لبهایت خواهم رسید وُ بوسه خواهم چید وُ لبخند خواهم دید ! یکشب ، به تـــو خواهم
رسید به شبها ، به روزها ، به خوابهایت میدانم ...
میدانم ؛ میدانم یک روز دستم به تمام خوابت خواهد رسید !
افشین صالحی شاعر :
افشین صالحی ,
یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 .:|:. 15:47 .:|:. علی ساطع من حرف هیچکس را قبول ندارم
مگر زیبایی چیزی به جز چشمهای توست ؟
مگر شکفتن غنچه ها دلیلی به جز لبخندت دارد ؟
رنگ سال هم مسلماً رنگ موهایت
اصلاً وقتی تو بهاری ، چه فرقی دارد سال
نو شود ، فصل عوض شود یا هر چیز دیگری ؟
تـــو باشی
، هر ثانیه ام بهار است
و من هیچ بهانه ای برای عاشق نشدن دوباره ام ندارم
اشکان پارسا شاعر :
...: قالب های ادبی نوین :... ,
سه شنبه 17 فروردین 1395 .:|:. 13:39 .:|:. علی ساطع
آن بوسه
مرا میکشت لب منهدمم می کرد در سیر مرا کشتن این پرده اول بود من نشئه ی زخمی که یک شهر خمارش ماند دنیا پل باریکی بین بد و بدترهاست دریاچه ی آرامم کوه هیجانم کو آن پنجره ای را که با توپ شکستم نیست تنها خطر ممکن اطراف سماور بود یک ذهن هزار آیا از چیستی آبستن گور پدر دنیا مشغول خودم بودم هر شعبده ای دستش رو میشد و لو می رفت حالم که به هم میریخت جز حرص نمی خوردم پشت در آرامش طوفان شدیدی بود آن نیمه ی پر رنگم در کودکیش مانده تکلیف شب و روزم با دکتر اعصاب است با جهد چه جادویی بستند دهانم را وقتی دو بغل مهتاب از پیرهنش سر رفت شرح دو جهان خواهش در شعر میسر نیست وضعیت امروزم آینده ی مجنون است ای بغض پر از عصیان این بار صبوری کن عادت به خودم دارم افسردگی ام عادی ست تقویم به دست خویش بند کفنش را بست حوای هزاران سیب قصد منِ آدم کرد آن بوسه مرا میکشت لب منهدمم می کرد در سیر مرا کشتن این پرده اول بود با من همه غمگینند تا طالع من این است بین دو خیابان گرگ هی چشم چرانیدم چشمت به عروسک بود تا جیب پدر رفتم سخت است ولی باید در جذر و مدت باشم حکم آنچه تو فرمایی ای خانوم اقیانوس بر گود گلویم ماند جا پای هر انگشتت تا در طبق تقسیم راضی به کمت باشم سهم کم من از سیب نان شب مردم شد بین من و دیروزم مغلوبه به پا کردی تنهایی بی رحمم زیر سر خودکار است از خانه به ویرانه ، از خانه به ویرانه ، از خانه به ویرانه ، تکرارسلوکم شد
از طاق هزاران ماه آویخته ام برگرد تا حال مرا دیدند سیگار تعارف شد خودکار غزل رو کرد لب زهر مکرر شد هر بالش هرجایی یک دسته کبوتر شد کوتاهی هر سیگار با عمر برابر شد روحی که کنارم بود هذیان مصور شد اینگونه مقدر بود اینگونه مقرر شد دنیای شکستن هاست ما جمع مکسر شد روح از ریه ام دل کند در متن شناور شد تنها با آن گره ابرو مردن علنی تر شد کبریت بکش بانو من بشکه باروتم من نشئه ی زخمی که یک شهر خمارش ماند ای اطلس خواب آلود این پرده دوم بود از خواهر مغمومم سیگار تنی تر بود این جنگ ملال آور بر عشق مقدم بود حیرت به زبان بود و دستم به دهان بود و روزم سرطان بود و جانم به لبم آمد خوب است که برگشتی این شعر جنون کم داشت ای سقف مخدرها جادوی روانگردان آغاز تباهی ها در عاقبت آغوش ای گندم قبل از کِشت ای کودکی شیطان ای فاجعه ی حتمی قطعیت صد در صد بیچارگی سیگار در مسلخ هر بسته هر قدر خدا باشی من دست نمی بوسم این دم دم آخر را اینبار به حرفم باش این ظرف هلاهل را یک جام دگر باقی ست از مثنوی بودن یک بیت دهن مانده از جمع کمم کرده است یک صفر پس از اعشار آینده ی خواب آور دلخوش به خوش اقبالی هر چیز که پیش آید در جبر جهان مجبور از عقده گشایی هاست صدبار غلط کردیم سرگیجه ی تکراریم ما را که برد خانه حیف است نمی میرم دروازه ی از ناسوت تا شعشعه ی لاهوت آن خانم اقیانوس کابوس به جان انداخت آبستن از طغیان الوند و دماوندت باید من و شعرم را در آب بیاندازم این پرده ی آخر بود اما غم آخر نیست هر آنچه که بودم هیچ ، اینبار فقط شعرم علیرضا آذر شاعر :
علیرضا آذر ,
شنبه 22 اسفند 1394 .:|:. 21:32 .:|:. علی ساطع
هزار مرتبه گفتم بانو ... بانو ... بانو بانو ... هزار مرتبه گفتم دریا
ظهور می کند از چشم روبه رو بانو ... هزار مرتبه گفتم از اولین ترانه باران از اولین شکوفه لبخند :) چشمی طلوع می کند از سمت آرزو بانو ... هزار مرتبه گفتم گفتم تمام می شود این ابرهای سرد گفتم
تمام می شود این روز های تلخ گفتم
بهار فرصت سرشار چشم توست بانو بخند ... تا که بخندد گل وگیاه بانو قبول کن ... این تیره ، این شب ، این سنگین ، شکستنی است بانو بخند تا که بتابد نگاه ماه گفتم ... هزار مرتبه گفتم بانو مرا بمان بانو مرا بخند بانو مرا بگو
بانو ... هزار مرتبه گفتم این تشنه ، پشت حادثه ی عشق
مانده است این تشنه هر چه گفته همان است این
تشنه را دو جرعه بنوشان این تشنه عشق رابه تماشا کشانده است بانو ... بانوی لاجورد مردی در این میانه اگر هست حرف و حدیث چشم تـــو
او را سروده است مردی که مهر را از برق آفتاب نگاهت ربوده است
محمدرضا عبدالملکیان شاعر :
محمدرضا عبدالملکیان ,
دوشنبه 5 بهمن 1394 .:|:. 15:23 .:|:. علی ساطع ﻧﺎﺯ ﺁﻥ ﺍﺧﻤﺖ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻟﺐ ﺯ ﻟﺐ ﻭﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﻛﺮ ﻋﺠﺐ ، ﺁﺷﻮﺏ ﺑﺮ ﭘﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﯾﺎ ﺑﻪ ﻭﻗﺖ ﺻﺤﺒﺖ ﺍﺯ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺭﺳﻮﺍ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﻧﺎﺯ ﺗﻬﺪﯾﺪﺕ ﮐﻪ ﻫﯽ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻣﻦ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺧﻢ ﮐﻤﺘﺮ ﻛﻦ ﺩﻟﻢ ﺳﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﺧﻤﺖ ﭼﻪ ﻏﻮﻏﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻗﺪﺭ ﺍﺧﻤﺖ ، ﻧﮕﻮ ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﯾﺎﺱ ﺍﻓﺸﺎﻧﯽ ﻣﻌﻄّﺮ ، ﮔﺮ ﭼﻪ ﺣﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺗﻮ ﯾﮏ ﻧﻔﺲ ﺍﺯ ﻋﻤﻖ ﺍﯾﻦ ﺣﺲ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺷﺎﻋﺮﯼ ﻫﺴﺘﻢ ﺭﺩﯾﻔﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺧﻤﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻋﯿﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻭﺻﻒ ﺍﺧﻤﺖ ﮔﻔﺘﻨﻢ ﻃﻌﻢ ﺟﻨﻮﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ ﺭﺑﻂ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﮕﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻮ ﻣﻌﻨﺎ ﻣﯽ کنی
شهریار شاعر :
شهریار ,
یکشنبه 4 بهمن 1394 .:|:. 19:59 .:|:. علی ساطع
|
بسم الله الرحمن الرحیم
جهان را به عـشـق کسی آفریده اند چون من که آفریده ام از عشق جهـــانی بـــرای تـــــو . . . حسین پناهی دیگر صفحات
فهرست شاعران وبگاه
آرشیو مطالب
برچسب ها
زن |
مو |
دریا |
گریه |
رفتن |
بوسه |
تنهایی |
جمعه |
آغوش |
باران |
بهار |
عاشق |
دست |
خورشید |
شب |
قلب |
باد |
زمستان |
نفس |
لب |
ستاره |
نگاه |
خنده |
درخت |
خیال |
تنها |
ابی |
داریوش |
پرنده |
دوست داشتن |
غروب |
دل |
بغض |
زندگی |
پاییز |
لبخند |
مرگ |
دیدار |
سیاوش قمیشی |
پنجره |
عشق |
شعر |
اشک |
آسمان |
بانو |
ماه |
چشم |
دلتنگی |
گل |
خواب | آمار بازدید وبگاه
بازدید امروز : بازدید دیروز : بازدید این ماه : بازدید ماه قبل : بازدید کل : تعداد کل مطالب : بیشترین بازدید : 7030 عزیز در تاریخ : 18 اردیبهشت 1395 آخرین بروز رسانی : آخرین بازدید : |