بانوی لحظه ی تحویل سال هام
بانوی از تو محول همه ی احوال هام
بانوی مه گرفته ، بانوی ماه
بانوی در شب تنهایی ام
پناه
بانوی با تو شبم روز می شود
بانوی ترس های کودکی ام با تو می رود
بانوی کودکی ام عاشق تو بود
بانوی چارشنبه های پُر از انفجار و دود
بانوی من همیشه تو را خواب دیده ام
بانوی مثل تو هرگز ندیده ام
بانوی شعرهای من از تو شکوفه داد
بانوی بوی تو افتاده دست باد ،
بانو ! بهار من تویی ...
کامران رسول زاده