جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
کم حوصله ام ...

کم حوصله ام

مثل گلی ، اول پاییز

قصری که مقارن شده با حمله ی چنگیز

 

بر شاخه ی تنهایی من ،

چند پرنده ...

دلگرم به ذکر غزلی رشک برانگیز

 

من شاید

دیواره ی یک غار قدیمی

 

آزرده ام از آدم ها

            مثل تو ، من نیز ...

 

از لای لبم ،

 سر زده یک شاخه ی گیلاس

            از لاله ی گوش ات غزلی تازه بیاویز !

 

 

 

علیرضا بدیع 

 



+ آهنگی که دوست داشتی

همین که یک نفر از دور ، لباسش رنگ تو باشه

همین که تو مسیر من ، یه گلفروشی پیدا شه

 

بازم یاد تو می افـــــــتم

 

همین که عصر یک جمعه ، آدم تو خونه تنها شه

همین که یک نفر اسمش شبیه اسم تو باشه

 

بازم یاد تو می افـــــــتم

 

با آهنگی که دوست داشتی ، تموم کافه ها بازن

تموم شهر همدستن ، منو یاد تو بندازن

 

تو نیستی سرد و یخ بندون ، تموم فصلا پاییزه

گذشتن از تو واسه من ، گذشتن از همه چیزه

 

همین که عکس تنهایی کنار دریا میگیرم

بدون شب بخیر تو به خواب گریه ها میرم

 

بازم یاد تو می افـــــــتم

 

با هر بارون با هر برفی ، که میشینه رو این کاجا

میرم هرجایی تو این شهر ، میرم هرجایی تو دنیا

 

بازم یاد تو می افـــــــتم

 

یه وقتایی همه چی هست ، ولی اونی که باید نیست

دوبار ترکم کن ، مردن به این آسونیا هم نیست

 

 

زهره زمانی


 دانلود آهنگ با صدای حمید عسکری



پاییز امسال

به لطف

بی مهری ات

پاییز امسال برای من 

            فقط آبان است و آذر

 

 

آرش ناجی

 


 

+

فامیل دور : من پاییز رو خیلى دوست دارم آقاى مجرى ...
چرا ؟؟؟؟؟

آخه با دوره خانم تو پاییز آشنا شدم ...
اِ ... ! چقدر خوب

آره دیگه آقاى مجرى ...
 من ماه هاى پاییزم این شکلى شده :

مهر ، آبان ، دوره !
آخه آذر بگم ، دوره خانوم ناراحت میشه !!!

 



تنهایی ...

تنهایی

مثل باران پاییزی

وسوسه ی قدم زدن است در خیابان ... ؛

 

که می‌روی ...

             و باز می‌‌گردی ...

 

و تازه می‌فهمی ؛

             خیس شده‌ای ...

                        تا مغز استخوان هات !

 

رضا کاظمی

 



شاعر : رضا کاظمی ,
برسانید از او صرف نظر خواهم کرد

مثل یک جنگل پاییزی سرما خورده

شده ام بی رمق و غم زده و تا خورده

 

اخم کن ، زخم بزن ، تلخ بگو ، سر بشکن

قالی آن گاه عزیز است که شد پا خورده

 

ماهی کوچک اگر دل نسپارد چه کند

بس که آب و نمک از سفره ی دریا خورده

 

عشق داغ است و دوای تن سرد من و تو

دور آتش بنشینیم دو سرما خورده ؟

 

برسانید به یوسف که سرافراز شدی

هر چه سنگ است به بیچاره زلیخا خورده

 

برسانید از او صرف نظر خواهم کرد

نرساند اگر از آن لب حلوا خورده

 

 

ناصر حامدی



شاعر : ناصر حامدی ,
پاییز لفظ دیگر "من دوست دارمت"

پاییز آمدست که خود را ببارمت

پاییز لفظ دیگر "من دوست دارمت"


بر باد می دهم همه ی بود خویش را

یعنی تو را به دست خودت می سپارمت


باران بشو ، ببار به کاغذ ، سخن بگو

وقتی که در میان خودم می فشارمت


پایان تو رسیده گل کاغذی من

حتی اگر خاک شوم تا بکارمت


اصرار می کنی که مرا زود تر بگو

گاهی چنان سریع که جا می گذارمت


پاییز من ، عزیز غم انگیز برگریز

یک روز می رسم و تو را می بهارمت!!!

 

 

 سید مهدی موسوی

 



حدّ پروازم نگاه توست ...

حدّ پروازم نگاه توست بالم را نگیر 

سهمم از شادی تویی با اخم حالم را نگیر


راه سخت و سبز بودن با تو را آسان نکن‌ 

جاده های پیچ در پیچ شمالم را نگیر



کیستی ‌؟ پاسخ نمی‌خواهم بگویی هیچ وقت‌ 

لذّت درگیری حل سؤالم را نگیر


من نشانی دارم از داغ تو روی سینه‌ام‌ 

خواستی دورم کن از پیشت‌ ، مدالم را نگیر


خاطرت آسوده با ببر نگاهم گفته‌ام‌ 

با همین بازیچه‌ها سر کن‌ ، غزالم را نگیر


زندگی تنها به من قدر تو فرصت داده است 

بیش از این‌ها خوب باش از من مجالم را نگیر


خسته از یکرنگی ام می‌خواهم از حالا به بعد 

تا ابد پاییز باشم‌ ، اعتدالم را نگیر

 

 

 مهدی فرجی

 



شاعر : مهدی فرجی ,

تعداد کل صفحات: 6


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات