دانشگاه آزاد اسلامی

(واحد علوم تحقیقات)

 

 

مقطع:

 کارشناسی ارشد علوم سیاسی

 

تک صدایی فرهنگی و چند صدایی فرهنگی

(پلورالیسم فرهنگی)

 

 

 

استاد راهنما :

جناب آقای دکتر پرویز امام زاده فر

 

محقق  :

علی خدامرادی

 

 

 

زمستان  1388

به نام خدا

فهرست

            عنوان                                                                      صفحه

 

             مقدمه.....................................................................................3

             تعاریف.....................................................................................4

            نمود تک صدایی فرهنگی در جنگ جهانی دوم.............................5

           جنگ سرد - نمود بارزتر تک صدایی فرهنگی.................................8

           بعد از جنگ سرد (نظام جدید جهانی)..........................................10

          بررسی کوتاه و  نتیجه گیری....................................................... 12

         پی نوشت ها و منابع...................................................................14

 

سوالات تحقیق:

سوال: به کارگیری سیستم چند صدایی فرهنگی (پلورالیسم فرهنگی) چه تاثیری بر ثبات سیاسی دارد؟

فرضیه: چند صدایی فرهنگی باعث تقویت ثبات سیاسی جوامع می شود.

 

سوال : تاثیر سیستم تک صدایی فرهنگی چه تاثیری بر ثبات سیاسی جوامع دارد.

فرضیه:  تک صدایی فرهنگی در طول زمان باعث خدشه دار کردن ثبات سیاسی می شود.

 

 

مقدمه

در این تحقیق ، هدف بررسی تاثیر متغیرهای سیستم چند صدایی فرهنگی و تک صدایی فرهنگی بر متغیر ثبات سیاسی در جوامع است. هدف اصلی این تحقیق (قدمی کوچک برای) ارائه راه حلی برای جوامع است و نشان دادن راهی برای اینکه گامی مناسب تر و عقلانی تر برای رسیدن به توسعه سیاسی و ثبات سیاسی برادارند. هدف دیگر این تحقیق ، بررسی تاریخی مهمی است و نشان دادن این مسئله: که در طول تاریخ کشورهای مهم جهان از جمله چین ، روسیه ، آمریکا ، کشورهای خاورمیانه... از کدام سیستم استفاده کرده اند و کدامشان به ثبات سیاسی بیشتری دست پیدا کرده اند و کدام یک پیشرفت بیشتری کرده اند.  و در اصل سوال عمده ای که در این تحیقیق به آن پاسخ می دهیم به این شکل است:  سیستم چند صدایی فرهنگی و سیستم تک صدایی فرهنگی ، چه تاثیری بر ثبات سیاسی جوامع دارند؟ که در پاسخ به آن می گوئیم چند صدایی فرهنگی (یا همان پلورالیزم فرهنگی) موجب افزایش ثبات سیاسی جوامع می شود و سیستم تک صدایی فرهنگی موجب کاهش ثبات سیاسی جوامع می شود.

اما محدوده زمانی که در این تحقیق در نظر گرفته شده ، از زمان جنگ جهانی دوم به بعد است ، و علت اینکه جنگ جهانی دوم را منشا تحقیق خود قرار داده ام ، این است که اولا پلورالیسم فرهنگی به شکل مدرن از این دوره  به شکل محسوس خود را نشان می دهد (از سال 1941 کانادا) و ثانیا از مهمترین نظام هایی که تک صدایی فرهنگ به شکلی اجرا شد که حتی باعث پیشرفت صنعتی آن کشور شد ، آلمان نازی بود. و هیتلر از مهمترین سیستم های تک صدایی فرهنگی را به جهانیان نشان داد.

 در تائید صحت این فرضیه بر خواهیم آمد که چند صدایی فرهنگی ، تاثیر زیادی بر رسیدن  به ثبات سیاسی دارد.

پیشینه تاریخی

 تحقیقات و کتاب های مهمی در زمینه پلورالیسم فرهنگی نوشته شده که از مهم ترین ها می توان به نمونه های مثل:

پلورالیسم فرهنگی از نظر اندیشمندان غربی، مسلمانان و فرهنگ اسلام ، مهدی عزیزیان

مونیسم یا پلورالیسم ، بپژن عبدالکریمی

جامعه شناسی سیاسی معاصر  ، جهانی شدن –سیاست و قدرت  کیت نش

 پلورالیسم، بینش نو   هادی رضوی

فرهنگ جهانی ، الیتسم فرهنگی   مرکا آوانسیان

(پلورالیسم قراردادی) Covenantal Pluralism   پائول . ام. ون. بورن (Pauol M.van Buren)

(کلیدی برای گفتگوی دینی موثرThe key to effective( religious dialogue جیسون بارکر(Jason Barker)

پلورالیسم فرهنگی از نظر استاد مطهری – مهدی عزیزیان

اشاره کرد.

 

تعاریف

 

چند صدایی فرهنگی (پلورالیسم فرهنگی)

 

در این عرصه تعدد و تکثر فرهنگها ، بویژه در بخشی از فرهنگ كه به صورت آداب و رسوم اجتماعی خود را می نماید و تمایز خود را با فرهنگهای دیگر آشكار می كند مورد پذیرش و دارای جایگاه رسمی است. در واقع آگاهی ملل مختلف از سلوك همدیگر در پرتو رشد اطلاعات و رسانه ها و پی بردن به نافروكاستنی بودن آنها به مدل واحد، موجب شد تا این تكثر و گوناگونی بزودی توسط جامعه شناسان و انسان شناسان تئوریزه و به رسمیت شناخته شود. طبق این نظریات رفتارهای فرهنگی هر قوم راهكارها و راهبردهایی هستند كه بسته به شرایط جغرافیایی و زیست محیطی و نژادی و نحوه ارتزاق آن قوم و ...‏ در حوزه عقل جمعی شكل گرفته است و در هر حال باید به آن احترام گذاشت و تنوع آن را پذیرفت. در واقع پلورالیسم فرهنگی ‏ تبیینی از چرایی این تنوعهای ادغام ناپذیر است.  (1)

 

 

تک صدایی فرهنگی

 

نگاه تمامیت خواهانه به مسائل جمعی (تک صدایی فرهنگی) نگاهی است که در آن،  چندگانگی و تنوع جایی ندارد؛ همان گونه که در یک قلمرو نمی­توان بیش از یک دولت را تصور کرد، نمی­توان بیش از یک گرایش سیاسی و یک هویت فرهنگی را تحمل کرد. (2)

 

 

 

 

 

 

نمود تک صدایی فرهنگی در جنگ جهانی دوم

نازیسم

نازیسم به ایدئولوژی حزب نازی آلمان (حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان) اطلاق می شود و در واقع می توان برای آن از عبارت « ناسیونال سوسیالیسم» نیز استفاده کرد. حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان یا حزب نازی آلمان مدتی پس از شکست آلمان در جنگ جهانی اول به رهبری آدولف هیتلر ساخته شد. البته هیتلر در ابتدا عضو عادی و سپس مسئول بخش تبلیغات و پس از آن رهبر حزب شد. پس از اینکه وی به رهبری حزب رسید نام حزب را که در آن زمان حزب کارگر آلمان بود به حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان تغییر داده و پرچم صلیب شکسته را برای حزب انتخاب نمود. نازیسم ایدئولوژی دولت آلمان از سال 1933 تا سال 1945 بود که طی آن آلمان از بسیار جهان پیشرفت های قابل توجهی کرد. (3)

از جمله اقدامات مهم فرهنگی و تاثیر گذار بر فرهنگ که توسط آلمان ها انجام شد می توان به موارد زیر اشاره کرد:

نژاد آلمانی:

حزب نازی آلمان خواستار پدافند از نژاد آلمانی در برابر نژاد های بیگانه بود. به ویژه اینکه اگر از نژاد آلمانی پدافند نمی شد این نژاد در معرض انقراض قرار می گرفت. (چنانکه امروز این مسئله تقریبا قطعی است که نژاد ژرمن در آینده منقرض خواهد شد.) به همین دلیل نازی ها خواستار عدم اختلاط نژاد آلمانی با سایر نژاد ها بودند. در نتیجه پس از قدرت یابی نازی ها قانونی به تصویب رسید که طی آن ازدواج و اختلاط نژادی میان آلمانی ها و غیر آلمانی ها را ممنوع می کرد. اما هرگز نازی ها در پی نسل کشی نژاد های دیگر بر نیامدند. حتی در ارتش آلمان سربازان نیمه یهودی وجود داشتند.

آلمان و یهودیان:

مشکل بزرگ دیگر آلمانی ها یهودیان بودند. زیرا یهودیان سرمایه دار در جنگ جهانی اول با ساخت و پاخت با یهودیان سرمایه دار امریکا و انگلیس وضعیت اقتصادی ویران کرده و در نتیجه سبب شکست ارتش آلمان در جبهه جنگ شدند. در چنین حالتی یهودیان بزرگترین عاملان شکست آلمان در جنگ جهانی اول محسوب شده و از نظر میهن پرستان غیر آلمانی حساب می شدند. در نتیجه پس از قدرت یابی نازی ها، یهودیان را وادار به خارج شدن از آلمان کردند.

اقتصاد ناسیونال سوسیالیستی

مسئله دیگر اقتصاد ناسیونال سوسیالیستی است. آنچنانکه حزب سومکا هم بار ها آن را بیان کرد ناسیونال سوسیالیسم دارای محاسن کمونیسم و کاپیتالیسم و فاقد معایب آن هاست. سرمایه دار چنانچه برای مصالح و منافع کشورش کار کند مورد پشتیبانی دولت قرار گرفته و چنانچه به ضرر ملت کار کند سرمایه اش ملی خواهد شد. این نوع از سیستم اقتصادی سبب از بین رفتن فاصله طبقاتی از نظر فرهنگی و تقریبا مالی شد به طوری که کارگر درجه سه ی آلمانی می توانست با همان حقوق خود دور دنیا را سفر کند. (5)

مبارزه با کمونیسم

مبارزه با کمونیسم را می توان از اصول اساسی ناسیونال سوسیالیسم دانست. نازی ها یکی از بزرگترین اهداف خود را مبارزه با کمونیسم بین الملل می دانستند. چه سیاست داخلی و چه سیاست خارجی آلمانی ها بر پایه مبارزه با کمونیسم بود. اگر چه برای (از ماه اوت 1939 تا ژوئن 1941) آلمانی ها با شوروی به توافق هایی رسیدند اما کاملا واضح بود که دوستی ناسیونال سوسیالیسم و کمونیسم دوام نمیابد  سرانجام ارتش آلمان بخاطر خطراتی که از جانب کمونیست ها وجود داشت به شوروی حمله کردند. سازمان وافن اس اس در جنگ جهانی دوم اساسا یک ارتش اروپایی ضد کمونیسم بود که تقریبا از تمام کشور های اروپایی دارای سرباز بود.  (6)

 

بررسی و نتیجه گیری (تاثیر تک صدایی فرهنگی آلمان ها   بر ثبات سیاسی)

 در حقیقت عامل اصلی شکل گیری جنگ جهانی دوم ، مسائل ناسیونالیستی و ادعاهای فرهنگی آلمان نازی بود. آلمانی که سیستم تک صدایی فرهنگی را به شدیدترین شکل ممکن در کشور خود اعمال کرده بود ، حال در پی اعمال این سیستم در سر تا سر اروپا بود و با آروزی دست یافتن به رویایی تحت لوا قرار دادن تمامی فرهنگ های اروپایی پا به عرصه جنگ جهانی دوم گذارد. حزب نازی مردم آلمان را فارق از تفاوت های قومی ، فرهنگی ، مذهبی و اقتصادی ... در زیر چتر نازیسیم در آورد و به اختلاف های آنها توجه ی نکرد.

  در این مسئله که آلمان ها در دوره قدرت حزب نازی ، به سرعت به سمت پیشرفت رفتند و گام های پیشرفت صنعتی را به سرعت برداشتند ، هیچ شکی نیست. و هیچ کس نمی تواند منکر شود که آلمان ها در این دوره پیشرفت صنعتی اقتصادی و نظامی نداشته اند . پس می توان گفت اعمال سیستم تک صدایی فرهنگی ، مانعی برای پیشرفت نیست ، اما مسئله ای که می خواهم به آن اشاره کنم این است که این سیسم ، با افزایش بی ثباتی سیاسی ، موجب تهدید و تخریب صنعت و نظام اقتصادی المان شد. تاثیر و تضعیف ثبات سیاسی آلمان ، در کوتاه مدت خود را نشان نداد اما ، باید بدانیم که اخرین سربازان وفادار به هیتلر ، سربازان آریای بودند که با هیتلر حتی خود کشی کردند . در صورتی که در ابتدا در ارتش هیتلر سربازانی از کشور هایی همچون فرانسه و انگلیس نیز وجود داشتند ، که تا آخرین لحظه بهایی به اعتقادات آنها داده نشد و خیلی زودتر از سایرین تسلیم شدند.

حتی قبل از جنگ نیز سایر کشور های اروپایی از سیستم تک صدایی فرهنگی که در المان صادر می شد می ترسیدند و به هر طریقی به مبارزه و مخالفت با آن بر می خواستند ،

حال می توان نتیجه گرفت که : درست است که آلمان ها با سیستم تک صدایی فرهنگی حتی توانستند پیشرفت اقتصادی صنعتی کنند اما ، به موجب فشارهای داخلی از ناحیه اقوام غیر آریایی و فشار های خارجی از ناحیه سایر دول اروپایی ، ثبات سیاسی آلمان به خطر افتاد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

"جنگ سرد"

 

"نمود بارزتر تک صدایی فرهنگی"

 

  ایدئولوژی کمونیست ، برای مردم شوروی نوعی چارچوب محدود مشخص می کرد که بر طبق آن : خوراک ، پوشاک ، کار ، تحصیل ، حقوق ، ازادی و ... مردم را فقط در چارچوب قوانین دولت می توان یافت. و همه افراد و گروه ها ، اعم از مذهبی ها ، فرهنگی ها ، تجار ، سنتی ها ، متجدد ها ... نباید هیچ گونه اعتراضی کنند. و اگر اعتراضی کنند ، دولت می تواند برای سرکوب آنها اقدام کند ، همانطور که در تاریخ شوروی ، هفته درخت انسان ثبت شده ، که طی آن دولت شوروی اعتراش کشاورزان را با کشتن آنها و از ناحیه بالا تنه کاشتن اجساد آنها در زمین ، پاسخ می دهد.

این یعنی تک صدایی فرهنگی ، یعنی باید و باید همه اقشار جامعه گوش به فرمان من باشند و هیچ اعتراضی را وارند ندانند.

شوروی با صدا و شعار کمونیست ، و برقراری عدالت در جهان ، به حمایت و دخالت در امور سایر کشورها پرداخت. اندیشه های کمونیستی که ریشه آن از متفکر بزرک کارل مارکس بود ، با تغییرات بزرگی توسط لنین در شوروی عملیاتی شد. حزب کمونیست به رهبری لنین و استالین و ... تمامی گروه ها و اقشار و نخبگان شوروی را تحت لوای خود قرار داد و اساسنامه حزب کمونیست را به عنوان فصل الخطاب جامعه سیاسی شوروی قرار داد.

در عرصه روابط بین الملل نیز : نکته مهم دیگری جاه طلبی کمونیست ها بود ، انها در منشور خود اعلام کردند که از هر جنبشی رهایی بخش در دنیا حمایت خواهند کرد . و این به آن معنی بود که می خواهند سیستم تک صدایی خود تبلغ کنند و سایر کشورها را نیز تحت لوای این سیستم در آورند.

  جنگ سرد اصطلاحا به جنگی اطلاق می‌شود که از تنش‌ها، کشمکش‌ها و رقابت‌ها در روابط آمریكا، شوروی سابق و هم‌پیمانان آنها در طول دهه‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰ بوجود آمد.

در سال ۱۹۴۵ و پس از پایان جنگ جهانی دوم تنش بین آمریكا و اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد و تا سال ۱۹۴۷ افزایش یافت. (7)

  در طول این زمان رقابت بین این دو ابرقدرت در عرصه‌هایی از قبیل نظامی، ایدئولوژی، روانشناسی، جاسوسی، ورزش، تجهیزات نظامی، صنعت و توسعه تکنولوژی ادامه داشت.

  این رقابت‌ها، مسابقات فضایی، پرداخت هزینه‌های گزاف دفاعی، مسابقات سلاح‌های هسته‌ای و تعدادی جنگ‌های غیرمستقیم با خود به همراه داشت.

  در طول این جنگ، درگیری نظامی مستقیمی بین نیروهای آمریكایی و شوروی رخ نداد، اما گسترش قدرت نظامی، کشمکش‌های سیاسی و درگیری‌های مهم بین کشورهای پیرو و هم‌پیمانان این ابر قدرت‌ها از دست‌آوردهای جنگ سرد به حساب می‌آید. (8)

بلوک بندی هایی که در این دوره شاهد هستیم به نوعی تقابل سیستم چند صدایی فرهنگی با سیستم تک صدایی فرهنگی است ، در یک بلوک فقط اندیشه کمونیستی است که با پیمان ورشو به اوج خود می رسد و کشورهای اروپای شرقی به قسمتی از حوزه امنیتی استراتژیکی شوروی اضافه می شوند. در طرف مقابل اندیشه های لیبراستی در مقابل این طیف قرار می گیرند.

  آمریكا  و شوروی كه در طول جنگ جهانی دوم در مقابل آلمان نازی متحد بودند، حتی قبل از پایان جنگ بر سر چگونگی دوباره‌سازی جهان پس از جنگ با هم اختلاف داشتند.

  پس از جنگ جهانی دوم در حالی که آمریکا در تلاش بود تا کمونیسم را در جهان محدود کند، گستره جنگ سرد به تمام جهان به ویژه اروپای غربی، خاورمیانه و جنوب شرقی آسیا کشیده شد.

  در نهایت در انتهای دهه ۱۹۸۰ و با دیدارهای مقامات عالی رتبه که به وسیله آخرین رهبر شوروی؛ میخائیل گورباچف ترتیب داده شد و برنامه‌های اصلاحی وی، جنگ سرد پایان یافت.(9)

 

بررسی تاثیر سیستم تک صدایی کمونیستی بر ثبات سیاسی شوروی و هم پیمانانش

  در شوروی ، مردم خود قیام کردند ، و بعد از قیام خود اندیشه کمونیستی را به عنوان ایدئولوژی برگزیدند که حرف مارکس نبود بلکه تحریف لنین و سایرین بود. به هر حال مردم شوروی مخصوصا کارگران احساس می کردند که تحت لوای این مکتب به سعادت می رسند اما زمانی که دیدن جامعه دچار خفقان شده و اندیشه های غیر مارکسیستی که پتانسیل رشد و توسعه کشور را دارند نمی توانند بروز کنند ، نوعی دلزدگی ایجاد شد. زمانی که فریاد های شنیده نشود ، نوعی نارضایتی به همراه دارد، و این نارضایتی ممکن است به نوعی خشونت نمایانگر شود و به این شکل ثبات سیاسی جامعه بر هم بخورد.

  اما هم پیمانان شوروی ، از فروپاشی این کشور درس های بزرگی گرفتند . چین ،  کوبا ، کره،  و ویتنام ، به این موضوع پی بردند که برای بقای بیشتر باید به نوعی از سیستم تک فرهنگی افراطی کوتاه آمد. چین بطوری به اصلاحات فرهنگی و سیاسی خود دست زد که عده ای در حال حاضر این کشور را یک کشور با سیستم سرمایه داری آزاد می نامند.

به طور کلی کشورهایی از سیستم تک صدایی فرهنگی استفاده می کنند که عموما از افراد دیکتاتوری استفاده می کنند مثل شوروی ، المان نازی ، ایتالیا موسیلینی ، کوبا ، کره شمالی ، عربستان ، عراق دوره صدام و ...

وعبور از این سیستم و رسیدن و قدم گذاشتن در سیستم چند صدایی فرهنگی ، کاری بزرگ و جاه طلبی عظیم است که شوروی نیز از آن محروم بود اما کشور هایی نظیر چین در این عرصه به الگویی تبدیل شدند که کاری بس بزرگ بود.

به طوری که چین با این تغییر استراتژی به یکی از کشورهای با ثبات دنیا و با امنیت دنیا تبدیل شده است و سالانه میلیاردها دلار سرمایه خارجی را جذب می کند. و این ثبات سیاسی و پیشرفت اقتصادی را مدیون برقراری سیستم چند صدایی فرهنگی است.

 

بعد از جنگ سرد (نظام جدید جهانی)

 

نگاه ایدئولوژی­زده قرن بیستمی – خصوصا در آن جوامع که یا مدرن نشده و یا گرایشات سوسیالیستی بر آنها حاکم بود- حاکمیت سیاسی تمامیت خواه، اقتصاد دولت محور و تک فرهنگی را می­توانست بفهمد و حتی آن را تحمل کند. نمونه چنین جوامعی در قرن بیستم کم نبودند؛ آسیا، اروپای شرقی، آمریکای لاتین و آفریقا نمونه­های بسیاری داشت.  البته این به معنا نبود که قطب لیبرال جهان (با محوریت آمریکا و اروپای غربی) تماشاگر باشند؛ بر عکس پس از جنگ جهانی دوم مبارزه سوسیالیزم  و لیبرالیسم نه تنها به ویرانی دولت­های ضعیفی انجامید، بلکه تا مرز رقابت تسلیحات اتمی نیز پیش رفت. پیروان منافع جمعی، اقتصاد ملی، هویت انحصاری و شهروندان مطیع نیم قرن با طرفداران آزادی فردی، اقتصاد بازار، هویت متکثر و شهروندان پرسشگر جنگیدند. در این میان دولت­های بسیاری راه میانه را پیش گرفته و به هیچ یک از دو بلوک نپیوستند. در میان آنها می­شد هم هند متنوع را دید، هم عربستان خشک، هم ترکیه لائیک و هم کشورهای توسعه نیافته دیگر که هر کدام سیاستی را دنبال می­کردند.

 

در کشور هایی که تک صدایی فرهنگی بود ، دولت ها به تشخیص ، اعمال و اجرای یک فرهنگ می پردازند.

بر خلاف عقیده رایج در جامعه شناسی سیاسی سنتی ،(در عصر جدید) دولت دیگر به هیج وجه مالک انحصاری قدرت نمی باشد. به علاوه دولت خودش موصوع سیاست فرهنگی است چرا که اکنون درقالب دولت بین المللی شده تحول یافته است. (10)

 

 

پس دولت ها باید تا انجایی که ممکن است خود را از اعمال و خوراندن فرهنگ به مردمانشان دور کنند. این مردم باشند که خود فرهنگ قالب را انتخاب کنند و در کنار این فرهنگ قالب اقلیت ها نیز به هم زیستی مسالمت آمیز خود ادامه دهند. و در نتیجه به هم زیستی مسالمت آمیز به ثبات سیاسی خواهیم رسید.

  اصطلاح چند فرهنگی از سال 1941 از کانادا شکل گرفت و در سال های 1988 به بعد ، سازمان ملل روی تکثر فرهنگی تاکید بیشتری می کند . و کنفرانس 1982 مکزیک نیز به تنوع فرهنگی توجه می کند.

در دهه 50 که دوره موج اول توسعه بود، روی توسعه اقتصادی صنعتی بحث می شد که شکست خورد در دهه 70 گفتند توسعه سیاسی هم باید باشد که شکست خورد. در دهه 80 که اواخرش پایان جنگ سرد بود از توسعه فرهنگی سخن به میان آمد. در جوامع دستخوش انقلاب ابتدا تحولات و توسعه فرهنگی بوجود آمد و سپس بر روی چیز های دیگر مثل اقتصاد ، هنر ، اجتماع ، سیاست ... اثر گذاشت و فرهنگ زیر بنای همه تحولات است.(11)

 

  در این دوره کشورها بیش از پیش به سمت لیبرالیسم و پلورالیسم حرکت کردند. در این کشور ها مخالفان سیاسی و مذهبی سرکوب نمی­شوند، کسی بر مبنای مشخصه­هایی چون رنگ پوست، نژاد، مذهب، جنسیت و ... از فعالیت منع نمی­شده و بی­احترامی نمی­بیند، سانسور و خود سانسوری از آنجا رخته بربسته، کسی مانع تبلیغ مذهبی هیچ مذهب کهنه و نوی نمی­شود و از همه مهمتر مانعی برای تنوع فرهنگی بومی و غیر بومی وجود ندارد. 

درک این مسئله دشوار نیست: اگر سیاستمداران و دولتمردان یک کشور بخواهند تنها بر اساس سنت­ها و ارزش­های تاریخی یک جامعه و یا تنها بر اساس ارزش­های گروه­های اکثریت (قومی، مذهبی، زبانی و ...) آن را اداره نمایند، پس باید همیشه سنتی باقی بمانند، زیرا در تمام عرصه­های عمومی با موانع فرهنگی و مدنی برمی­خورند.  کمترین مانع در راه توسعه چنین جوامعی عدم استفاده از ظرفیت­های موجود است. مثلا اگر تنها یک مدل فرهنگی مورد حمایت دولت قرار گیرد و از حضور دیگران ممانعت شود، به طور طبیعی از ظرفیت سیاسی و اقتصادی دیگران نمی­توان استفاده موثر نمود. همچنین اگر در جامعه­ای فرهنگ رایج (در بین همه اقوام) مانع تحصیل و اشتغال زنان شود، نمی­توان توقع داشت که نیمی از شهروندان یک جامعه از لحاظی فکری توسعه یافته باشند و یا در اقتصاد سهم بگیرند.

  بعد از جنگ سرد و تا به امروز ، عموما شاهد آن بوده ایم که ، کشور هایی که سیستم پلورالیسم فرهنگی را در کشورشان اجرا می کنند ، دارای ثبات سیاسی بیشتری بوده اند.

به عنوان مثال آمریکا ، کانادا ، استرالیا ، از جمله کشور های مهمی هستند که با وجود برخورداری از قومیت ها و ملل مختلف جهان ، با اعمال سیستم چند صدایی فرهنگی نوعی احساس وفاداری و حس مسئولیت پذیری در  بین این اقشار مختلف و متفاوت کشور خود بوجود آورده اند و حتی در این مورد به کشور هند نیز می توان اشاره کرد که علارغم اینکه کشور جهان سومی است اما به زیبایی هرچه تمامتر سیستم پلورالیسم فرهنگی را به اجرا گذاشته است.

اما کشورهایی نظیر عربستان ، کره شمالی ، لیبی ،  افغانستان در زمان طالبان و عراق در زمان صدام با خرج سرمایه های سنگین جانی و مالی و روحی به مردم خود ، با نتوانستند که تحت لوای فرهنگ قالب خود همه ملت را تحت امر خود قرار دهند. و اگر هم اینگونه می شد ، افراد نسبت به جامعه خود تعلق خاطری ندارند ، احساس وفاداری نمی کنند و این کم کم مشکل بزرگی می شود برای برهم خوردن ثبات سیاسی آنها که اینگونه هم شد. و طغیان شیعیان و کرد ها علیه صدام ، و جنبش هایی علیه طالبان و علیه وهابیت و عربستان همگی دلایلی بر صحت بر این مدعاست. که اینگونه ثبات سیاسی خود را متزلزل ساختند و نا امنی در در مقابل دیدگان خود می بینند و هر لحظه انرژی خود را صرف مبارزه با نیروهای خودی می کنند ، در حالی که می توانند از آنها برای رسیدن به مقاصد خود بهره بجویند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بررسی کوتاه و  نتیجه گیری

   پذیرش تکثر (پلورالیزم)– و به ویژه تکثر فرهنگی- یک واقعیت اجتناب ناپذیر شده و مقبولیت جهانی یافته است. می­خواهیم به این واقعیت مهم توجه نماییم که مطالعه مسیر توسعه بسیاری از کشورها نشان می­دهد که هر کدام که بیشتر به چندگانگی احترام گذاشت و از آن استقبال کرد، به توسعه بیشتر و ثبات سیاسی بیشتری دست یافته است، زیرا پذیرش فرهنگ­ها، عقیده­ها و مذاهب مختلف متقابلا مشروعیت و پذیرش سیاسی بیشتر از سوی شهروندان را به همراه می­آورد. بر عکس این قضیه این نیز درست است: حمایت از یک فرهنگ، از یک مذهب، از یک نوع برداشت دینی و از یک زبان آشکارا موجبات کاهش مشروعیت دولت، کاهش مشارکت مردم در امور عمومی و در نتیجه ایجاد زمینه­های بی­ثباتی را فراهم می­آورد. (12)

 در حقیقت کشورهای مثل شوروی ، آلمان نازی و ایتالیا فاشیستی ، به مثابه دیگ جوشانی بودن که می خواستند که همه فرهنگ ها را در خود ذوب کنند و خود فرهنگ غالب باشند اما تئوری که کشور های پیشرفته از آن بهره بردند ، به مثابه ظرف سالاد می ماند ، به این معنا که: در ظرف سالاد انواع اقسام میوه ها و سبزیجات وجود دارند ، انواع رنگ ها و طعم ها هستند و در کنار یکدیگر قرار دارند بدون اینکه به یکدیگر آسیبی بزنند. و کشورهایی نظیر کانادا ، امریکا ، استرالیا و حتی هند از از تئوری ظرف سالاد استفاده کردند و به همه فرهنگهای درون جامعه شان بها دادند. اما کشورهایی که از تئوری دیگ جوشان استفاده کردند ، معتقد بودند که اگر به صاحبان فرهنگ های مختلف اجازه خودنمائی بدهند باعث بی ثباتی می شوند و باید هژمونی فرهنگی داشت و فرهنگ غالب وجود داشته باشد. اگر دیدگاه ها حق ابراز وجود داشته باشند ، فرهنگ اصلی نمی تواند دوام بیاورد مانند زمان قرون وسطی و روم باستان. (13)

اگر در جامعه­ای از ظهور گرایش فرهنگی جدید ممانعت شود، نمی­توان تغییری در وضعیتی بوجود آید که جامعه دیگر به آن دلبستگی ندارد. از کمترین ضرر (که عدم مشارکت موثر مردم است) که بگذریم با چالش مشروعیت دولت مواجه می­شویم. طبیعی است که وقتی دولتی با فرهنگ و عقیده گروه (و یا افرادی) مخالفت کند، با مشروعیش مخالف خواهد شد. همچنین در چنین جامعه­ای نیروهای فکری بسیاری صرف کشمکش و حذف رقیب و اثبات خود می­شود. که در نتیجه عامل مهمی برای بی ثباتی سیاسی می شود.

  اگر بخواهیم به توسعه و ثبات سیاسی برسیم باید به تنوع فرهنگ­ها و تکثر عقاید (که پایه هر فرهنگی به شمار می­آید) احترام بگذاریم و آن را نه به عنوان خطر، بلکه به عنوان یک حق فردی، و یا حداقل یک واقعیت اجتماعی تلقی نماییم. اگر بخواهیم عینی­تر به مسائل بنگریم باید گفت که «تکثر» مبنایی برای همزیستی مسالمت آمیز و مدارا است. از این رو باید از حضور هر فرهنگ و هر عقیده­ای در جامعه استقبال شده و از قبولاندن یک مدل فرهنگی و یک عقیده جزم خودداری شود.

همچنین نباید از یاد برد که رسیدن به تکثر فرهنگی جز به احترام به عقاید دیگران، هویت دیگران، رسوم دیگران، سلیقه دیگران و تفسیر دیگران از جهان، انسان، زندگی، سیاست، مذهب و دیگر باورهایی که یک فرهنگ را شکل می­دهند، ناممکن است.

تک صدایی فرهنگی

 

عدم آزادی بیان

 

 


تلاش برای بیان عقاید از سوی مخالفان

 

 


اعتراض در اشکال مختلف و استفاده از خشونت

 

بر هم خوردن ثبات سیاسی

 

 

چند صدایی فرهنگی

 

ابراز عقاید مختلف

 

صرفه جویی در زمان و خرج انرژی کارشناسان برای پیدا کردن راهی برای  ابراز نظر

 

عدم تفکر مبارزه و درگیری

 

استفاده از پتانسیل های جامعه برای رسیدن به رشد و پیشرفت

 

 


تقویت ثبات سیاسی

 

پی نوشت ها و منابع

 

نکته: به این دلیل که بعضی این سایت های زیر فیلتر شده اند ، مطالب را به وبلاگ شخصی خودم لینک داده ام ، به عبارتی اگر دسترسی به فیلترشکن نباشد ، می توان از این طریق به منابع دست یافت: www.diplomatt.mihanblog.com )

 

 

1-      علی نصیری ، کتاب  گفتمان فرهنگی و جهانی شدن- ص 42 - – سال 1387 

2-      همان ص 46

3-      www.hitler.ir    مقاله نازیسم ، تالیف سایت پژوهشی اطلاع رسانی (تارنمای ادولف هیتلر)

4-      همان لینک

5-      همان لینک

6-      همان لینک

7-      جنگ سردهمشهری انلاین – جهان یوسفیwww.hamshahrionline.ir/News/?id=73653

8-      همان

9-      همان

10-   جامعه شناسی معاصر ،جهانی شدن،سیاست،قدرت - کیت نش     ، ص 307 ، دموکراسی و عرصه سیاست فرهنگی

11-   پرویز امام زاده فر ، جزوه کلاسی در دانشگاه علوم و تحقیقات (درس نظریه های جدید در علم سیاست) ، زمستان 1388

 

12-   پلورالیسم فرهنگی ، نویسنده سید علی حسینی www.armans.info

 

13-   پرویز امام زاده فر ، جزوه کلاسی در دانشگاه علوم و تحقیقات (درس نظریه های جدید در علم سیاست) ، زمستان 1388

 

14-    و مقالات دیگری که از اینترنت گرفته ام اما نه نام نویسنده ای دارد و نه مربوط به موسسه خاصی است و نمی توان آنها را فهرست کرد:

 

http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=77316

http://www.javanim1.info/khandaniha/80

http://sicsc.persianblog.ir/post/94/

http://noorportal.net/2090-1-noor.aspx

www.wikipedia.org

www.daneshnameh.roshd.ir

نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 28 بهمن 1388    | توسط: علی خدامرادی    | طبقه بندی: توسعه فرهنگی، جامعه شناسی سیاسی، توسعه اجتماعی،     | نظرات()