اصطلاحات سیاسى قرآن
اهمیت این تحقیق, از آن روست كه یكى از مبادى شناخت و سنجش فرهنگ سیاسى قرآن به شمار مى رود. در نظر حجه الاسلام والمسلمین كورانى, اصطلاح سیاسى در قرآن كریم, كلمه یا عبارتى است كه بعد سیاسى در آن غالب یا آشكار باشد. بنابراین واژه هاى ((ابرار و فجار)) اصطلاح سیاسى نیستند, اما ((اصحاب الیمین)) و ((اصحاب الشمال)) سیاسى است. در پژوهش حاضر, بعد از بیان روش تحقیق در فرهنگ و اصطلاحات سیاسى قرآن, چند اصطلاح با توجه به آیات الهى تبیین و تحلیل شده است.
مقدمه
این اثر تإلیف حجه الاسلام والمسلمین على كورانى2 است كه تا كنون منتشر نشده است. طرح این پژوهش در اوایل پیروزى انقلاب اسلامى به ایشان ارائه گردید; از این رو وى بیش از 250 اصطلاح سیاسى قرآنى را فهرست كرد, اما تاكنون تنها موفق به تبیین و تحلیل هفتاد اصطلاح شده است. در این مقاله اصطلاحات تحقیق شده و قابل دسترسى از اثر مذكور معرفى شده است. شایان ذكر است كه این اثر به زبان عربى است.
((المصطلحات السیاسیه فى القرآن الكریم)) مقدمه اى تحت عنوان ((حول الفهرسه العلمیه للقرآن الكریم)) دارد كه دراین مقدمه, اهمیت تحقیق و مشكلات آن, روش تحقیق, فهرست هاى علمى براى قرآن كریم و در نهایت اهمیت اصطلاحات سیاسى و مقصود از آن در این اثر, بیان شده است. در آغاز فهرستى از اصطلاحات مورد پژوهش مولف عرضه مى گردد تا نماى اجمالى طرح آشكار شود; آن گاه به نكته هاى مورد نظر در مقدمه خواهیم پرداخت; سپس با برخى از مهم ترین اصطلاحات سیاسى قرآنى و تحلیل و تبیین هاى مولف آشنا خواهیم شد.
اصطلاحات سیاسى قرآن
الارض, الخلافه فى الارض, الضرب فى الارض, السیر فى الارض, الهجره فى الارض, الارض المباركه و المقدسه, إدنى الارض و إقصاها, الباغون فى الارض, الفرحون فى الارض, الماشون فى الارض مرحا والماشون على الارض هونا, المستضعفون و المستكبرون و العالون فى الارض, المصلحون و المفسدون فى الارض, إصحاب الیمین و إصحاب الشمال, الاعراب, إیام الله, قانونا التغییر و التبدیل, الجزیه, حزب الله و الاحزاب, خلفإ الانبیإ, الخیانه و الخائنون, السابقون بالخیرات و المسارعون فیها, السفهإ و الراشدون, السلم و الصلح و الامن, الشهاده و الشهدإ, شیاطین الانس, قوانین ضلال الاعمال و اضلالها و احباطها, الطاغون و الطاغوت, الظالمون, العهود و المواثیق و الایمان و العقود و الوعود و الامانات, الفتنه و الزیغ, الفاسقون, القرى و القرون, الكلمه الطیبه و الكلمه الخبیثه, اللهو و اللعب و التجاره, المترفون, المجاهدون و القاعدون, المعروف و المنكر, المنافقون, الولایه و البرإه.
قبل از توضیح درباره روش تحقیق مولف, ذكر چند نكته لازم است تا افق دید ما در نگرش علمى به مباحث سیاسى قرآن, بازتر و روشن تر گردد:
نكته اول, نداهاى قرآنى: مولف علاوه بر اصطلاحات سیاسى, به ((نداهاى قرآنى)) نیز پرداخته است. در قرآن كریم حدود 180 ندا وجود دارد كه خداى تعالى با آن, افراد, گروه ها, اقوام و ملل را مخاطب قرار داده است, مانند: یا إیها الناس, یا إیها الانسان, یا إیها الكافرون, یا إیهاالذین آمنوا, یا اهل الكتاب, یا إیها الذین إوتوا الكتاب, یا بنى اسرائیل, یا بنى آدم. این نداها از نظر صیغه, منادا بوده و موضوعات ندا مختلف است و این تنوع, دلالت هایى دارد كه از آن جمله دلالت هاى سیاسى است. آقاى كورانى پیشنهاد كرده است كه نخست نداهاى سیاسى یك یك از قرآن كریم استخراج شود, سپس علت استعمال روش ندا در هر یك بیان گردد, آن گاه جدولى تطبیقى از همه نداهاى قرآنى ـ سیاسى و غیر سیاسى ـ فراهم شود تا از راه مقارنه و مقایسه, هدف سیاسى از استعمال روش ندا در قرآن به دست آید; به طور مثال این كه خداى تعالى یهود را با تعبیر ((یا بنى اسرائیل)) مخاطب قرار مى دهد و آنان را با عبارت ((یا إیها الذین هادوا)) ـ (جمعه, آیه 6) منادا قرار نمى دهد, بلكه پیامبرش را امر مى كند كه آنان را چنین بخواند: ((قل یا إیها الذین هادوا...)) ـ (جمعه, آیه 6) اشاره به این دارد كه طبیعت نداى با واسطه, اقتضا مى كند كه پیامبر یا ولى امر در هر امتى آن را به انجام رساند. البته در تحلیلى كه ذكر شد مى توان مناقشه كرد, اما مى تواند مقدمه اى براى تحقیق هاى متقن تر شود.
نكته دوم, تقسیمات مردم: در قرآن كریم بیش از ده تقسیم براى ((ناس)) وارد شده كه بعضى از آنها تقسیم سیاسى است و بعضى داراى بعد سیاسى است. این تقسیم ها با تعبیرهاى ذیل آمده است: ((و من الناس)), ((و منهم)), ((و من إهل الكتاب)), ((الذین إنعمت علیهم)), ((غیر المغضوب علیهم)), ((و لاالضالین)) و... . در این جا منظور تقسیم هاى صریح و روشن است و گرنه با تإمل در آیات قرآن مى توان ده ها و صدها تقسیم به دست آورد. در هر حال پیشنهاد ایشان این است كه تمام تقسیمات قرآنى در جدولى استخراج شود و به ترتیب منطقى و با توجه به موضوع منظم گردد تا دلالت سیاسى آن بررسى و روشن شود; از جمله این تقسیم ها موارد ذیل است: ((و من الناس من یعبد الله على حرف)), ((الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تنزل علیهم الملائكه)) ـ (فصلت, آیه 30), ((من یشترى لهوا الحدیث لیضل به عن سبیل الله)) ـ (لقمان, آیه 6). در تفاسیر روایى قرآن, روایات متعددى هست كه انواع و اقسام مردمى را كه در آیات ذكر شده, شرح و تفسیر مى كند و مصادیق آن را در دوره پیامبر(ص) و امامان(علیهم السلام) و یا هر عصرى آشكار مى سازد.
نكته سوم, مثال هاى سیاسى: در قرآن كریم مثال هاى فراوانى ذكر شده است. به نظر مولف, سى مثال از مجموع شصت مثال قرآنى, داراى ابعاد سیاسى روشنى است; از جمله این مثال هاست:
((مثلهم كمثل الذى استوقد نارا فلما إضإت ماحوله ذهب الله بنورهم و تركهم فى ظلمات لایبصرون صم بكم عمى فهم لایرجعون إو كصیب من السمإ فیه ظلمات و رعد و برق یجعلون إصابعهم فى آذانهم من الصواعق حذر الموت و الله محیط بالكافرین)) ـ (بقره آیه 17ـ19), محمد رسول الله و الذین معه إشدإ على الكفار رحمإ بینهم تراهم ركعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا سیماهم فى وجوههم من اثر السجود ذلك مثلهم فى التورئه و مثلهم فى الانجیل كزرع إخرج شطئه فآذره فاستغلظ فاستوى على سوقه یعجب الزراع لیغیظ بهم الكفار وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات منهم مغفره و اجرا عظیما ـ (فتح آیه 29), ((مثل الذین حملوا التورئه ثم لم یحملوها كمثل الحماریحمل إسفارا بئس مثل القوم الذین كذبوا بآیات الله و الله لایهدى القوم الظالمین)) ـ (جمعه آیه 5), ((إنزل من السمإ مآء فسالت إودیه بقدرها فاحتمل السیل زبدا رابیا و مما یوقدون علیه فى النار ابتغإ حلیه إو متع زبد مثله كذلك یضرب الله الحق و الباطل فإما الزبد فیذهب جفإ و إما ما ینفع الناس فیمكث فى الارض كذلك یضرب الله الامثال)) ـ (رعد آیه 17).
در واقع درنظر آقاى كورانى, فرهنگ سیاسى قرآن از چهار قسمت تشكیل شده است: 1. اصطلاحات سیاسى; 2. مثال هاى سیاسى; 3. موضوعات سیاسى. این موضوعات باید فهرست شود و بر اساس روایات اهل بیت(علیهم السلام) تبیین گردد; 4. موضوعات تمدنى. در این جا باید فهرست تمدن هاى مطرح شده در قرآن, مثل روم, عاد, ثمود, فراعنه و بابل استخراج شود, سپس موضوعات مربوط به هر تمدنى تفسیر گردد; مثل سنت هاى الهى در شكوفایى و زوال تمدن ها و جنگ بین تمدن ها و... . براى نتیجه گیرى نهایى نیز باید بر طبق روایات امامان معصوم(علیهم السلام) و نصوص تاریخ نگاران به داورى پرداخت.
اهمیت پژوهش در اصطلاحات سیاسى قرآن
ضرورت پژوهش در اصطلاحات سیاسى قرآن كریم از آن روست كه قرآن, قانون اساسى اسلام به شمار مىآید; بنابراین براى كشف اهداف سیاسى این دین, چاره اى جز آشنایى با زبان و فرهنگ و اصطلاح شناسى خاص قرآن نیست. به خصوص كه قرآن كریم در حدود چهارده قرن پیش نازل شده و در این مدت طولانى, تغییرات و تحولات بسیارى در زبان عربى رخ داده كه معلوم نیست زبان عربى اى كه امروزه رایج است همان لسان قرآنى باشد; بنابراین براى شناخت اصطلاحات سیاسى قرآن, لازم است در آیات تإمل كرده و از روایات اهل بیت استمداد جوییم.
اگر در برخى از سوال ها و تردیدها و بلكه انكارها و نظریه هایى كه درباره هدف رسالت بیان مى شود دقت كنیم اهمیت این مسإله روشن تر مى گردد. بعضى از اندیشمندان مثل مهدى بازرگان و على عبدالرازق معتقدند پیامبران براى اصلاح آخرت آمده اند و نه دنیا; انبیا آمدند تا انسان ها را از خودمحورى و خود پرستى نجات دهند و به یاد حیات جاوید بیندازند; بنابراین نظر, امورى نظیر اصلاح جامعه كه بشر خود از عهده آن برمىآید, جزء تعالیم پیامبران نیست. براى كشف حقیقت و داورى میان این نظریه و نظریه مخالف آن, لازم است آشنایى اجتهادى با فرهنگ سیاسى قرآن صورت گیرد. باید اصطلاحات سیاسى ـ كه جزئى از فرهنگ سیاسى قرآن است ـ شناخته و تبیین شود تا بتوان درباره نسبت دین و سیاست و نبوت و حكومت و... منصفانه و عالمانه به نظریه پردازى پرداخت.
مشكلات فراروى تحقیق در اصطلاحات سیاسى قرآن
نخستین و مهم ترین مشكل در برابر این تحقیق, غنا و ژرفایى شگفتآور و پایان ناپذیر و فرابشرى بودن آن است. راهیابى به این معجزه بزرگ و شناخت مقاصد و مفاهیم آن, اشراف علمى فوق العاده و تخصص هاى مختلف را مى طلبد: ((و لایحیطون بشىء من علمه الا بما شإ)) ـ (بقره آیه 255).
مشكل دیگر, مسإله روش است. گوناگونى و كثرت روش ها در فهرست نگارى محقق را در انتخاب بهترین روش براى فهرست نویسى دچار شك و تردید مى كند. در این تحقیق چون هدف, بهره مندى هر چه بیشتر پژوهشگران عرصه هاى فرهنگى, سیاسى و... از قرآن كریم است, به ناچار باید روش متعادلى را انتخاب كرد; از سویى دیگر, قرآن مجید یك نظام و مجموعه هماهنگ و مرتبط با هم است و در اصطلاح شناسى, بخش هاى آن تجزیه شده و از یكدیگر جدا مى گردد; پس باید دقت شود كه با این تجزیه و تفكیك ها, مفهوم ژرفا و ابعاد قرآنى از بین نرود.
آقاى كورانى در پاسخ به مشكل روش در این تحقیق, معتقد است باید فهرست, تخصصى و نیز اختصاصى باشد, به این معنا كه جمعى كاردان و متخصص براى هر یك از علوم و ابعاد قرآن كریم, فهرستى ویژه و جداگانه فراهم كنند. شایسته است این فهرست از دو بخش الفبایى و موضوعى تشكیل شود. در فهرست موضوعى باید به مسائل و موضوعات هر یك از علوم مورد نظر توجه كرد و به برابریابى موضوعى و بیان اصطلاحات و موضوعات قرآنى پرداخت. در فهرست الفبایى باید معیار گزینش و تنظیم, اصطلاح قرآنى و نیز اصطلاح رایج در هر یك از علوم و همچنین عرف متداول در مراكز علمى و پژوهشى باشد. براى آن كه این دو فهرست (الفبایى و موضوعى) مفید واقع شوند باید به صورت مجموعه اى هماهنگ سامان یابند و علاوه بر رعایت نظم الفبایى و موضوعى, شبكه ارتباطى بین اصطلاحات و موضوعات برقرار گردد. افزون بر این لازم است این فهرست علمى, تمامى افكار و مفاهیم قرآنى را شامل شود حتى مواردى را كه بخش اصطلاحات و موضوعات در برنگرفته است.
به نظر مولف لازم است در ده علم, فهرست علمى براى قرآن كریم تهیه شود, كه به ترتیب اولویت عبارتند از:
1. فهرست سیاسى: شامل اصطلاحات, امثال, قواعد و موضوعات سیاسى در قرآن و فهرست ابجدى;
2. فهرست اخلاقى ـ عرفانى: در برگیرنده موضوعات و اصطلاحات اخلاقى و عرفانى و فهرست ابجدى;
3. فهرست زندگى اخروى: شامل اصطلاحات و موضوعات قرآنى درباره عالم آخرت و فهرست ابجدى;
4. فهرست فقهى ـ اصولى: شامل اصطلاحات, قواعد و موضوعات اصولى و فقهى و فهرست ابجدى;
5. فهرست اقتصادى: حاوى موضوعات مربوط به اقتصاد مثل تولید, توزیع, مصرف و... و فهرست ابجدى;
6. فهرست الهیات: دربرگیرنده موضوعات و اصطلاحات مربوط به خداشناسى و فهرست ابجدى;
7. فهرست نبوت و امامت: شامل اصطلاحات و موضوعات رسالت و رسولان الهى(علیهم السلام) و جانشینان آنان (امامان) و عالمان و رهبران اسلامى و فهرست ابجدى;
8. فهرست تمدنى و تاریخى: شامل اصطلاحات, قواعد و موضوعات مربوط به تاریخ و تمدن و فهرست ابجدى;
9. فهرست روان شناختى و جامعه شناختى: شامل اصطلاحات, قواعد و موضوعات قرآنى در روان شناسى و جامعه شناسى و فهرست ابجدى;
10. فهرست علوم طبیعى: حاوى موضوعات مربوط به علوم طبیعى مثل ستاره شناسى, گیاه شناسى, جغرافیا, شیمى, فیزیك و... و فهرست ابجدى.
به فهرست مذكور, مى توان ((فهرست علوم ادبى)) را نیز افزود. همچنین مى توان براى مجموعه این فهرست هاى علمى, فهرستى جامع فراهم ساخت. همان طور كه ملاحظه مى شود, در فهرست هاى پیشنهادى استاد, براى برخى از علوم, به دلیل اهمیت فوق العاده, چند فهرست در نظر گرفته شده است; براى مثال, شماره سوم (فهرست زندگى اخروى) و شماره ششم (فهرست الهیات) و شماره هفتم (فهرست نبوت و امامت) زیر مجموعه ((فهرست كلامى اعتقادى)) قرار مى گیرند.
اولویت فهرست سیاسى
آقاى كورانى در اوایل پیروزى انقلاب اسلامى شروع به تنظیم و تإلیف فهرست اصطلاحات سیاسى كرد. به علت شرایط خاص سیاسى و اجتماعى آن دوره, تإلیف چنین اثرى بیش از هر زمان دیگرى احساس مى شد. مولف با این تحقیق درصدد برآمد تا بنیان گفت وگوها و اقدام هاى جارى میان مردم از نظر پیوند به اسلام و سند اصلى آن (قرآن كریم) شفاف تر و استوارتر سازد و مانع سوءاستفاده و تحریف گردد.
با آغاز تحقیق, اصطلاحات مربوط به زمین (ارض) توجه استاد را به خود جلب كرد. او در قرآن پانزده اصطلاح یافت كه به نحوى مرتبط با ((ارض)) هستند و این مسإله او را به فكر واداشت كه چگونه باید این اصطلاحات را تبیین كرد؟ آیا بهتر است كه نویسنده, آیات مربوط را ذكر كرده, آن گاه اشاره مختصرى به برداشت ها و دریافت ها بكند و از تفصیل بپرهیزد؟ و یا شایسته تر آن است كه نویسنده با آزادى تمام, افكار و استنتاج ها و استدلال هایش در مورد آیات مورد بحث را بیان كند؟ در صورت اخیر این كار از فهرست اصطلاحات دور مى گردد و به دایره المعارف نویسى نزدیك مى شود. آقاى كورانى سرانجام به این نتیجه رسید كه مسإله نسبى است و با نظر به اصطلاحات و موضوعات گوناگون, متفاوت است و مباحث و اندیشه هاى روشن نیازى به تفصیل و استدلال ندارد, به عكس موضوعات و اصطلاحات غامض و پیچیده. همچنین باید اعتدال رعایت شود و نیز باید در نظر آورد كه هدف از فهرست نگارى و اصطلاح شناسى چیست و مخاطبان چه كسانى هستند؟
اصطلاح سیاسى در قرآن چیست؟
اصطلاح قرآنى, كلمه یا عبارتى است كه در قرآن كریم در معناى خاصى به كار رفته است و به هنگام اطلاق, بدون نیاز به قرینه مى توان آن را فهمید. این اصطلاح قرآنى زمانى سیاسى شمرده مى شود كه بعد سیاسى در آن غالب یا آشكار باشد;
بنابراین اگر بعد سیاسى در اصطلاحى روشن نباشد و مثلا براى فهم آن نیاز به دلالت التزامى بعید داشته باشیم در این صورت نمى توان آن را اصطلاحى سیاسى شمرد.
به طور مثال به دو اصطلاح ((إبرار و فجار)) در برابر دو اصطلاح ((اصحاب الیمین و اصحاب الشمال)) توجه شود كه همه در قرآن آمده اند, اما خداى تعالى ابرار و فجار را براى ارزشگذارى در آخرت به كار برده است, پس اصطلاحى سیاسى شمرده نمى شود; به عكس اصحاب الیمین و اصحاب الشمال كه در قرآن براى بیان ((خیر و بركت براى مردم)) ـ (اصحاب الیمین) و ((شر و شومى براى آنان)) ـ (اصحاب الشمال) ذكر شده است, پس اصطلاحى سیاسى است, هر چند معناى سنجش در روز قیامت نیز دارد.
بنابر آنچه گذشت, معیار تشخیص اصطلاح سیاسى قصد و هدف قرآن كریم از ذكر و كاربرد هر اصطلاح است; به طور مثال گاهى مقصود قرآن فقط ابراز و بیان یك معناى سیاسى است مثل اصطلاح ((مستضعفین)) و گاهى درصدد القاى دو بعد سیاسى و اخلاقى با هم است مانند اصطلاح ((العالین فى الارض)), یا علاوه بر این دو بعد, جنبه اعتقادى را نیز در نظر دارد مثل اصطلاح ((مستكبرین)), و نیز گاهى در درجه اول معناى غیر سیاسى مراد است و در درجه دوم معناى سیاسى, مثل اصطلاح ((السفهإ و الراشدون)), و گاهى اساسا بعد سیاسى مقصود نیست مگر با دلالت التزامى بعید مثل ((ابرار و فجار)).
براى فهم دقیق اصطلاحات سیاسى در قرآن باید سیاق هر سوره اى نیز در نظر گرفته شود, زیرا سوره هاى قرآنى منظومه هایى هماهنگ هستند و اصطلاحات و موضوعات به مانند ستارگان در آن قرار گرفته و معانى خاصى را بیان مى كنند; بنابراین اكتفا به تإمل در آیاتى كه اصطلاح مورد نظر در آن ذكر شده, كافى به نظر نمى رسد و باید مجموعه آیات سوره و سیاق آنها بررسى شود.
نكته مهم دیگر در شناسایى و تحلیل اصطلاحات قرآنى, مراجعه به روایات است. در واقع قرآن كریم ـ با همه ژرفا و غنایش ـ متنى است كه شرح مى خواهد و سنت, این امر را بر عهده دارد. احادیث پیامبر(ص) و اهل بیت(علیهم السلام) مفسر آیات الهى هستند. در موارد بسیارى, حقیقت روشنى در آیه اى هست اما پژوهشگر بدان راه نمى یابد مگر پس از آن كه در تفسیر اهل بیت بیان شود. تفسیر اصطلاحات قرآنى در روایات, گاهى مستقیم و گاه غیر مستقیم است. ممكن است در روایتى حدود و مرزهاى اصطلاحى به طور كامل آشكار شود و یا فتح بابى گردد تا مولفه هایش از قرآن كریم استنباط شود. در روایات اهل بیت, گاهى اصطلاحات فرعى براى اصطلاحات اصلى قرآنى ذكر شده است. در زمینه هایى نیز سنت, اصطلاحاتى وضع كرده كه قرآن كریم در آن موارد اصطلاحى ندارد.
اینك براى شناخت بیشتر و كامل تر ((المصطلحات السیاسیه فى القرآن الكریم)) چند اصطلاح را آن گونه كه مولف تبیین كرده, به اختصار بیان مى كنیم. در این جا ترتیب خاصى مدنظر نیست و تنها چند اصطلاح مهم براى نمونه معرفى شده اند. نخست متن آیات متناسب با هر اصطلاح و سپس استنتاج و تحلیل ذكر مى شود.
حزب الله و احزاب
1. وجوب ولایت حزب الله و حرمت ولایت كافران
1 ـ ((یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصارى اولیإ بعضهم اولیإ بعض و من یتولهم منكم فانه منهم ان الله لایهدى القوم الظالمین)) ـ (مائده (5) آیه 51).
رتد منكم عن دینه فسوف یإتى الله بقوم یحبهم و یحبونه اذله على المومنین اعزه على الكافرین یجاهدون فى سبیل الله و لا یخافون لومه لائم ذلك فضل الله یوتیه من یشإ و الله واسع علیم. انما و لیكم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزكوه و هم راكعون. و من یتول الله و رسوله و الذین آمنوا فان حزب الله هم الغلبون. یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا الذین اتخذوا دینكم هزوا و لعبا من الذین اوتوا الكتاب من قبلكم و الكفار اولیإ و اتقوا الله ان كنتم مومنین)) ـ (مائده(5) آیه 54 ـ 57).
3 ـ ((یا إیها الذین آمنوا لاتتخذوا عدوى و عدوكم إولیإ تلقون الیهم بالموده و قد كفروا بما جإكم من الحق یخرجون الرسول و ایاكم ان تومنوا بالله ربكم ان كنتم خرجتم جهادا فى سبیلى و ابتغإ مرضاتى تسرون الیهم بالموده و انا اعلم بما إخفیتم و ما إعلنتم و من یفعله منكم فقد ضل سوإ السبیل)) ـ (ممتحنه (60) آیه 1).
2. حرمت ولایت منافقان و وجوب ولایت حزب الله
1 ـ ((إلم تر الى الذین تولوا قوما غضب الله علیهم ما هم منكم و لا منهم و یحلفون على الكذب و هم یعلمون)) ـ (مجادله (58) آیه 14).
2 ـ ((یوم یبعثهم الله جمیعا فیحلفون له كما یحلفون لكم و یحسبون إنهم على شىء الا انهم هم الكاذبون استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذكر الله اولئك حزب الشیطان الا ان حزب الشیطان هم الخاسرون)) ـ (مجادله (58) آیه 18 ـ 19).
3. احزاب از نوح(ع) تا حضرت محمد(ص)
1 ـ ((كذبت قبلهم قوم نوح و عاد و فرعون ذوالاوتاد و ثمود و قوم لوط و اصحاب الایكه اولئك الاحزاب, ان كل الا كذب الرسل فحق عقاب)) ـ (ص (38) آیه 12 ـ 14).
2 ـ ((كذبت قبلهم قوم نوح و الاحزاب من بعدهم و همت كل امه برسولهم لیإخذوه, و جادلوا بالباطل لیدحضوا به الحق, فإخذتهم فكیف كان عقاب)) ـ (غافر (40) آیه 5).
3 ـ ((و قال الذى آمن یا قوم انى إخاف علیكم مثل یوم الاحزاب مثل داب قوم نوح و عاد و ثمود و الذین من بعدهم و ما الله یرید ظلما للعباد)) ـ (غافر (40) آیه 30 ـ 31).
4. نهى از تقسیم شدن به احزاب گوناگون بعد از پیامبر(ص)
1 ـ ((فإقم وجهك للدین حنیفا فطره الله التى فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلك الدین القیم و لكن اكثر الناس لایعلمون. منیبین الیه و اتقوه و اقیموا الصلاه و لاتكونوا من المشركین من الذین فرقوا دینهم و كانوا شیعا كل حزب بما لدیهم فرحون)) ـ (روم (30) آیه 30 ـ 31).
5. منافقان و مومنان در برخورد با احزاب
1 ـ ((یحسبون الاحزاب لم یذهبوا و ان یإت الاحزاب یودوا لو انهم بادون فى الاعراب یسئلون عن إنبائكم و لو كانوا فیكم ما قاتلوا الا قلیلا لقد كان لكم فى رسول الله اسوه حسنه لمن كان یرجو الله و الیوم الاخر و ذكر الله كثیرا و لما رإى المومنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الا ایمانا و تسلیما. من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظرو ما بدلوا تبدیلا)) ـ (احزاب (33) آیه 20 ـ 23).
6. حزب شیطان
1 ـ ((یا ایها الناس ان وعد الله حق فلاتغرنكم الحیاه الدنیا و لایغرنكم بالله الغرور. ان الشیطان لكم عدو فاتخذوه عدوا انما یدعو حزبه لیكونوا من اصحاب السعیر)) ـ (فاطر (35) آیه 5 ـ 6).
2 ـ ((استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذكر الله اولئك حزب الشیطان الا ان حزب الشیطان هم الخاسرون)) ـ (مجادله (58) آیه 19).
7. دو حزب در عصر ظهور اصحاب كهف
1 ـ ((فضربنا على آذانهم فى الكهف سنین عددا. ثم بعثنا هم لنعلم اى الحزبین احصى لما لبثوا امدا)) ـ (كهف (18) آیه 11 ـ 12).
استنتاج از آیات ((حزب الله))
باتدبر در آیات مذكور مى توان به چند نتیجه مهم دست یافت:
1. قرآن كریم براى ((حزب الله)) چهار مولفه ذكر مى كند:
یكم, حزب الله در برابر حزب شیطان (یا احزاب شیطانى و دشمنان خدا) قرار دارد.
دوم, حزب الله یكى است و اختلاف و تعدد و تفرقه را بر نمى تابد. در قرآن كریم حزب الله همیشه با صیغه مفرد آمده است و تعدد و اختلاف همیشه در احزاب مقابل حزب الله (كفار و منافقان) است; از این رو در قرآن كریم, اگر ((احزاب)) ذكر شود مراد از آن, احزاب شیطانى و دشمنان انبیاى الهى است.
سوم, حزب الله از نظر اعتقادى, همان طور كه از اضافه ((حزب)) به ((الله)) فهمیده مى شود, خدا محور است.
چهارم, همان طور كه از كلمه ((حزب)) معلوم مى شود, حزب الله جماعت و جمعیتى از مردم هستند و به افراد به تنهایى اطلاق نمى شود; اما این آیات دلالتى بر شكل و تشكیلات و چگونگى روابط میان رهبر این جمعیت و بقیه اعضاى آن ندارد; پس مراد از ((حزب الله)) در قرآن, سازماندهى حزبى ـ به معناى رایج و امروزى ـ نیست; البته این امر به هیچ روى تشكیلات و نظام مندى را نفى و انكار نمى كند.
2. با توجه به وحدت حزب الله در اصطلاح قرآنى, نمى توان احزاب و جماعت هاى اسلامى را ((احزاب الله)) نامید, بلكه همگى اجزا و اعضاى پیكرى واحد به نام ((حزب الله)) هستند به شرط آن كه واجد مولفه هاى مذكور باشند و عملا در مسیر تحقق اهداف الهى و اسلامى بكوشند. همان طور كه گذشت, احزاب در اصطلاح قرآنى به معناى دشمنان انبیاى الهى و در برابر حزب الله قرار مى گیرد.
3. با توجه به آن چه گذشت, این كه در ایران پس از پیروزى انقلاب اسلامى, كاربرد اصطلاح ((حزب الله)) براى بیان پدیده مردمى و انقلابى به رهبرى عالمان دین, رواج یافته, صحیح و مطابق با اصطلاح قرآنى است, زیرا عناصر و مولفه هاى آن را دارد. این پدیده و روحیه مردمى و انقلابى باید در بین مسلمانان و حركت ها و جنبش هاى اسلامى توسعه بیابد تا با دولت اسلامى, حزب الله با عملكرد و رهبرى یگانه تشكیل شود و در برابر احزاب كفر و نفاق پایدارى كند.
4. این آیات مباركه و سیاق آنها صفاتى را براى حزب الله برمى شمارد; از آن جمله است: خدا را دوست دارند, در برابر مومنان فروتن و در برابر كافران نفوذناپذیرند, در راه خدا جهاد مى كنند و از سرزنش هیچ كسى نمى ترسند, نماز را به پا مى دارند و زكات را مى پردازند, در برخورد با انبوه لشكر دشمنان نه تنها نمى ترسند بلكه ایمانشان به خدا و تسلیم شان در برابر اوامر او افزون مى شود و در عهدى كه با خدا بسته اند صادقند و... .
5. در این آیات كریمه, ضمانتى براى استمرار و بقاى حزب الله بیان شده است: ((من یرتد منكم عن دینه فسوف یإتى الله بقوم یحبهم و یحبونه...)); البته در احادیث, در تفسیر این آیه آمده كه مراد امیرالمومنین على(ع) است, اما باید دانست این از باب تفسیر به فرد و مصداق اكمل و اعلا است; بنابراین همه مومنانى كه داراى این صفات باشند مایه بقا و استمرار حزب الله هستند و بدون تردید امامان اهل بیت(علیهم السلام) در طلیعه و سر سلسله این بندگان صالح قرار دارند و بلكه لازمه ضمان الهى وجود جمهور و عامه مومنان است, زیرا حزب به جماعت بزرگ ـ به طور نسبى ـ اطلاق مى شود.
6. حكم شرعى اساسى كه وظیفه مسلمانان را در برابر حزب الله بیان مى كند عبارت از وجوب ولایت حزب الله و برائت از دشمنان حزب الله است و این همان خط صحیح اسلامى است و آنان همان جماعتى هستندكه باید به آن ملحق شد و كسى كه از آنان فاصله بگیرد از دایره اسلام خارج شده است ـ همان طور كه در احادیث داریم ـ و راه حزب الله همان راه مومنان است كه خداى تعالى درباره آن فرموده است: