معرفى كتاب «جغرافیاى سیاسى جهان اسلام» (1)
مقدمه
كتاب جغرافیاى سیاسى جهان اسلام در نه فصل سامان یافته است. فصل اول: سیرى در تحولات جغرافیاى سیاسى؛ فصل دوم: پیدایش اسلام و جایگاه شبه جزیره عربستان؛ فصل سوم: جغرافیاى سیاسى مركز جهان اسلام؛ فصل چهارم: جغرافیاى شرق جهان اسلام؛ فصل پنجم: جغرافیاى شمال جهان اسلام؛ فصل ششم: جغرافیاى غرب جهان اسلام؛ فصل هفتم: برداشت اسلام و جهان غرب از یكدیگر و پیامدهاى ژئوپولتیكى آن؛ فصل هشتم: وحدت جهان اسلام؛ فصل نهم: مناطق بحرانزاى جهان اسلام از بعد ژئوپلتیك:
معرفى مطالب و فصول كتاب
در فصل اول به بررسى ادبیات و قلمرو جغرافیاى سیاسى، نقش و ماهیت جغرافیاى سیاسى و تجزیه و تحلیل قدرت از دیدگاه جغرافیاى سیاسى پرداخته است.
در فصل دوم، نقش سازمان كنفرانس اسلامى در ایجاد وحدت جهان اسلام و در مقابل نقش تشتت آفرین شوراى همكارى خلیج [فارس ]مورد بررسى قرار گرفته است. از پیشگامان طرح سازمان كنفرانس اسلامى سران كشورهاى ایران، عربستان و مراكش هستند كه در سال 1969 كنفرانس وزیران امور خارجه كشورهاى اسلامى در قاهره را تشكیل دادند. این سازمان (سكا) سه ركن دارد: 1. كنفرانس سران كشورهاى اسلامى (رؤساى جمهور - پادشاهان)؛ 2. كنفرانس وزراى امور خارجه؛ 3. دبیرخانه. اولین كنفرانس سران كشورهاى اسلامى از 22 تا 25 سپتامبر 1969 در شهر رباط مراكش برگزار گردید. در خصوص شوراى همكارى خلیج [فارس] به اهداف تشكیل آن، پایهگذارى سیستم امنیت دستهجمعى، حضور نظامى امریكا و كنترل بحرانهاى منطقهاى پرداخته است.
در فصل سوم، كشورهاى تركیه، سوریه، عربستان، عمان، عراق به عنوان كشورهاى مركز جهان اسلام مورد بررسى قرار گرفته است. در مورد تمام این كشورها، موقعیت و كلیات جغرافیایى و ژئوپولتیكى آنها، كلیات انسانى و سیاست و حكومت، اهمیت استراتژیك و بحرانهایى كه با آن مواجه هستند تحلیل شده است.
تركیه: كشورى آسیایى - اروپایى است كه 97 درصد آن (شبه جزیره آناتولى) در آسیا و 3 درصد آن (شبه جزیره تراس) در اروپا قرار دارد. مشكلات عمده این كشور عبارتند از: 1. اختلاف با یونان؛ 2. وجود گرایشهاى مذهبى در داخل كشور؛ 3. سابقه نقض حقوق بشر به ویژه در مورد اكراد و اصرار اروپا بر عدم انطباق شرایط تركیه با اصول دموكراسى غربى؛ 4. شرایط دشوار اقتصادى تركیه؛ 5. تمایل كشورهاى اروپاى شرقى به پیوستن به اتحادیه اروپا كه خود را مقدم بر تركیه مىدانند.
بسترهاى فعالیتى تركیه جهت دستیابى به موقعیت برتر یا حفظ موقعیت قبلى خود در استراتژى جدید جهانى و منطقهاى غرب به خصوص امریكا از این قرار است:
1. عرصه اقتصادى با دو هدف: الف) تفاهم و ایجاد اشتراك منافع با غرب؛ ب) رسیدن به سطحى از رشد اقتصادى كه شرایط براى پیوستن به جامعه اروپا را تسهیل كند؛
2. عرصه سیاست خارجى: الف) تهدیدهایى كه از جانب حركتها و جنبشهاى اسلامى علیه منافع غرب در جهان اسلام روى مىدهد فرصت مناسب را در اختیار تركیه براى مهار اسلامگرایان قرار مىدهد. چیللر نخست وزیر سابق تركیه اظهار داشته: «اروپا نیز به یك تركیه لائیك همواره نیازمند است». (ص 71)؛ ب) اسرائیل و روند صلح خاورمیانه: حاكمان تركیه دوستان قدیمى و قابل اعتماد آمریكا در مورد اسرائیل تلقى مىشوند؛ ج) موقعیت ژئوپولتیكى تركیه از نظر نظامى: بعد از فروپاشى شوروى و تغییرات پیش آمده در بالكان، آسیاى مركزى، خلیج فارس و ... ، تركیه در موقعیتى قرار داشت كه در ایجاد ثبات یا بر هم زدن ثبات مىتوانست تأثیرگذار باشد.
بحران آب در خاورمیانه و جایگاه تركیه: در تركیه آب فراوان است؛ اما 40 درصد از زمینهاى كشاورزى آن در جنوب شرقى آناتولى قرار دارد كه كم آب است. در سال 1983 طرح «عمران آناتولى شرقى» (سیزده طرح) را تركیه آغاز كرد. این طرح نگرانى سوریه و عراق در مورد كاهش آب رودهاى فرات و دجله براى طرحهاى كشاورزى و صنعتىشان را برانگیخت. سوریه و عراق هراس دارند كه سد آتاتورك بر روى رود فرات باعث شود كه آنها به آب تركیه متكى شوند. بعضى نیز مىگویند كه این یك توطئه علیه عراق است. در سال 1987 تركیه سوریه را به بهانه حمایت از تروریستهاى كُرد تهدید به كاهش جریان آب فرات كرد. بىتردید نزاع بین عراق، سوریه و تركیه بر سر آب فقط از طریق یك موافقت نامه روشن بین سه كشور از میان خواهد رفت.
سوریه: مسأله عمده امنیتى سوریه از ناهموارىهاى موجود در مرزهاى مشترك با لبنان، اسرائیل و تركیه نشأت مىگیرد. در قسمت شمال ارتفاعات به عنوان پایگاههاى اطلاعاتى و نظامى تركیه موجب اختلاف سوریه با این كشور شده و ارتفاعات جولان، گر چه بعد از فروپاشى شوروى ارزش استراتژیك خود را از دست داده، ولى به عنوان یك منبع دایمى تأمین آب اسرائیل است و تا زمانى كه اسرائیل یك منبع آب مطمئن پیدا نكند جولان را ترك نخواهد كرد. دو نكته مهم در مورد سوریه حائز اهمیت است: 1. یكپارچه كردن هویت سورى كه در تعارض با پان عربیسم منطقه قرار دارد؛ 2. فقدان كانون جغرافیایى واحد آشكارا مانع همبستگى و یكپارچگى سوریه است. دمشق و حلب به طور سنتى رقیب یكدیگر بودهاند.
عربستان: اقتصاد عربستان به طور كامل وابسته به نفت است، گر چه به لحاظ تولید گندم خودكفاست.
تحلیل ژئوپلتیكى كه این كتاب در مورد منابع و عوامل مثبت در عربستان ارائه داده عبارت است از: 1. وجود حرمین شریفین؛ 2. ذخائر عظیم نفت: تولید هفت میلیون بشكه در روز؛ 3. داشتن اشتراكات قومى، زبانى و فرهنگى عربستان با سایر كشورهاى عرب خاورمیانه كه موجب شده این كشور به راحتى در كشورهاى منطقه نفوذ كند؛ 4. پل ارتباطى براى استراتژى انرژى است. بیشترین كشتىهاى تجارى كه از منطقه تنگه هرمز عبور مىكنند مقصدشان عربستان است.
عوامل منفى داخلى و خارجى مؤثر در قدرت و نفوذ عربستان از این قرار است: عوامل داخلى: 1. كمبود نیروهاى ماهر، كارآمد و نخبه؛ 2. وجود اقلیتهاى مذهبى؛ 3. ساختار اقتصادى - نظامى دچار ضعف. عوامل خارجى: 1. موج اسلام گرایى سیاسى؛ 2. بىثباتى بازار نفت؛ 3. وجود اختلافات مرزى با همسایگانش.
عمان: به دلیل قرار گرفتن در گذرگاه استراتژیك هرمز داراى موقعیت استراتژیك و ارتباطى بین آسیا و اروپاست. جزایر موریان، مصیره، شبه جزیره مسندام بر ارزش استراتژیك این كشور مىافزاید. براى عمان مسأله مرزهاى آبى مهم است. بیشتر كشورها مدعىاند حد مرز آبى عمان دوازده مایل دریایى است؛ اما اسرائیل شش مایل دریایى را قبول دارد و براى اردن، قطر، امارات متحده عربى سه مایل دریایى. در كنوانسیون حقوق دریاها در سال 1982، دوازده مایل دریایى و دویست مایل منطقه انحصارى اقتصادى به عنوان مرز آبى تعیین شد.
عراق: در عراق با توجه به جمعیت 20 درصدى اكراد، مسأله اكراد از اهمیت زیادى برخوردار است. در این قسمت مؤلف به تحلیل ژئوپلتیكى بحران اكراد و علل همگرایى كردها پرداخته است.
در فصل چهارم، كشورهاى افغانستان، پاكستان، اندونزى به عنوان كشورهاى شرق جهان اسلام مورد بررسى قرار گرفته است.
افغانستان: این كشور با پاكستان بر سر پشتونستان بلوچستان اختلاف دارد. در مورد طالبان، پس از اشغال افغانستان توسط شوروى، گروهى از افغانها از جمله ملا عمر در مدارس پاكستانى مشغول تحصیل شدند و بعدها گروه طالبان را تشكیل دادند. به لحاظ فكرى طالبان از شاگردان سمیع الحق و فضل الرحمان محسوب مىشدند. بعد از خروج روسها از افغانستان، دو جناح مجاهدان، ربانى و حكمتیار، در رقابت با یكدیگر كشور را اداره مىكردند. طالبان با استفاده از سیاست تطمیع همه حتى مقامات رده بالاى دولت ائتلافى ربانى و با تجهیزات نظامى پیشرفته، شهرهاى قندهار و سپس كابل را تصرف كردند. همسایگى افغانستان با ایران، و بعد از فروپاشى شوروى با سه كشور آسیاى میانه، نقش پل ارتباطى را به این كشور داده است.
پاكستان: این كشور در سال 1947 به رهبرى محمدعلى جناح از هند استقلال یافت. پاكستان و امریكا در افغانستان منافع مشترك دارند. به طور كلى پاكستان از بسیارى جهات كشورى موفق ارزیابى شده است. سیاست و حكومت، احزاب سیاسى پاكستان، ائتلافهاى سیاسى، تحلیل ژئوپلتیكى، روى كار آمدن بىنظیر بوتو و ... از رؤس مطالبى است كه نویسنده به آنها پرداخته است.
اندونزى: بزرگترین مجمع الجزایر جهان واقع در جنوب شرق آسیاست. چهارمین كشور پر جمعیت جهان و پر جمعیتترین كشور اسلامى است. 87 درصد مردم آن مسلمان هستند. قطعه قطعه بودن كشور، تجاوز به آن را دشوار مىسازد و از طرف دیگر، چنانچه جنگ نامحدودى در جهان رخ دهد اشغال اندونزى حتمى است. تنگه مالاكا یك گذرگاه استراتژیك است. همچنین بزرگترین ذخایر نفت جنوب شرقى آسیا در اختیار این كشور قرار دارد. اندونزى از پایهگذاران جنبش عدم تعهد به شمار مىرود. در سال 1945 اعلام استقلال كرد و در سال 1956 سوكارنو سیاست «دموكراسى هدایت شده» را مطرح نمود.
در فصل پنجم، كشورهاى آذربایجان، تركمنستان و تاجیكستان به عنوان كشورهاى شمال جهان اسلام مورد تحلیل قرار گرفته است. اكثر این كشورها داراى ذخایر عظیم نفت و گاز هستند كه این امر باعث شده سرنوشت مشابهى با كشورهاى نفت خیز حوزه خلیج فارس داشته باشند.
جمهورى آذربایجان: این كشور در سال 1991 به استقلال رسید. آذربایجان علاوه بر سرزمین اصلى، داراى دو منطقه خود مختار نخجوان - كه از سرزمین اصلى كاملاً جداست - و ناگورنو قرهباغ است. نخجوان داراى یك مجلس عالى و یك مجمع وزیران است و ناگورنو قرهباغ نیز داراى شوراى عالى است. منطقه قرهباغ اعلام استقلال كرد، ولى از طرف جامعه بین المللى به رسمیت شناخته نشد. با اعلام استقلال قرهباغ، بین آذربایجان و ارمنستان جنگ اتفاق افتاد كه ارمنىها در این جنگ پیروزى بیشترى یافتند و سرانجام با استقرار نیروهاى حافظ صلح كشورهاى مستقل مشترك المنافع، آرامش در منطقه حاكم شد.
تركمنستان: به علت مرزهاى خشكى و آبى با ایران از اهمیت برخوردار است. كانال قرهقوم شریان حیاتى تركمنستان محسوب مىشود؛ البته استفاده از این كانال فاجعه زیست محیطى خشك شدن تدریجى دریاچه آرال را باعث گردیده است. این مسأله مىتواند در آینده یكى از عوامل بروز تشنج و بحران در منطقه آسیاى میانه باشد. تركمنستان كم جمعیتترین كشور آسیاى مركزى است. دین رسمى وجود ندارد و 73 درصد مردم این كشور مسلمان هستند. این كشور پس از استقلال، براى كاستن از فشارهاى همسایگان (روسیه، ازبكستان و ایران) به غرب روى آورد و به علت داشتن منابع نفت و گاز، غرب نیز از آن استقبال كرد.
تاجیكستان: بخشى از نقش ژئوپلتیك تاجیكستان به دلیل رودهاى سیحون و جیحون است، زیرا وجود سرچشمههاى این دو رود مهم در این كشور كه منبع عمده تأمین آب كشاورزى ازبكستان، تركمنستان و قزاقستان به شمار مىآید، اهمیت استراتژیكى ویژهاى به تاجیكستان داده است. مشكل دیگر تاجیكستان، درگیرى و نزاع با ازبكستان بر سر منطقه اُزبك نشین خجند و شهرهاى تاریخى بخارا و سمرقند كه مهد فرهنگ تاجیك است مىباشد. تهدید دیگر براى تاجیكستان از ناحیه روسیه است كه به بهانه اقلیت روس در این جمهورى و نیز منافع اقتصادى روسیه در منطقه نفوذ خود در تاجیكستان را حفظ كرده است. تاجیكستان تنها كشور فارسى زبان آسیاى مركزى است و نیز تنها كشور این منطقه است كه جمعیت قابل توجه شیعه اسماعیلى با ارتباطات قوى بینالمللى در آن ساكن هستند.
در فصل ششم، كشورهاى مصر، الجزایر، مراكش به عنوان كشورهاى غرب جهان اسلام مورد بررسى و تحلیل قرار گرفتهاند.
مصر: اهمیت مصر نه تنها به دلیل تقاطع سه قاره در این منطقه، بلكه به دلیل مجاورت آن با دریایى است كه نقطه آغازین روابط بین الملل بوده است. موقعیت جغرافیایى مصر به نحوى است كه در ادوار گذشته، دروازه نفوذ قدرتهاى غربى به منطقه جنوب غربى آسیا (خاورمیانه) بوده است. هم اكنون بین مصر و خاورمیانه یك ارتباط تنگاتنگ استراتژیك برقرار است كه در ژئواستراتژیك ریشه دارد. امروزه حدود 10 درصد صادرات نفتى منطقه خلیج فارس به ایالات متحده و اروپاى غربى از طریق كانال سوئز انجام مىشود. البته امروز، سیاست بر این است كه از اهمیت ژئوپلتیك كانال سوئز كاسته شود. در خصوص رابطه مصر با دنیاى خارج، این كشور از سیاست خاصى پیروى مىكند. همچنین اخیراً مصر در بازیابى وجهه خود در بین كشورهاى عربى توفیق زیادى پیدا كرده است. این كشور در حالى كه در حالت صلح سرد با اسرائیل به سر مىبرد، از كمكهاى اقتصادى و نظامى بلاعوض امریكا سود مىبرد، به طورى كه بعد از اسرائیل دومین كشور استفاده كننده از این كمكهاست. مصر از اعضاى مهم و فعال سازمان ملل متحد مىباشد. دیپلماسى این كشور از تحرك چشمگیرى در مجمع عمومى شوراى امنیت، كمیسیونهاى مربوط و كارگزارىهاى تابعه آن سازمان برخوردار است و عضو اكثر سازمانهاى بین المللى و منطقهاى است.
الجزایر: جمعیت الجزایر یكى از جوانترین جمعیتهاى جهان است. یكى از معضلات جمعیتى این كشور مهاجرت است كه به اشكال مختلف صورت مىگیرد. یكى، مهاجرت از روستاها به شهرها، و دیگرى، مهاجرت از شهرها به كشور فرانسه. فعالیتهاى الجزایر در صحنه بینالمللى بلند پروازانه بوده و از آغاز استقلال از برجستهترین اعضاى جنبش عدم تعهد بوده است. الجزایر با فرانسه نسبت به هر كشور دیگرى، روابط بیشترى داشته است، با این حال، روابط این دو كشور گهگاه دچار تعارضاتى گردیده است. ثبات الجزایر ضامن ثبات مدیترانه غربى است و این براى اروپا اهمیت زیادى دارد.
مراكش: مراكش و به طور كلى همه كشورهاى شمال افریقا از نقشى كه دریاى مدیترانه در استراتژىهاى جهانى طى بیش از سه هزار سال گذشته داشته، متأثر بودهاند. تا سال 1990 میلادى دو عامل عمده موجب اهمیت استراتژیك شمال افریقا شده بود: یكى، جنگ سرد و دیگرى، امنیت منطقهاى و توسعهطلبى. در مورد امنیت منطقهاى در شمال افریقا، بخش عمده نگرانى اروپا ناشى از دو موضوع است كه مىتواند به یك مناقشه در منطقه تبدیل شود: 1. مناقشه بالقوه بین الجزایر و مراكش در مورد صحراى غربى است كه مراكش پس از عقب نشینى اسپانیا در فوریه 1976، آن را ضمیمه خاك خود كرد. مسأله صحرا بارها استمرار همبستگى افریقایىها را به مخاطره افكنده است؛ 2. مناقشه فرهنگى بین لیبى و چاد كه این مناقشه بر سر نوار «آوزو» به اوج خود رسید. نكته جالب این كه در اختلافات بین كشورهاى شمال افریقا هنوز هم قدرتهاى استعمارگر ایفاى نقش مىكنند.
در فصل هفتم، برداشت اسلام و جهان غرب از یكدیگر و پیامدهاى ژئوپولتیكى آن مورد بررسى قرار گرفته است. تلقى غربىها از اسلام همیشه با واژه خارجى همراه بوده و آن را تفكرى مبارزهجو، متكى به نفس و در حالت تهاجمى مىدانند. برداشت مسلمانان از غرب در دو موضوع كلیدى مشخص مىشود: 1. وارونه شدن برترى درازمدت تمدن اسلامى؛ 2. احساس مسلمانان مبنى بر این كه از سوى غرب تحت محاصره و سلطه قرار گرفته و از موضعى ضعیف و آسیبپذیر عمل مىكنند. در این فصل، وضعیت رهبرى در جهان اسلام، دخالت دولتهاى غربى، ضعف اسلامى و ... تحلیل شده است.
در فصل هشتم، موضوع وحدت جهان اسلام بررسى گردیده و عوامل تسریع كننده وحدت مسلمانان را چنین برشمرده است: 1. نارضایتى عمیق داخلى؛ 2. وقایع مهم بین المللى كه مسلمانان در آن قربانى اعمال غرب تلقى مىشدهاند؛ 3. به قدرت رسیدن جنبشهاى رادیكال اسلامى.
همچنین عوامل باز دارنده وحدت جهان اسلام را مؤلفههاى چون: قوم گرایى و نژادپرستى كه باعث سوء ظن یا حتى نزاع مىشود و انتخاب خط مشىهاى امنیتى متفاوت، دانسته است. به طور عمده دو عامل در برداشتهاى امنیتى دولتهاى مسلمان اثر مىگذارند. اختلافات ایدئولوژیك و نفت. ترس از همسایگان رادیكال موجب شده كه بسیارى از كشورهاى نفت خیز، ترجیح دهند با غرب روابط امنیتى بر قرار سازند تا این كه به هر مجموعه امنیتى بین ملتهاى عرب و مسلمان اعتماد كنند. به طور خلاصه، آنچه موجب تمایز دولتهاى مسلمان مىشود، اختلاف در ماهیت طرز تفكر، اقتصاد و ژئوپولتیك است. در این فصل، اسلام به عنوان عامل تسریع رشد دولتهاى فقیر و نیز چگونگى اتخاذ سیاستهاى اسلامى در مقابل غرب مورد كاوش قرار گرفته است.
فصل نهم، به بررسى مناطق بحران زاى جهان اسلام از بعد ژئوپولتیك اختصاص یافته و در این راستا منطقه مدیترانه، مرزهاى تركیه در بالكان، آسیاى مركزى، چین، آسیاى جنوب شرقى، افریقا و آمریكاى شمالى، تحلیل و بررسى شده است.
طاهره كنعانى
پى نوشت ها :
1) عزت اللَّه عزتى، جغرافیاى سیاسى جهان اسلام، قم: واحد تدوین كتب درسى، چاپ اول، 1378.