تحقیق پذیرى شدید [ملاك معنادارى پوزیتیویست ها] مدت ها است كه مرده است اما جانشین و پیراسته شده آن یعنى «تاییدپذیرى» (confirmationism) هر چه باشد مرده نیست. اكثر فیلسوفان علم بر اصول اساسى تاییدپذیرى پایبندند. تاییدپذیرى بیان مى كند نظریه هاى علمى به واسطه موفقیت هاى تجربى تایید مى شود. براساس این دیدگاه بهترین نظریه هاى علمى ما آنهایى هستند كه بالاترین درجه تایید یا به عبارت دیگر آنهایى كه بالاترین احتمال درست بودن را دارند. در این معنا دیگر تحقیق پذیرى ملاك تمایز نظریه هاى علمى از نظریه   هاى غیرعلمى نیست بلكه ملاك تمایز، تاییدپذیرى تجربى آنها است. از دیدگاه تاییدپذیرى، قضایایى كه به وسیله آزمایش یا از طریق مشاهده تجربى مستقیم قابل تایید نباشند، قضایاى علمى نیستند. علیه این مفهوم غالب علم تجربى و مفهوم قدیمى تر آن [تحقیق پذیرى]، ابطال گرایى ضداستقرایى مشخص «پوپر» قرار دارد. در واقع پوپر ادعا مى كند او بود كه پوزیتیویسم منطقى را با شكست مواجه كرد.نسبتاً روشن است كه «پوپر»، «ویتگنشتاین» را مقصر تمام اشتباهات پوزیتیویسم منطقى مى داند. با این حال او از «ویتگنشتاین» و فیلسوفان ویتگنشتاینى بیزار بود به این خاطر كه آنها از رسالت صحیح فلسفه دست كشیده اند. [پوپر در مقاله «فلسفه از دیدن من» مى گوید: «من به فلسفه به عنوان تلاش براى روشن كردن مفاهیم، واژه ها یا عبارات نظر نمى كنم و فلسفه را به منزله نوعى روش درمان روشنفكرانه آنگونه كه ویتگنشتاین مى گوید و نوعى فعالیت براى كمك به افراد براى خروج از حیرت فلسفى نمى دانم. پوپر مى گوید: هدف ما نباید تحلیل معنا باشد.

 بلكه مى باید جست وجو براى دست یافتن به حقایق جالب توجه، یعنى نظریه هاى صادق را هدف قرار دهیم - مترجم]. اما آنچه مشخص نیست این است كه چرا پوپر در همان كتاب «منطق اكتشاف علمى» نمى گوید كه در بسیارى جهات، ویتگنشتاین با او متفق القول است. «ویتگنشتاین» استقرا را در اوایل ۱۹۲۲ به قوى ترین شكل ممكن رد كرده بود. او همچنین چهار سال قبل از پوپر [زمان چاپ اول كتاب منطق اكتشاف علمى ۱۹۳۴] «تاییدپذیرى» را به چالش خوانده بود. پوپر بیان مى كند كه او از فلسفه زبانى در تمام اشكالش (به طرز تهوع آورى) بیزار است. در واقع علایق عمده پوپر اكثراً معرفت شناسى است در حالى كه علایق ویتگنشتاین زبان شناختى است. آنجا كه «ویتگنشتاین» مى گوید: «روش من اساساً كنار گذاشتن سئوالات مربوط به صدق و به جاى آن سئوال درباره معنا است.» (ویتگنشتاین، فرهنگ و ارزش ۱۹۹۸) پوپر موضع اش را با گفتن این جمله مشخص مى كند: «آنچه مهم است نظریه ها و مسائل مربوط به صدق آنها است و واژگان و مسائل مربوط به معناى آنها اهمیتى ندارد.» (پوپر، منطق اكتشاف علمى، ۱۹۶۸) اما نه پوپر مى تواند از فلسفه زبان و تمایزات زبان شناختى دورى كند و نه ویتگنشتاین صرفاً علاقه مند به سئوالاتى درباره معنا است.

ادامه مطلب
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 18 آذر 1388    | توسط: علی خدامرادی    | طبقه بندی: اندیشه سیاسی در غرب،     | نظرات()