شوراهاى اسلامى و دیدگاهها
مقدمه
نوشتار حاضر درصدد است تا به مناسبت نخستین انتخابات شوراهاى اسلامى شهر وروستا, گزارشى را از مجموعه دیدگاهها و نگرشهاى متفاوت در قبال این پدیده جمع بندى نموده و خدمت خوانندگان فصلنامه علوم سیاسى تقدیم نماید. با این امید كه بستر و فضاى مناسبى را براى طرح, تبین و تضارب افكار اندیشمندان دینى و نخبگان حوزوى و دانشگاهى فراهم آورده و موجبات بارورى و غناى بیشتر مبانى دینى و تئوریك مقوله هاى سیاسى, چون: شوراهاى اسلامى, مشاركت سیاسى, مسوولیتهاى سیاسى واجتماعى شهروندان جامعه اسلامى و حقوق شهروندى را فراهم سازد.
در این گزارش, تلاش بر آن است تا ابتدا ضمن مرورى گذرا و اجمالى به مفهوم ((شورا)), اهمیت و جایگاه آن در قانون اساسى جمهورى اسلامى ـ كه خود از جایگاه خاصى در نظام اسلامى برخوردارمى باشد ـ مورد اشاره قرارگیرد. در بخش دیگر گزارش, دیدگاهها و نگرشهاى مختلف در قبال شوراهاى اسلامى در دو محور كلان ـ نگرش مثبت و منفى ـ مورد مطالعه قرارگرفته و گزیده اى از مهمترین دیدگاهها در این زمینه طرح و مورد بررسى قرار مى گیرد. و در نهایت, ضمن اشاره مختصر به طیفهاى مختلف دیدگاههاى مثبت ; مسایل و مشكلات این امر مورد توجه قرارگرفته و ضمن جمع بندى نهایى گزارش, به نتیجه گیرى خواهیم پرداخت.
1ـ مفهوم شورا
طبیعى است كه در سطح یك نوشتار گزارش گونه, طرح و وارسى مباحث و انظار در زمینه مفهوم ((شورا)) و تعاریف مختلفى كه از آن صورت گرفته است, نه قابل انتظار است و نه قابل تامین. بنابراین صرف نظر از مباحث مفهومى در اینجا, تنها به تعریف مورد نظر این نوشتار بسنده مى شود.
مقصود از شورا در این گزارش ((مجموعه اى از نمایندگان منتخب مردم است كه با انتخاب مستقیم مردم از صلاحیتهاى مشورتى و اجرایى رسمى براى اداره امور عمومى حوزه انتخابى خود برخوردار مى گردد و به صورت رسمى به اداره بخشى از این امور مبادرت مى ورزند.)) بنابر تعریف, شوراهاى اسلامى شهر و روستا بر خلاف مفهوم رایج شورا و مشورت كه عمدتا در سطح تبادل افكار و ارائه نظر مشورتى منحصر مى شود, علاوه بر شركت در فرایند تصمیم گیرى و سیاستگذارى كه از طریق وارد كردن نظرات مشورتى, صورت مى گیرد, از اختیارات و صلاحیت اجرایى چندى نیز برخوردار مى باشد. البته جنبه عملى و اجرایى در شوراهاى اسلامى نسبت به ابعاد نظرى و مشورتى آن از اهمیت بیشترى برخوردار مى باشد; چرا كه شوراى شهر و روستا داراى اختیارات اجرایى است كه نصب و عزل شهردار در شهر و نصب و عزل دهدار در روستا از بارزترین این اختیار است.((1))
مساله دیگرى كه باید در خصوص مفهوم شورا در نظر گرفت, آن است كه شوراهاى اسلامى بنابر تعریف, داراى خاستگاه و خصلت محلى بوده و بنابراین, از سایر تشكلهاى صنفى, علمى, فرهنگى و... كه گاه با پسوند شورا معرفى مى گردد, متمایز مى شود. پس سه ویژگى اساسى در این تعریف شورا, اهمیت دارد:((2))
1. انتخاب شورا توسط آراى مستقیم مردم;
2. داشتن صلاحیتهاى ادارى و اختیارات اجرایى و نه كاركرد مشورتى صرف;
3. مبتنى بودن بر محل زندگى و سكونت افراد و (خصلت محلى).
با چنین خصایص و ویژگیهایى است كه شوراهاى منتخب محلى در قالب شوراهاى شهر, بخش, شهرك و روستا به اداره برخى از امور عمومى و اجتماعى حوزه در مسایلى چون: تصویب بودجه شهردارى, انتخاب و عزل شهردار و دهدار, نظارت مالى و كارى بر ادارات دولتى, سامان دهى امور عمرانى و مسائل مربوط به عوارض, مالیات و غیره, مبادرت مى نمایند. ((3)) در واقع چنین شورایى است كه محل تلاقى آرا و رویكردهاى متفاوت وگاه معارض قرارگرفته است,كه مادراین گزارش گزیده اى از آن را تقدیم مى كنیم.
2ـ شوراهاى اسلامى و قانون اساسى
قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران, با الهام از اندیشه ها و باورهاى دینى, ضمن اذعان بر حاكمیت مطلق خداوند بر انسان و جهان, جامعه اسلامى را به عنوان مظهر حاكمیت الهى تلقى نموده و مردم را حاكم بر سرنوشت سیاسى و اجتماعى خود تلقى مى كند:
(( حاكمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و همو, انسان را بر سرنوشت اجتماعى خویش حاكم ساخته است. هیچ كس نمى تواند این حق الهى را از انسان سلب كند یا در خدمت منافع فرد یا گروهى خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقى كه در اصول بعد مىآید, اعمال مى كند.))((4))
دقیقا در راستاى عینیت و تحقق حاكمیت ملت بر سرنوشت خویش است, كه طبق قانون اساسى, دولت جمهورى اسلامى ایران موظف مى گردد تا زمینه هاى تحقق آن را فراهم نموده و از تمامى امكانات در جهت اجراى آن استفاده نماید. در جمهورى اسلامى ایران, امور كشور باید به اتكاى آراى عمومى اداره شود. از راه انتخابات; انتخاب رییس جمهور, نمایندگان مجلس شوراى اسلامى, اعضاى شوراها و نظایر اینها یا از راه همه پرسى در مواردى كه در اصول دیگر این قانون معین مى گردد.((5))
شوراهاى اسلامى شهر و روستا در سطحى موازى با مجلس شوراى اسلامى و سایر انتخابات, به عنوان شیوه هاى تحقق حاكمیت مردم و نماد عینى جمهوریت نظام اسلامى, مورد توجه و اهتمام قرار گرفته است: ((در جمهورى اسلامى ایران, امور كشور باید به اتكاى آراى عمومى اداره شود. از راه انتخابات ; انتخابات رییس جمهور, نمایندگان مجلس شوراى اسلامى, اعضاى شوراها و نظایر اینها یا از راه همه پرسى در مواردى كه در اصول دیگر این قانون معین مى گردد.))((6))
فراترازاین, شوراهاىاسلامى شهروروستاهم سطح با مجلس شوراى اسلامى به عنوان یكى ازاركان تصمیم گیرىواداره اموركشور جهت تسریع برنامه هاى اجتماعى, اقتصادى, عمرانى, بهداشتى, فرهنگى, آموزشى و سایر امور رفاهى, مورد تاكید قرار گرفته است.
طبق دستور قرآن كریم ((وامرهم شورى بینهم)) ((و شاورهم فى الامر)) شوراها, مجلس شوراى اسلامى, شوراى استان, شهرستان, شهر, بخش, روستا و نظایر اینها از اركان تصمیم گیرى و اداره امور كشورند. ((7)) و در اصل صدم, كاركرد و كارآیى شوراهاى اسلامى چنین مطرح مى گردد: براى پیشبرد سریع برنامه هاى اجتماعى, اقتصادى, عمرانى, بهداشتى, فرهنگى, آموزشى و سایر امور رفاهى, از طریق همكارى مردم با توجه به مقتضیات محلى, اداره امور هر روستا, بخش, شهر, شهرستان یا استان با نظارت شورایى به نام شوراى ده, بخش, شهر, شهرستان یا استان صورت مى گیرد كه اعضاى آن را مردم همان محل انتخاب مى كنند. ((8))
خلاصه اینكه, قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران با اذعان بر اصل مشاركت همگانى, ضمن حدود پنجاه اصل, حق تعیین سرنوشت مردم توسط خودشان را مورد تاكید قرار داده است. در واقع, این اصول, نقطه مقابل دیدگاههایى است كه مردم را صاحب حق نمى دانند.((9)) اهمیت این اصول (اصول مربوط به قانون شوراهاى اسلامى) در قانون اساسى, به اندازه اى است كه قانون شوراها در نخستین فرصت زمانى كه كمتر از یك سال از عمر پیروزى انقلاب شكوهمند اسلامى مى گذشت, توسط شوراى انقلاب و سپس در سال 1361 توسط مجلس شوراى اسلامى, به تصویب رسید.((10))
3ـ شوراها و مقام معظم رهبرى
در اندیشه سیاسى مقام معظم رهبرى نیز مردمى بودن نظام و اتكاى بر آراى عموم ملت, از ویژگیهاى اصلى نظام, هم وزن با خصیصه اسلامى بودن آن, یاد شده است.
((همانطورى كه از نام جمهورى اسلامى مشخص است, دو خصوصیت عمده, این نظام را ممتاز مى كند: اول جمهورى; یعنى مردمى بودن, دوم اسلامى بودن است. پس در خود عنوان و نام این نظام, ارتباط با مردم و دخالت مردم در همه شوون و امور نظام گنجانیده شده است.))((11))
مقبولیت و اهمیت راى مردم در شكل گیرى نظام اسلامى كه به عنوان شرط اصلى فعلیت یافتن حكومت دینى مطرح شده است, اهتمام و اعتناى مقام معظم رهبرى نسبت به راى عمومى و حاكمیت مردمى را در حد اعلاى خود قرار داده است: به نظر معظم له ((نظام اسلامى, آن نظامى است كه چارچوبهاى اسلامى یا خطوط كلى اسلامى را داشته باشد و آن وقت مردم در این چارچوب, قدرت اراده و تصمیم گیرى و انتخاب را دارند; یعنى مردم رییس جمهور انتخاب مى كنند و حتى تعیین رهبر هم همانطورى كه مى دانید[ با]انتخاب مردم است, یعنى هر مرجعى رهبر نیست ; بلكه مرجعى را كه مردم مى خواهند و داراى آن خصوصیات مضبوط در قانون اساسى است, به عنوان رهبر انتخاب مى شود و اگر مردم نخواهند, رهبر نیست .((12))
با عنایت به چنین نگرشى مردم گرایانه است كه شوراهاى اسلامى شهر و روستا در اندیشه سیاسى مقام معظم رهبرى از اهمیت و جایگاه ویژه اى برخوردار مى گردد به طورى كه به عنوان وظیفه دینى و تكلیف سیاسى امت اسلامى مى فرمایند:
((مردم باید شركت در انتخابات شوراها را جدى بگیرند و به این انتخابات توجه كنند و در آن شركت نمایند.((13)) و مقام معظم رهبرى در جاى دیگر انتخابات شوراهاى اسلامى را چنین مورد تاكید قرار مى دهند: تشكیل این شوراها یكى از موفقیتهاى بزرگ جمهورى اسلامى است ; زیرا نظام مردم مسلمان تابع این جمهورى است ; یعنى در نظام جمهورى اسلامى تصمیم گیرى, اداره و اقدام و عمل به عهده مردم است و این در بهترین وضع, آن وقتى انجام مى گیرد كه روستاهاى دور و نزدیك كشور ما با یك چنین رابطه مستحكمى با یكدیگر و با مراكز, ارتباط داشته باشند.((14))