واژه‏هاى كلیدى: نظام سیاسى، سلطان عادل، ولایت فقها و تعامل مردم و حاكمان.

مقدمه‏

قرن سوم و چهارم هجرى به دلیل شرایط خاص سیاسى و فرهنگى حاكم بر جهان اسلام، نقطه عطفى در حوزه دانش سیاسى مسلمانان محسوب مى‏گردد. در این دوره، شیعیان به سبب فضاى باز سیاسى و فرهنگى ناشى از ضعف عباسیان و نفوذ امیران آل بویه در بغداد، براى اولین بار به عرصه رقابت فكرى و عقیدتى آزاد با دیگر فرقه‏هاى اسلامى وارد شدند و با جمع‏آورى احادیث و تحلیل‏هاى شیعى از تاریخ سیاسى اسلام و بازبینى اندیشه‏هاى فقهى و كلامى، به نضج و گسترش دانش سیاسى شیعه پرداختند.

 

شیخ مفید (336 - 413ه .ق)، از متكلمان و فقیهان برجسته شیعه در این دوره، در پایه‏گذارى و رشد دانش سیاسى شیعه در قالب كلام و فقه سیاسى و فراهم ساختن زمینه براى تفریع اندیشه‏ورزان بعدى شیعه، نقشى كلیدى و اساسى داشت. این مقاله، ناظر بر اندیشه‏هاى فقهى - سیاسى ایشان در زمینه نظام سیاسى مطلوب شیعه مى‏باشد.

تعریف نظام سیاسى‏

نظام سیاسى به روش ویژه یك جامعه براى زندگى سیاسى و شكل‏دهى به آن، پسندهاى اخلاقى، شكل حكومت و روح قوانین سیاسى حاكم بر جامعه اطلاق مى‏شود.1 بر این اساس، مى‏توان مجموعه آرا و نظریه‏هاى فقهى و كلامى عالمان شیعه را در تبیین روش و سبك نظام‏دهى سیاسى به زندگى شیعیان و شكل‏دهى به آن و قوانین و مقررات مربوط به زندگى جمعى آنها و چگونگى حكومت و شكل‏دهى آن، تلاشى در جهت توصیف نظام سیاسى شیعه تلقى كرد.

ضرورت نظام سیاسى‏

از نظر شیخ مفید، واژه «امامت» به معناى خلافت، امارت و سلطنت، در تبیین نظام سیاسى شیعه و بیان ضرورت و انواع آن نقش محورى دارد، زیرا با امامت و ریاست است كه مكلفان به صلاح و رستگارى دست یافته، از فساد و تباهى نجات مى‏یابند، جنایتكاران تأدیب مى‏شوند، گناهكاران توبه مى‏كنند، گمراهان اصلاح مى‏شوند، جاهلان تعلیم داده مى‏شوند، غافلان آگاه مى‏گردند، گمراهى‏ها تحذیر مى‏شود، حدود اقامه مى‏گردد، احكام میان اهل اختلاف اجرا مى‏شود، امیران بلاد نصب مى‏شود، مرزهاى بلاد اسلامى ایمن مى‏گردد، اموال مردم محافظت مى‏شود و كیان اسلام مورد حمایت قرار مى‏گیرد.2 همه این‏ها همان نظام‏دهى سیاسى به جامعه مسلمانان است كه عقلا در هر جامعه انسانى لازم و ضرورى دانسته‏اند.3
با این بیان، روشن مى‏شود كه اساسى‏ترین دلیل شیخ مفید براى ضرورت یك نظم سیاسى در جامعه، همان صلاح و فساد مسلمانان است كه به اعتقاد وى، با اجراى قوانین اسلام به دست یك رئیس عادل تأمین مى‏گردد.4

انواع نظام سیاسى‏

از نظر شیخ مفید، در جامعه اسلامى براى تأمین صلاح و رستگارى مردم وجود نظام سیاسى ضرورتى مسلّم است، چه به واسطه سلطان عادلى محقق شود - كه مطلوب‏ترین وجه است - و چه به واسطه

[9]

سلطان غیر عادلى تحقق یابد - كه از باب اضطرار قابل قبول است. بر این اساس، نظام سیاسى در یك تقسیم‏بندى كلى به دو صورت قابل تصور است: یكى، نظام سیاسى مبتنى بر امامت و ریاست سلطان عادل و افراد منصوب یا مأذون از سوى ایشان و دوم، نظام سیاسى مبتنى بر امامت و ریاست سلطان جائر و ولات ایشان.5
در این نوشته نظام سیاسى مبتنى بر ریاست سلطان عادل و خاستگاه، شرایط، اختیارات و وظایف و چگونگى تداوم آن را در عصر غیبت بر اساس دیدگاه شیخ مفید مورد بررسى قرار مى‏دهیم.

نظام سیاسى مطلوب

مطلوب‏ترین نظام سیاسى از نظر شیخ مفید، نظام مبتنى بر ریاست و امامتِ كسى است كه از سوى خداوند - عزّوجلّ - مبعوث شود6، احكام الهى را اجرا كند، حدود الهى را برپا دارد و شریعت آسمانى را نگه داشته، مردمان را بر اساس آن تأدیب و سیاست كند.7 در این نظام، ریاست چنین فردى مقدم بر هر كس دیگر بوده و اطاعتش بر همگان واجب است.8 بالاترین مصداق این گونه نظام سیاسى، نظامى است كه پیامبرى در رأس آن قرار گرفته باشد.
نظام مطلوب پس از پیامبر، نظام مبتنى بر ریاست امام عادل (سلطان عادل، ناظر بر امور مسلمانان و حاكم اسلامى) است: «امام كسى است كه ریاست عامه مردم در امور دینى و دنیوى، به نیابت از پیامبر به او واگذار شده است».9 امام جانشین پیامبر در اجراى احكام، اقامه حدود، حفظ شریعت و تأدیب و سیاست مردمان است.10 اولین مصداق چنین نظامى از منظر شیخ مفید، نظام حكومتى امام على‏علیه السلام است.11 امام پس از امام على‏علیه السلام، با روى كار آمدن معاویه و یزید همواره جباران بنى‏امیه، بنى‏مروان و بنى‏عباس بر مسلمانان حاكم شدند و مردم نیز تا قدرت و ریاست را در آنان جمع دیدند، اطاعتشان كردند و حتى از اولیاى الهى و سلاطین عادل، كامل، حكیم و عالم روى‏گردان شدند، از این رو نظام سیاسى مطلوب شیعه مصداقى پیدا نكرد.12
طبق نظر شیخ مفید در زمان حاضر نیز برترین نظام سیاسى، نظامى است كه امام زمان(عج) در آن، والى خلق در جمیع امور دینى و دنیوى باشد، اما از آن جا كه آن حضرت به دلیل كثرت دشمنان و قلت ناصران و یا به دلیل مصلحت دیگرى از نظرها پنهان است‏13 و نظام سیاسى مبتنى بر حضور ایشان محقق نشده، از چندین طریق باید زندگى سیاسى شیعیان را در عصر غیبت ایشان نظام داد: یكى، از طریق تقیه و مدارا با سلاطین حاكم و دیگرى، از طریق مراجعه به فقهاى عادل و مأذون از سوى امام زمان(عج). از نظر شیخ مفید، تمامى اختیارات امام (عج) به فقهاى عادل و مأذون از سوى ایشان تفویض شده و آنها در صورت تمكّن مى‏توانند به نیابت از سوى ایشان متولى همه اختیارات آن

[10]

حضرت باشند.14

خاستگاه مشروعیت نظام سیاسى مطلوب

یكى از سؤال‏هاى اساسى در بررسى نظام‏هاى سیاسى، منشأ مشروعیت قدرت سیاسى در آن نظام و چگونگى پذیرش حاكمان از سوى مردم و اطاعت از دستورهاى صادره شده آنها مى‏باشد. شیخ مفید درباره منشأ قدرت و مشروعیت دستورهاى پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله و ائمه معصوم‏علیهم السلام مى‏گوید: «پیامبر از سوى خداوند - عزّوجلّ - ثابت الطاعة است و لذا، نیازى به بیعت یا اختیار و انتخاب از سوى دیگران ندارد»15 و اطاعت از او بر همه واجب است.16 پس از پیامبر اكرم‏صلى الله علیه وآله، فقط ائمه‏علیهم السلام مشروعیت و استحقاق امامت و ریاست بر امت اسلامى را دارند و ایشان حجت خداوند در میان مردم محسوب مى‏شوند.17 ائمه معصوم‏علیهم السلام از سوى خداوند متعال و به نص الهى امامت و ریاست یافته‏اند و اطاعت از ایشان در ردیف اطاعت از خدا و رسول خداست،18 بنابراین خاستگاه مشروعیت امامان بعد از پیامبر نص الهى بوده، نه انتخاب از سوى مردم كه از این طریق امامت متحقق نمى‏گردد.19 براى اثبات الهى بودن منشأ مشروعیت امام مى‏توان به دلایلى استدلال كرد كه عبارت‏اند از:
1. امام باید از عصیان و خطا معصوم باشد و ریاست فرد غیر معصوم بر مردم به سه دلیل فاسد است:
الف) كسى كه مرتكب گناه و خطا مى‏شود و از حق و حقیقت غفلت مى‏كند، خود نیازمند امام و رئیسى است كه او را از غفلت‏هایش متنبّه سازد و از كجى‏ها و اعوجاج‏هایش باز دارد؛20
ب) اگر امام مرتكب گناه و خطا شود، یا انكار او واجب است كه در این صورت، منزلت‏اش در میان مردم ضایع شده و كسى از او اطاعت نخواهد كرد و یا انكارش واجب نیست كه در این صورت، وجوب امر به معروف و نهى از منكر ساقط خواهد شد و این امر، باطل و نادرست است؛
ج) امام حافظ شرع است و اگر معصوم نباشد ممكن است در شرع دخل و تصرف كند.21
2. امام باید به جمیع علوم دین و حكم همه موضوعاتى كه امت به آنها نیازمندند، عالِم باشد وگرنه خود محتاج امام و رئیسى دیگر مى‏شود و تسلسل باطل لازم مى‏آید.22
3. امام باید از همه مردم عصر خود افضل باشد23، زیرا مقدم داشتن مفضول بر فاضل مخالف حكم عقل است و سیاست و تدبیر انسان كامل به وسیله انسان ناقص، خلاف حكم عقل است.24 این امر از نظر شرع نیز پذیرفته شده نیست.25
4. امام باید شجاع‏ترین، زاهدترین، صالح‏ترین، بصیرترین و حكیم‏ترین شخص در سیاست و تدبیر مردم باشد.26 بسیارى از این شرایط نه به واسطه عقل و حدس، كه از طریق اظهار معجزه یا

[11]

نص از سوى كسى كه به أَسرار آگاهى دارد، معلوم مى‏گردد.27 بنابراین، تنها راه مشروع تعیین امام، نص الهى است و انتخاب یا بیعت مردم طریق تعیین امام و مشروعیت بخشیدن به او نمى‏باشد. البته این، بدان معنا نیست كه از نظر شیخ مفید، ریاست سلطان عادل به رضایت و مقبولیت مردم نیازى نداشته باشد، زیرا هم چنان كه ایشان از امام صادق‏علیه السلام روایت كرده، امامت یك قوم بدون رضایت ایشان هرگز مطلوب نبوده و نیست.28
این مبناى شیخ مفید در خصوص خاستگاه مشروعیت قدرت امامان در عصر غیبت نیز استمرار مى‏یابد و در این عصر ریاست كسى مشروع است كه عامل، عادل، عاقل، كامل و زاهد باشد.29 بنابراین، با فقدان یكى از این شروط، مانند جهل به احكام یا عجز از اداره امور مردم، فرد به تصرف در امور مردم مجاز نخواهد بود.30 ایشان در عصر غیبت تنها فقهاى اهل حق (شیعه)، عادل و ذوى الرأى و العقل و الفضل را حاكمان مأذون از سوى امام عصر(عج) دانسته و معتقد است كه اینان در صورت تمكّن مى‏توانند متولّى همه آنچه سلطان اسلام در آنها ولایت دارد، باشند.31 خلاصه این كه از نظر شیخ مفید، تنها خاستگاه مشروعیت قدرت سلطان اسلام (پیامبر، امام و فقهاى مأذون از سوى ایشان) نص الهى است، نه انتخاب و اختیار مردم.

ولایت فقها و شرایط و اختیارات ولى فقیه‏

به اعتقاد شیخ مفید، مطلوب‏ترین نظام سیاسى در عصر غیبت نظام مبتنى بر ریاست حاكمان فقیه و عادل و مأذون از سوى امام زمان(عج) است. در این جا اصل ولایت، شرایط و اختیارات ولى فقیه و روابط متقابل مردم و ولى فقیه را مورد بررسى قرار مى‏دهیم.

الف) ولایت فقهاى شیعه در عصر غیبت‏

شیخ مفید ولایت فقیه را در ردیف ولایت سلطان عادل (امام) دانسته و در دایره مفهوم عام «سلطان اسلام» قرار داده است‏32 از این رو زمانى كه از سلطان اسلام و گستره مسئولیت‏ها و اختیارات او سخن مى‏گوید، به گونه‏اى مفهوم سلطان را تفسیر مى‏كند كه شامل فقیه جامع الشرایط نیز مى‏شود؛ براى نمونه، درباره اقامه حدود چنین مى‏گوید:
أمّا إقامة الحدود فهو إلى سلطان الإسلام المنصوب من قبل اللَّه تعالى و هم ائمة الهُدى من آل محمدصلى الله علیه وآله و من نصبوه لذلك من الأمراء و الحُكّام‏و قد فوضّوا النظر فیه إلى فقهاء شیعتهم‏33؛ اقامه حدود بر عهده سلطان اسلام منصوب از سوى خداوند متعال كه ائمه هدى هستند و امیران و حاكمان منصوب از سوى ایشان است و نظارت بر اقامه این حدود [در عصر

[12]

غیبت‏] به فقهاى شیعه تفویض شده است.
ایشان در باب وصیت نیز با عبارتى عام، فقهاى شیعه را در همه امورى كه امام‏علیه السلام در آنها صاحب اختیار است، داراى ولایت مى‏داند:
و إذا عدم السلطان العادل، كان لفقهاء أهل الحق العدول من ذوى الرأى و العقل و الفضل أن یتولّوا ما تولّاه السلطان؛34 زمانى كه سلطان عادل حضور نداشته باشد، فقهاى عادل، ذوى الرأى، عاقل و فاضل شیعه متولى آنچه ایشان در آن ولایت دارند، هستند.
بیشتر محققان معاصر با استناد به این عبارت شیخ مفید، ایشان را از قائلان به اثبات همه اختیارات امام‏علیه السلام براى فقهاى شیعه در عصر غیبت دانسته‏اند.35

 

ادامه مطلب
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 11 بهمن 1388    | توسط: علی خدامرادی    | طبقه بندی: اندیشه سیاسی شیعه، اسلام و نظام سیاسی،     | نظرات()