امنیت و آزادى
مقدمه
مفاهیم امنیت و آزادى, از مفاهیم حیاتى و ضرورى براى ایجاد همزیستى مسالمتآمیز و اعطاى حقوق شهروندى در جامعه انسانى مى باشد. وجود امنیت در شكل كلاسیك آن كه شامل امنیت اجتماعى, سیاسى و اقتصادى است, امرى حیاتى تلقى گردیده و از طرف دیگر رعایت آزادى, به عنوان احترام به شخصیت و حیثیت انسانى, امرى اجتناب ناپذیر مى نماید.
در درون جوامع دیدگاه هاى مختلفى پیرامون تحقق همزمان این دو مفهوم وجود دارد. برخى وجود امنیت را منوط به حذف حقوق آزادىهاى شهروندى تلقى مى نمایند. دیدگاه دیگر معتقد است كه وجود آزادى مخل نظم و امنیت جامعه است. ما به دنبال آن هستیم تا ضمن بیان مباحث مفهومى و تئوریك, به دیدگاه سومى پیرامون تلازم توإمان مفاهیم امنیت و آزادى بپردازیم.
1 - مفهوم امنیت
درباره امنیت و معانى متفاوت آن, تا كنون بحث هاى فراوانى صورت گرفته است. از دیرباز طرح مفهوم امنیت, به كارگیرى نیروهاى نظامى و استفاده از تجهیزات نظامى را در اذهان متبادر مى ساخت.((1))
بر طرف كردن عوامل ترس و ناامنى از اساسى ترین هدف هاى یك كشور است.((2)) در تاریخ معاصر و در طول زمانى كه نظام دولت ملى شكل مى گرفت و گسترش مى یافت, برخوردهاى نظامى بسیارى روى داده است. زایش و استقلال ملت ها همواره با تشنج هاى سیاسى و درگیرىهاى نظامى همراه بوده است. شاید به همین دلیل باشد كه بسیارى از متفكران, از جمله آنان كه ((واقع گرا)) نام گرفته اند, امنیت ملى را با امنیت نظامى هم معنا دانسته اند. امروزه این برداشت از امنیت شكل سنتى به خود گرفته است. هم اكنون سوالاتى در مورد فایده نیروى نظامى در زمانى كه دیگر, رهیافت هاى سنتى تهدید در مسائل دفاعى و امنیتى به طور انحصارى كاربرد ندارد, مطرح مى شوند. اما اكنون امنیت ملى ابعاد تازه و كلاسیكى پیدا كرده كه هر یك به سهم خود درخور اهمیت است. از جمله اینها امنیت اجتماعى, امنیت سیاسى و امنیت اقتصادى است. دوره اى كه انقلاب ارتباطات به این معناست كه تنها عده قلیلى از نگاه جامعه بین المللى دور مى مانند, باید رهیافت هاى جدیدى براى مقابله با تهدیدات غیر نظامى و معمولا پنهان, ایجاد شود.((3))
آنچه مسلم است این كه, تإمین امنیت, امرى مطلق و قطعى نیست و ناامنى به اشكال مختلف وجود دارد. یافتن امنیت نسبى از دو راه امكان پذیر است:
1 - كاهش آسیب پذیرى و ضعف كه از آن, به استراتژى امنیت ملى تعبیر مى شود;
2 - كوشش براى از بین بردن یا كاهش تهدیدهاى امنیتى كه اصطلاحا استراتژى امنیت بین المللى خوانده مى شود.((4))
امنیت در اشكال نازل و سنتى, همان امنیت جامعه از تعدى راهزنان و ایمن بودن شهرهاست. اما اگر امنیت را در ابعاد گسترده و واقعى آن معطوف به حقوق شهروندى تعریف كنیم, قطعا امنیت با آزادى ملازمه خواهد داشت.((5))
در مجموع, امنیت داراى دو معناى ایجابى; یعنى وجود احساس رضایت و اطمینان خاطر نزد دولتمردان و شهروندان و سلبى; نبود ترس, اجبار و تهدید مى باشد((6))
با توجه به برخى تعاریف, مى توان گفت كه مفهوم امنیت, مركب از چندین ارزش ملى است. این ارزش ها عبارتند از: پاسدارى از بقاى سیاسى و سرزمینى كشور, تضمین بقاى ارگانیك, ایجاد شرایط لازم براى رفاه اقتصادى. و تإمین و حفظ هماهنگى میان اقوام و طوایف درون كشور.((7))
نظریه واحدى كه در همه واكنش هاى استراتژیك تعریف شده وجود دارد, نظریه امنیت از طریق همكارى است.((8)) در امنیت جامع, گفته مى شود كه داراى ابعاد چندگانه است. در این راستا باید به مسایل دیگرى; مانند: عدم توسعه اقتصادى, اختلافات تجارى, افزایش ناموزون جمعیت, نابودى محیط زیست, قاچاق مواد مخدر, تروریسم و نقض حقوق بشر نیز توجه كافى مبذول داشت و تحقق امنیت, عبارت است از: همكارى با دیگران, نه بسیج شدن علیه دیگران.((9))
<
4 - ارتباط امنیت و مشاركت
مشاركت ملى / مردمى, یكى از مباحث اصلى در طرح امنیت ملى است. اما این نوع از مشاركت باید به سوى مشاركت مثبت و كنترل شده, هدایت گردد. به اعتقاد برخى صاحب نظران از یك طرف, نگاه ما باید به امنیت كشور; یعنى استقلال, حاكمیت ملى و تمامیت ارضى كشور باشد و از طرف دیگر, امنیت اجتماعى شهروندان, حفظ حریم خصوصى زندگى آنها, دفاع از حقوق و آزادىهایشان كه از وظایف اصلى دولت و حكومت است, تإمین شود. ما باید یك نقطه بهینه براى این دو مورد پیدا كنیم, نه این كه فقط امنیت دولت را امنیت جامعه تلقى كرده و نه صرفا بدون توجه به این مطلب كه در سطح كلان در منطقه و جهان چه مى گذرد, امنیت شهروندان با دیدگاهى روشنگرانه مد نظرمان باشد.
مشاركت مردمى در عرصه هاى مختلف جامعه باید از حالت انفعالى به حالت فعال و از حالت ابزارى به مشاركت آگاهانه, مستقل و مبتكرانه تبدیل شود. موضوع مشاركت مردم در سازمان ها, احزاب و نهادها و گروه هاى ذىنفوذ, مباحثى نیست كه صرفا جدلى باشد;((10)) یك جناح بیاید و بقیه جناح ها موضع بگیرند. بحثى است كه مى توان در پرتو آن, اجماع ملى را فراهم آورد و تفاهم ملى ایجاد كرد. این امر نشان مى دهد اختلافات ما كجا است و چگونه مى توانیم با این اختلافات مواجه شویم.این مباحث هرقدر شفاف تر و علنى تر باشد, در نهایت منطقى تر خواهد شد و جمع بندىهاراعقلانى ترمى كنند. وهرقدر پشت پرده باشد, احیانا دچار ضعف ها و كاستى هایى خواهد بود كه از جمله مشكلات آن, این است كه نتوانسته است از نقطه نظرات بسیارى از اندیشمندان بهره مند شود.
<
6 ـ مفهوم آزادى
حریت به معناى وسیع آن; ((آزادى فكر و آزادى در بیان و قلم و آزادى در عمل)) نه تنها یكى از حقوق مسلمه انسان; بلكه از مشخصات موجودیت این نوع مى باشد. ((11))
در باب آزادى, تعاریف بسیار متنوعى وجود دارد و نیز عقاید و مسلك هاى گوناگونى مطرح گردیده است. اما آنچه كه براى ما اهمیت دارد, بیان تعریفى دینى و در عین حال مرتبط با مفهوم امنیت است. برهمین اساس, مى توان آزادى را چنین تعریف كرد: ((آزادى; یعنى استقرار امنیت همگانى در چارچوب قانون)) لذا, آزادى و امنیت دو گوهر همزادند كه با یكدیگر, معنا مى یابند.))((12))
خداوند, انسان را مسوول و آزاد آفریده است. چون مسوول بودن و آزادى, در طبیعت انسان وجود دارد; انسان نمى تواند نسبت به این دو موضوع حالت گزینش داشته باشد. آنچه وى مى تواند انتخاب كند, عبارت است از: عمل به وظیفه هایى كه متوجه اوست و یا ترك آنها.((13)) در اصل دوم قانون اساسى نیز به همین نكته اشاره شده است. در این اصل, چنین آمده است كه جمهورى اسلامى, نظامى است بر پایه ایمان به... كرامت و ارزش والاى انسان و آزادى توإم با مسوولیت او در برابر خدا كه از راه... نفى هر گونه ستمگرى و ستم كشى و سلطه گرى و سلطه پذیرى, قسط, عدل و استقلال سیاسى و اقتصادى اجتماعى و فرهنگى و همبستگى ملى را تإمین مى كند.((14))
تقابل یا تلازم امنیت با آزادى
1 - ارتباط امنیت و آزادى
در مقولات اجتماعى كه با یكدیگر ارتباط دارند, غالبا نمى توان قائل به تقدم و تإخر زمانى شد; چون این مقولات با یكدیگر رابطه دو سویه دارند و هر یك, مى تواند به تقویت دیگرى كمك كند یا به تضعیف دیگرى بیانجامد.((15)) آزادى و امنیت, دو مقوله مستقل اما مرتبط با یكدیگرند. آزادى و امنیت, دو روى یك سكه اند. آزادى كه با خود امنیت به همراه نداشته باشد, در حقیقت آزادى نیست, بلكه نوعى هرج و مرج و آنارشیسم است و از سوى دیگر, امنیتى هم كه متضمن حقوق و آزادىهاى فردى و اجتماعى نباشد, در واقع امنیت نیست; بلكه نوعى دیكتاتورى و خشونت است.
اگر امنیت را در برخى اشكال نازل و سنتى خلاصه كنیم, ممكن است به عدم ارتباط آن با آزادى و یا تقدم آن بر آزادى معتقد بشویم, زیرا تا امنیت جان و تإمین حق حیات در میان نباشد, آزادى مفهومى نخواهد داشت. اما اگر امنیت را در اشكال امروزى آن در نظر بگیریم, تعادل در تعامل بین توسعه, امنیت و آزادى براى كشور یك ضرورت انكارناپذیر است.((16))
آزادى چیزى جز بهره مندى مطلوب و قاعده مند از حقوق شهرمندى نیست. در دنیاى امروز, حكومت و دولت, قدرت و اقتدار خود را از طریق نهادهاى مختلف اعمال مى كنند و اگر تضمین هاى كافى و تمهیدات عینى براى تحقق آزادى به نحوه نهادینه وجود نداشته باشد و اگر مكانیزم هاى نظارت و كنترل عمومى بر نهادهاى قدرت و حكومت وجود نداشته باشد, قطعا امنیت شهروندان در معرض تهدید قرار گرفته و قدرتمندان با نفوذشان در مراكز قدرت و نهادهاى حكومت, به راحتى خواهد توانست حقوق و امنیت شهروندان را مخدوش و پایمال كند. حتى اشكال سنتى و نازل امنیت هم در صورت وجود آزادى و وجود اهرم هاى كنترلى و نظارت عمومى بوده است ودرهرصورت, امنیت با فراهم بودن عرصه نقد و انتقاد, به نحو صحیح تر و كامل ترى محقق خواهد شد.
البته یك خطر بزرگ نیز در این میان وجود دارد و آن به ابتذال كشیده شدن واژه مقدس آزادى است. این خطر هنگامى نمایان مى گردد كه همگان دم از آزادى خواهى بزنند و در این میان, معلوم نباشد كه این آزادى چیست؟ پاسدارى از آن چگونه است و پاسدار آن كیست؟ در واقع, هنگامى كه آزادى تنها به سوژه اى براى مردم فریبى مبدل شود, آن گاه جامعه با یك خطر بزرگ مواجه مى شود. چه بسا افرادى كه براى فریب افكار عمومى, آزادى را به نوعى زیر پا گذاردن تمام گذشته ها تعبیر و تفسیر كنند و جامعه را به شكستن تمامى حدود و ثغور فرا خوانند تا از این طریق به آن دست یابند. مسلما آن هنگامى كه مسابقه عمومى در لگدكوب كردن سنت ها, عرف ها, اخلاقیات, ارزش ها و قوانین جارى شروع شود, دیگر هیچ حد و مرزى براى پایان آن نمى توان تصور كرد و در چنین شرایطى, آزادى خود, نخستین قربانى هرج و مرج طلبى خواهد شد.
در صورتى كه جامعه در هدف گیرى خود براى دست یابى به آزادى دچار اشتباه شود و به جاى آن, گام در وادى حرمت شكنى, بى قانونى, ابتذال و امثال اینها گذارد, دیرى نخواهد پایید كه به دلیل خدشه دار شدن امنیت فردى و اجتماعى, حركت هایى از بطن اجتماع براى استقرار امنیت از دست رفته, برخواهند خاست. و در این وادى نیز از آنجا كه این حركت ها, انفعالى و بدون شناخت از آزادى و امنیت اند, بروز نوعى سطحى نگرى, و دگم اندیشى و سركوب گرى, كاملا امكان پذیر مى نماید.((17)) بنابراین, حركتى كه با شناخت از آزادى و امنیت همراه نباشد, گرفتار آمدن در چرخه فاسد ابتذال و اختناق را در بردارد كه البته این چرخه خود را زیر پوشش چرخه آزادى / امنیت پنهان مى سازد.
البته برخى بر این باورند كه توسعه سیاسى تا اندازه اى به امنیت لطمه مى زند; اما چنین نظرى تا هنگامى كه در اصول توسعه سیاسى, بحث امنیت ملى مطرح باشد, مورد قبول نخواهد شد. باید نقطه بهینه اى بین امنیت و آزادى و مشاركت و میان حقوق و وظایف دولت و شهروندان پیدا كنیم. لذا حتما یكى از نگاه ها, این است كه سازمان دهى سیاسى به گونه اى باشد كه ضریت امنیت ملى را بالا ببرد.
باید توجه داشت كه امنیت ملى, شامل امنیت فردى, اجتماعى, سیاسى و فضایى نیز مى باشد; در غیر این صورت, دولتى كه به تنهایى و فقط امنیت خود, مرزها و استقلال كشور را بدون توجه به امنیت خاطر شهروندان در عرصه هاى مختلف سیاسى, اجتماعى, فرهنگى و غیره حفظ كند, یك دیكتاتورى تمام عیار است.
دولتى هم كه فقط بخواهد به امنیت شهروندان بها دهد و امنیت ملى را فراهم كند, دولتى است كه دیر یا زود جامعه را دچار مشكلات جدى كرده و به دشمن اجازه اقدامات تجاوز كارانه مى دهد. نقطه مورد نظر, نقطه اشتراك بین امنیت ملى و امنیت فردى است كه در واقع, شهروندان امنیت ملى را امنیت خود تلقى كرده و دولت هم امنیت اجتماع را امنیت خود بداند. در این صورت, نه فقط تعارضى میان مشاركت مردم و امنیت ملى وجود ندارد; بلكه اساسا اگر مردم مشاركت نكنند, امنیت ملى ما, در معرض خطر قرار مى گیرد.
ارائه راه كارهاى عملى
با توجه به بررسى اى كه پیرامون دو محور امنیت و آزادى صورت پذیرفت, و بیان نحوه ارتباط (تقابل یا تلازم) میان آنها, به نظر مى رسد كه باید استراتژى كلانى اتخاذ گردد تا بتوان با ارائه طرح هاى زیر بنایى, پیرامون چگونگى نهادینه سازى توإمان امنیت و آزادى, بر مشكلات و بحران هاى امنیتى و مشاركتى جامعه فائق آمد و بر همین اساس, برآنیم تا با بیان راه كارهایى در عرصه هاى اجتماعى, سیاسى و اقتصادى, بتوانیم به نهادینه سازى و رشد و توسعه تلازمى بین مفاهیم امنیت و آزادى دست پیدا كنیم.
1 - راه كارهاى سیاسى
در این قسمت, كلید اصلى مبارزه با ناامنى و فقدان مشاركت ملى, تقسیم قدرت به عادلانه ترین شكل ممكن خواهد بود. مهم ترین راه كارهایى كه در این زمینه مى توانند اجرا شوند; عبارتند از:
افزایش مشاركت سیاسى و كارآمد كردن هر چه بیش تر سیستم هاى امنیتى و قضایى. مهم ترین این اقداها عبارتند از:
ـ تشویق فعالیت هاى مشاركتى نظیر: انجمن ها, احزاب, سندیكاهاى كارگرى و كارمندى و... از طریق اهداى كمك هاى مالى, معافیت هاى مالیاتى و تإمین امنیت كامل براى فعالیت هاى آنها;
ـ كمك و تشویق به ایجاد انجمن هاى مشورتى و صنفى كردن كلیه نهادهاى آموزشى, ادارى و سیاسى;
ـ تشویق عمومى مشاركت هاى سیاسى از طریق ترغیب مردم به شركت هر چه گسترده تر در انتخابات در كلیه رده ها;
ـ ایجاد امكان مشاركت براى شهروندان در زندگى شهرى و محله از طریق كاراكردن هر چه بیشتر شوراهاى محلى;
ـ از میان بردن گزینش هاى سیاسى, قومى و... در استخدام ها, آزمون ها و یا هر مورد دیگر به جز موارد پیش بینى شده در قانون;
ـ مبارزه شدید با خودكامگى هاى ادارى, سوء استفاده از قدرت, قانون شكنى هاى دولتى و عدم اجراى احكام قضایى;
ـ مبارزه با مشكلات موجود در نظام هاى ادارى نظیر: كم كارى, بد رفتارى با ارباب رجوع, رشوه خوارى, بى مسوولیتى, نبود وجدان كارى و مشاركت دادن مردم در حل این مشكلات;
ـ ایجاد مسوولیت بیش تر در مقامات دولتى و وادار كردن آنها به پاسخ گویى به مردم;
ـ استفاده از داورىهاى سریع یا سرعت بخشیدن به فرایندهاى قضایى;
ـ تعادل میان نهادپذیرى, قانون مدارى, و فرهنگ سیاسى;
ـ افزایش مجازات قانون شكنان از طریق افزایش مجازات ها و ممنوعیت هاى شغلى در دستگاه دولتى براى این قبیل افراد;
ـ قانون مند كردن فعالیت هاى پلیس در رابطه با آزادىهاى دموكراتیك و توضیح و تشریع اقدامات پلیس براى مردم در جهت قانع كردن آنها نسبت به مشروعیت این فعالیت ها;
ـ حمایت از قوانین به ویژه قوانین حمایت كننده از آزادىهاى فردى و اجتماعى و گسترش پیوسته آزادىها با توجه به میزان قابلیت مردم در پذیرش آنها;
ـ افزایش امنیت اجتماعى از طریق تقویت پلیس و كمك بیش تر به نیروهاى انتظامى براى بهبود وضعیت اجتماعى آنها.
2 - راه كارهاى اجتماعى
این قبیل راه كارها را مى توان در سه بخش طبقه بندى كرد; نخست, تقویت نهادهاى اجتماعى و مبارزه با مفاسد اجتماعى; سپس, راه كارهاى آموزشى, پژوهشى و اطلاع رسانى; و سرانجام, راه كارهاى برنامه ریزى و طراحى شهرى. مهم ترین این اقدامات عبارتند از:
ـ تقویت نهاد خانواده و زندگى خانوادگى و كمك به همبستگى خانوادگى درون این نهاد;
ـ توجه بیش تر به جوانان و نیازهاى آنان به ویژه براى پر كردن مفید اوقات فراعت آنها و دادن زمینه و امكان عملى به نیروى خلاقیت و تمایل آنها به فعالیت هاى جمعى;
ـ افزایش مشاركت اجتماعى جوانان در نهادهاى اجتماعى;
ـ استفاده از تمركز زدایى در روش هاى كنترل اجتماعى و واگذارى بخشى از كنترل ها به سلسله مراتب هاى غیر متمركز;
ـ ایجاد پایگاه هاى اطلاعاتى در زمینه اشكال گوناگون خشونت سیاسى نظیر اعتصاب ها, تظاهرات, كژ رفتارهاى پلیس با ذكر دلایل, تحلیل فرایندها و پیامدهاى جانى و مالى احتمالى در هر مورد و همچنین جمع آورى نتایج بررسى ها و داورىها و احكام صادر شده در دادگاه ها در هر مورد;
ـ توجه بیش تر به شكل و محتواى برنامه رسانه هاى ارتباط جمعى; به ویژه تصاویر خشونتآمیز در برنامه هاى تلویزیونى و بررسى تإثیر پخش چنین برنامه هایى بر مخاطبان گوناگون اجتماعى;
ـ گسترش آموزش روان شناسى اجتماعى به تمامى افرادى كه باامرآموزش سروكاردارند;
ـ توجه بیش تر به مشكلات و زمینه هاى پدید آمدن تعارض و تنش در محیطهاى كارى, آموزش, سیاسى, قومى, دینى و جلوگیرى از این تنش ها با اجراى برنامه هاى آموزش و فرهنگى;
ـ ایجاد سازمان هاى ویژه مطالعه بر خشونت و خشونت سیاسى در سطح ملى و دعوت از كارشناسان و اندیشمندان دانشگاهى, اجتماعى و دینى براى شركت در فعالیت این سازمان ها;
ـ پرهیز از ایجاد تفكیك در فضا بر مبناى سن, فرهنگ, قومیت, دین و... و ایجاد محله هاى مسكونى با بافت هاى داراى تنوع;
ـ كمك به توسعه مناطق محروم و اجراى سیاست محرومیت زدایى, افزایش عدالت اجتماعى و كاهش اختلاف ثروت میان اقشار اجتماعى.
3 - راه كارهاى اقتصادى
مهم ترین اقداماتى كه در این زمینه مى توان انجام داد, از جمله شامل:
ـ كاراكردن نظام مالیاتى براى توزیع بهتر ثروت در میان اقشار نیازمند و كاهش فاصله میان اقشار اجتماعى;
ـ مبارزه با فقر و محرومیت از طریق اهداى كمك هاى اقتصادى به افرادى كه مایل باشند براى خود كسب و كار ایجاد كنند;
ـ تشویق ایجاد واحدهاى كوچك اقتصادى كه به دلیل نبود تراكم انسانى, خطر كمترى در ایجاد خشونت سیاسى در آنها وجود دارد.
پى نوشت ها:
1 ـ مجتبى عطارزاده, تإثیر رویكرد جدید مفهوم امنیت بر امنیت ملى جمهورى اسلامى ایران, مجله مطالعات راهبردى, پیش شماره دوم, تابستان 77, ص 84.
2 ـ جلیل روشندل, امنیت ملى و نظام بین المللى, (تهران, نشر سمت, 1374), ص18.
3 ـ گرگ میلز, دستور كار امنیتى قرن 21, ترجمه حیدر على بلوجى, فصلنامه امنیت ملى, شماره 1, پاییز 1378, ص 126.
4 ـ سعیده لطیفیان, استراتژى و روش هاى برنامه ریزى استراتژیك, (تهران: نشر دفتر مطالعات سیاسى و بین الملل, 1376), ص73.
5 ـ محسن آرمین, امنیت و آزادى, تعارض یا تلازم, خراسان 40 تا.
6 ـ اصغر افتخارى, ظرفیت طبیعى امنیت, مجله مطالعات راهبردى, شماره 5 و 6, پاییز و زمستان 78, ص 27.
7 ـ ى ـ سابق, امنیت در كشورهاى در حال توسعه, ترجمه مصطفى ایمانى, علیرضا طبیب, (تهران: نشر شركت علمى و فرهنگى, 77), ص 18.
8 ـCooprative security)) )).
9 ـ رضا سمیر, صلح و امنیت جهانى در آستانه قرن 21, مجله سیاست خارجى, سال 11, شماره 2, تابستان, 1376, ص 362.
10 ـ مصطفى تاج زاده, سازمان دهى سیاسى, ضریب امنیت ملى را بالا مى برد, روزنامه زن, 30 / 8 / 78.
11 ـ سید ابوالفضل موسوى زنجانى, آزادى در نظر اسلام, مجموعه مقالات دین دارى و آزادى (تهران: نشر آفرینه, 1378), ص 500.
12 ـ مسعود رضایى, آزادى و امنیت دو گوهر همزاد, ارزش ها, شماره 71.
13 ـ محمد مجتهد شبسترى, ایمان و آزادى, (تهران: طرح نو, 1376), ص 15.
14 ـ اصل دوم قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران.
15 ـ محسن آرمین, پیشین.
16 ـ جلال فیاض, توسعه و امنیت, قدس 13 / 6 / 78.
17 ـ مسعود رضایى, پیشین.