روابط ترکیه با رژیم اسرائیل ؛ از آغاز تا "گسست بنیادی" امروز
5487روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی پس از اقدام آنکارا در لغو رزمایش "عقاب آناتولی" دچار تنش جدی شده، اما آیا فقط همین اقدام دلیل سرسختی ترک ها در مقابل صهیونیستها شده است و یا آنکه دلایل دیگری نیز در این رویارویی وجود دارد.
5487ترکیه و رژیم صهیونیستی تا پیش از دهه 1950 روابطی با یکدیگر نداشتند که دلیل آن را باید در مخالفت مسلمانان و کشورهای خاورمیانه با شکل گیری رژیم صهیونیستی در منطقه و سیاستهای توسعه طلبانه سران تل آویو جستجو کرد، اما بعد از آن سال ها عواملی باعث نزدیکی آنکارا به تل آویو شد. در این نوشتار تلاش شده تا با نگاهی به دلایل نزدیک شدن آنکارا و تل آویو به هم، توضیحی درباره تنش های امروز موجود میان دو طرف یافت شود.
روابط ترکیه و رژیم صهوینیستی چرا و چگونه شکل گرفت؟
در ابتدا باید گفت که یهودیان از دیرباز نظری مساعد درباره ترکها داشتند و دلیل آن تصمیم سلطان بایزید (1512ـ1481) مبنی بر پذیرش یهودیان اخراج شده از شبه جزیره ایبری (پرتغال و اسپانیا) در قلمرو عثمانی است.
البته بیشتر به خاطر فشار آمریکا بود که آنکارا در مارس 1949 رژیم اسرائیل را مورد شناسایی" دو فاکتو" قرار داد. 12 ماه بعد، ترکیه و رژیم صهیونیستی روابط دیپلماتیک بر قرار کردند. حکومت ترکیه تصمیم خود برای شناسایی رسمی اسرائیل را از منظر حقوقی توصیف کرد و مدعی شد، شناسایی رژیمی که پیش از این در سازمان ملل پذیرفته شده، جزو نیازهای حقوق بین الملل است.
از سوی دیگر رژیم اسرائیل در راستای پیگیری "استراتژی حاشیه ای"، بلافاصله علاقه مندی خود به برقراری روابط با ترکیه و ایجاد روابط دوستانه در فراسوی "حلقه محاصره اعراب" را نشان داد. اما این پیش گامی تل آویو، در اغلب سالهای دهه 1950 با درنگ از سوی آنکارا مواجه شد. ابهام در موضع آنکارا برای برقراری رابطه با اسرائیل، بازتاب تحولات استراتژیک کلی در خاورمیانه بود.
اما با فروپاشی پیمان بغداد، تردید ترکیه در مورد بهبود روابط با اسرائیل به یکباره از بین رفت. شرایط جدید داخلی، منطقه ای و بین المللی در اواخر دهه 1950 دو طرف را به سوی همکاریهای واقعی سوق داد. تهدیدات ناشی از کمونیستهای مورد حمایت شوروی و برتری طلبی طرفداران ناصر، بحران سوریه (1957)، سقوط رژیم طرفدارغرب هاشمی در عراق (1958) و نفوذ آمریکا در منطقه از مهمترین جنبه های سیاسی تصمیم ترکیه برای پیوستن به یک ائتلاف حاشیه ای سری با اسرائیل بود. ترکیه و رژیم صهیونیستی در تابستان 1958 در زمینه همکاریهای دیپلماتیک، نظامی و جاسوسی و نیز تجارت و مبادلات علمی به یک توافق نهایی دست یافتند.
برقراری روابط نزدیک با رژیم اسرائیل اقدام جسورانه ای برای ترکیه بود. این اقدام آنکارا که مدتها از مواضع اعراب در مورد فرایند صلح حمایت می کرد، رنگ و بوی تغییر جانبداری عمده در فرایند صلح عرب- اسرائیل داشت. اما اینگونه نبود. موافقتنامه ۱۹۹۳ اسلو به خصوص به رسمیت شناخته شدن اسرائیل توسط سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)، این امکان را به آنکارا داد که بدون انتقاد از جانب ساف، رابطه با اسرائیل را پیگیری کند.
دلایل نزدیکی
- اقتصادی
حجم مبادلات ترکیه و اسرائیل در سال 2007 به دو میلیارد و 600 میلیون دلار رسید که یک میلیارد و 800 میلیون دلار از این مبادلات به همکاری های نظامی دو طرف مربوط می شده است.
به رغم متشنج شدن روابط ترکیه و رژیم اسرائیل، مناسبات تجاری دو طرف سال گذشته همچنان تداوم داشت. دسامبر گذشته یکی از شرکتهای وابسته به صنایع هوا فضای اسرائیل قراردادی 140 میلیون دلاری برای فروش "پاد" نوعی خودروی کوچک الکترونیک نظامی به ترکیه امضا کرده است .
صنایع نظامی اسرائیل هم اخیرا یک قرارداد 700 میلیون دلاری را که سالها پیش با ترکیه امضا کرده بود، نهایی کردند. این قرارداد برای پیشرفته ساختن ناوگان فرسوده تانکهای "پاتون" سری M60 ترکیه بود. اسرائیل همچنین اخیرا هواپیماهای دوربرد بدون سرنشین "هرون" را به ترکیه تحویل داد.
- نظامی
ترکیه و رژیم اسرائیل از سالهای دهه ۱۹۵۰ با هم روابط غیررسمی داشتند اما این رابطه در سالهای دهه ۱۹۹۰ بعد علنی و جدیدی پیدا کرد که فرماندهان نظامی دو طرف یک رشته تمرین ها و موافقتنامه های نظامی را شروع کردند. تا سال ۲۰۰۰ این رابطه گسترش یافت و شامل تمرینهای نظامی و آموزش مشترک، تولید مشترک سامانه های موشکی، ارتقای هواپیمای آمریکایی ارتش ترکیه توسط تل آویو و تبادل اطلاعات در زمینه های مورد علاقه دو طرف.
ترکیه دانش نظامی خود را از طریق آموزش مشترک و همکاری نزدیک با ارتش رژیم اسرائیل تقویت می کند. در گذشته ترکیه و اسراییل از نظر همکاری های نظامی بسیار به هم نزدیک شده بودند. اسراییل در چند سال گذشته به روز کردن تجهیزات نیروی نظامی ترکیه بخصوص نیروی هوایی این کشور را بر عهده داشته است
ترکیه از روابط نزدیک خود با رژیم اسراییل، علاوه بر منافع نظامی کوتاه و میان مدت، بدنبال منافع کلان تری هم بوده است که در چارچوب صف بندی های نظامی و استراتژیک در منطقه و فرامنطقه ای قابل تحلیل هستند.
- مقابله با تحرکات سوریه در سالهای قبل
انگیزه ابتدایی آنکارا برای ایجاد روابط نزدیک با رژیم اسرائیل تقویت بازدارندگی آن در برابر سوریه بود که با اسرائیل و ترکیه هم مرز و مدتها از جنبش جدایی طلب کرد ضد ترک شامل حزب کارگران کردستان (PKK) و سایر گروههای ضد ترک حمایت می کرد. در اکتبر ۱۹۹۸ دمشق زیر فشار تهدید حمله از سوی ترکیه، "عبدالله اوجالان" رهبر این حزب را اخراج کرد و با این اقدام ترکیه تا حد زیادی به این هدف دست یافت.
- استفاده از لابیهای یهودی برای هموار کردن مسیر پیوستن به اتحادیه اروپا
ترکیه در مسیر پیوستن به اتحادیه اروپا با چالش های بسیاری مواجه است که یکی از آنها مخالفت های ارمنستان و یونان و لابیگری های آنها با اعضای اتحادیه در این راه است. در این میان ترکیه نیز با استفاده از لابی های یهودی تلاش می کند تا مسیر پیوستن به اتحادیه اروپا را هموار کند البته رژیم اسرائیل این همراهی را در قبال دریافت امتیازهایی انجام می دهد.
دلایل مخالفت
- حضور رژیم اسرائیل در قفقاز و آسیای میانه
به گفته برخی کارشناسان، ترکیه در سال هالی اخیر نگاه ویژه خود را متوجه آسیای میانه بویژه قفقاز کرده و در تلاش است تا روابط خود با کشورهای این منطقه را ارتقا دهد تا ضمن حضور در بازارهای این منطقه از منابع انرژی عظیمی که در اختیار کشورهای آسیای میانه است استفاده کند. بدون شک نزدیک شدن ترکیه به ارمنستان و پایان دادن به تنش های صد ساله نیز در همین راستا انجام شده، اما حضور ترکیه در آسیای میانه با چالشی به نام تمایل تل آویو برای حضور در قفقاز مواجه است.
پیش از این رژیم صهیونیستی اغلب در پوشش نهادهای فرهنگی یا انجمنهای دوستی به مراوده با کشورهای نوپای قفقاز و آسیای مرکزی میپرداخت اما استراتژی تلآویو برای نفوذ در قلمرو شوروی سابق شاید قدمتی به اندازه حیات 20 ساله این جمهوری ها دارد. از فردای فروپاشی شوروی که ساختار ژئوپلیتیک جهان دگرگون شد و 15 کشور جدید اغلب با هویت و جمعیت اسلامی شکل گرفتند سران رژیم اسرائیل به تکاپو افتادند. بنابراین از همان روز تل آویو علایق و انگیزه های راهبردی خویش را متوجه این منطقه کرد. این انگیزه دارای سه سطح مشخص است:
1- نخست جنبه اقتصادی دارد به این صورت که مثل طرف های امریکایی و اروپایی، رژیم اسرائیل این منطقه را یک بازار بکر می بیند و به اقتضای سیاست منفعت محوری خویش از هر امکانی برای سرمایه گذاری در بخشهای انرژی، صنعت و ارتش این کشورها دریغ نمی کند.
2- سطح دوم از سیاست خارجی اسرائیل در این منطقه، مراودات دیپلماتیک است. تل آویو از ابتدا نگران این بوده که کشورهای غالبا مسلمان این منطقه به جرگه جهان اسلام وارد شوند. هیچ مسئله ای دراین منطقه برای سران تلآویو مهمتر از این نبوده که دولتهای این منطقه بنابر هویت دینی و تاریخی مردم شان در جرگه متحدان و شرکای ایران درآیند. به همین سبب استراتژیستهای این رژیم یکی از اولویت های دکترین جدید اسرائیل را جلوگیری از حضور ایران و اعراب در این منطقه خوانده اند.
3- سومین محور تفکر رژیم اسرائیل برای حضور در این منطقه شکستن بن بست تاریخی است که از آن رنج میبرد. اصل ثابت در سیاست خارجی این رژیم، خروج از انزوا و یافتن فضاهای تنفسی است. برای نظامی اشغالگر که هنوز از محاصره و تحریم در منطقه خاورمیانه رنج میبرد. ورود به قفقاز در حکم دریچه نجات است.
- نقش اسرائیل و لابی آن در آمریکا در مورد نسل کشی خواندن کشتار ارامنه
هر چند رژیم صهیونیستی هنوز کشتار ارامنه در جنگ جهانی اول را نسل کشی اعلام نکرده اما خبرهای متعددی درباره رایزنی ارامنه با تل آویو برای حمایت از طرح نسل کشی خواندن این واقعه در کنگره آمریکا وجود دارد.
به همین دلیل انتظار می رود با سرد شدن روابط ترکیه و اسرائیل فعالیتهای لابی های صهیونیستی در واشنگتن برای تاثیرگذاری بر روند مذاکرات ترکیه و ارمنستان نیز افزایش بیابد. در حالی که به گفته کارشناسان اسرائیلی ترکیه همچنان بری حل مساله کشتار ارامنه در کنگره آمریکا به نفوذ اسرائیل در واشنگتن نیازمند است.
- واکنش به اقدامات آمریکا و اسرائیل در منطقه
از نقطه نظر اغلب کشورهای خاورمیانه، آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه یک جانبه عمل می کنند و منافع شخصی خود را به منافع جمع ترجیح می دهند و ترکیه نیز از این قاعده مستثنی نیست و این رفتار آمریکا و رژیم صهیونیستی با استراتژی منطقه ای آنکارا در تضاد است.
- مخالفت با سیاست های اسرائیل در قبال عراق
ترکیه از عراق یکپارچه و دولت مرکزی مقتدر حمایت می کند و حتی در سال های گذشته حاضر بود صدام حسین چتر حکومت مرکزی خود را بر منطقه شمال بگستراند که عمدتا شامل استانهای کردنشین است. اما در عوض رژیم اسرائیل عراق ضعیف، تجزیه شده و حتی ورشکسته را ترجیح می دهد که همه اینها نزد ترکیه مطرود است. آنکارا از ظهور یک دولت کرد بیمناک است که اسرائیل در گذشته مشوق آن بود
- حمایت رژیم اسرائیل از پ.ک.ک
یکی از مهمترین و جنجالی ترین قسمت مربوط به علایق همکاری استراتژیک، موضوع مبارزه با تروریسم است. "اسماعیل کارادایی" که بعدها رئیس ستاد کل ارتش ترکیه شد، در فوریه 1997 طی ملاقات خود از سرزمین های اشغالی اظهار داشت مبارزه علیه تروریسم بین المللی باید نخستین اولویت این همکاری باشد. اسرائیل هیچگاه درخواست ترکیه برای پیوستن به مبارزه علیه PKK را خیلی جدی نگرفته است. در واقع، تز ترکیه که "حکمت چنین"، وزیر خارجه وقت ترکیه، در دیدار خود از سرزمین های اشغالی در سال 1993 آن را بیان کرد، این بود که گروههای تروریستی به طور یکسان آنکارا و تل آویو را تهدید می کند، ولی این تز اسراییلی ها را کاملاً قانع نکرد. مهمتر از همه، مقامات اسراییلی اعلام کردند که PKK هرگز این رژیم را هدف قرار نداده است. در خواست "چنین" از رژیم صهیونیستی برای همکاری مشترک علیه PKK شکست خورد و مقامات اسراییلی سریعاً اعلام کردند که در صدد خلق دشمنان جدید برای خود نیستند.
در ماه های گذشته نیز خبرهایی درباره حمایت رژیم صهیونیستی از حزب کارگران کردستان و تلاش صهیونیستها برای تجزیه عراق منتشر شد.
- مخالفت با سیاست های اسرائیل در قبال فلسطینیان
اوج مخالفتهای ترکیه با اقدامات ضد فلسطینی رژیم صهیونیستی در جنگ 22 روزه غزه نمایان شد. هر چند در هنگام جنگ، ترکیه به همراه کشورهای دیگری همچون ایران برای پایان آن تلاش کرد اما پس از خاتمه جنگ، آنکارا انتقادات تندی را از جنایت صهیونیستها در این جنگ انجام داد که اوج این انتقادها در اجلاس داووس و مشاجره لفظی "رجب طیب اردوغان" نخست وزیر ترکیه با "شیمون پرز" رئیس رژیم اسرائیل در برابر رسانه های بین المللی بود. در روزهای گذشته نیز انتشار گزارش گلدستون و خودداری آنکارا از شرکت در رزمایش مشترک با اسرائیل و آمریکا موجب شد تا جهانیان بیش از گذشته شاهد مخالفت آنکارا با اقدامات ضد فلسطینی تل آویو باشند
حال با توجه به این نوشتار این پرسش پدید می آید "آیا این تنش ها نشانه ای است برای از بین رفتن ائتلاف میان آنکارا و تل آویو؟ یا آنکه مخالفت های اخیر ترکیه با توجه استراتژی و سیاست منطقه ای این کشور انجام می شود؟"
در پاسخ به این پرسش ها باید گفت، نمی توان این گونه تصور کرد که این تنش جدید موجب از هم پاشیدن روابط تل آویو-آنکارا شود. زیرا هم ترکیه و هم رژیم صهیونیستی منافع زیادی از ارتباط با یکدیگر می برند که به اختصار به آنها اشاره شد .
توافقهای رژیم اسرائیل و ترکیه، هم در بعد نظامی و هم در بعد غیر نظامی، منافع زیادی برای طرفین دارد. از نظر منافع کوتاه مدت کارگزاران سیاست خارجی ترکیه، این اتحاد، یک حرکت حساب شده عقلانی و پراگماتیک ( کاربردی ) به نظر می رسد. نزدیکی به اسراییل، توانایی ترکیه را برای حل برخی مشکلات اقتصادی و سیاسی ناشی از تغییرات ژئوپولیتیکی دهه 1990، تا حد قابل توجهی افزایش داد. علاوه بر این، فرایند صلح خاورمیانه محیطی را به وجود آورده که در آن ترکیه با واکنشهای خیلی خصمانه جهان عرب در قبال همکاریهای آنکارا-تل آویو در حوزه های حساسی چون استراتژی نظامی و صنایع دفاعی رو به رو نشده است.
برخی تحلیلگران استمرار موضع گیریهای مخالف اسرائیل توسط ترکیه را نشانگر یک تغییر جدی در نگاه در سیاست خارجی آنکارا می دانند.
به عبارت دیگر ترکیه مسیر سیاست خارجی خود را ظرف دو سال گذشته از اروپا محوری به سمت خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز تغییر داده اما این تغییر مسیر به معنای جدا شدن از تل آویو نمی تواند باشد زیرا در صورت جدائی از رژیم صهیونیستی ترکیه باید هزینه هایی را پرداخت کند و از سوی دیگر تل آویو نیز به هیچ واجه خواهان گسستن روابط خود با ترکیه نیست. چون ترکیه تنها متحد آشکار فعلی رژیم صهیونیستی در خاورمیانه محسوب می شود که به رغم ارتباط با اسرائیل و آمریکا، دارای جایگاهی ویژه در جهان اسلام است.
منبع:
http://www.irtt.ir