زن و مشاركت سیاسى-قمست اول
یكى از مسایل مهمى كه در زمان حاضر داراى اهمیتى بیش از پیش شده است, مسإله حقوق زن و بررسى جنبه هاى مختلف فعالیتهاى او خصوصا در زمینه امور اجتماعى و سیاسى مى باشد.
هر از چند گاهى شاهد مقاله اى در خصوص یكى از موضوعات مربوط به حقوق زن در مطبوعات هستیم و این علاوه بر كتب متعددى است كه بعد از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در این زمینه نوشته شده است.
وجود چنین فضایى را باید ارج نهاد لكن به این نكته نیز باید توجه داشت كه متإسفانه كم نیستند مقالات ونوشته هایى كه در قالب عباراتى طولانى و كم فایده و با بیانى شعارى و به دور از استدلال به تكرار مكررات پرداخته اند و بعضا چیزى جز ابهام بر مسإله نیفزوده اند.
ویژگى مسایل مربوط به زنان و اهمیت روز افزون آن در جامعه امروز ایران ایجاب مى كند كه به دور از حب و بغضها و افراط و تفریطها در چارچوب موازین پذیرفته شده اسلام به تبیین جهات مختلف حقوق زن از دیدگاه اسلام پرداخته شود و از كلى گویى هاى بى حاصل و شعارهاى احساسى و افراطهاى روشنفكرگونه و تفریطهاى مقدس مآبانه پرهیز گردد.
نگارنده در این مقاله كوشیده است یكى از مهمترین مسایل مربوط به حقوق زن را كه در فضاى موجود فرهنگى كشور نیز بسیار مطرح مى باشد یعنى مسإله زن مسلمان و مشاركت سیاسى را از جهات گوناگون مورد بررسى قرار دهد.
از آنجا كه مخاطبان چنین مقالاتى گروهى خاص از فرهیختگان و دانش پژوهان مى باشند, انتظار نگارنده آن است كه با دقت خاص خود به استدلالها نگریسته و وى را از دیدگاههاى نقادانه خود بهره مند سازند.
زن مسلمان و مشاركت سیاسى
براى یك بررسى نسبتا جامع در این زمینه, چند مقوله باید مطرح گردد:
1 ـ اصل جواز مشاركت سیاسى و فعالیت زنان در این زمینه از دیدگاه شرع مقدس اسلام ;
2 ـ حدود و نحوه مشاركت سیاسى زنان در جامعه اسلامى ;
3 ـ بررسى بعضى از مهمترین مصادیق این مشاركت كه عبارتند از:
الف ـ ولایت و رهبرى (تصدى مقام رهبرى از سوى زنان) ;
ب ـ قضاوت (تصدى مشاغل قضایى از سوى زنان) ;
ج ـ وكالت سیاسى یا نمایندگى در مجلس شوراى اسلامى .
سعى نگارنده بر آن است كه بطور اجمالى محورهاى سه گانه فوق را مورد بحث و بررسى قرار دهد.
1 ـ اصل جواز مشاركت سیاسى براى زنان و ادله آن
در این زمینه مى توان به ادله اى از كتاب و سنت استناد نمود كه به برخى از آنها اشاره مى شود:
الف ـ عهده دار بودن مسوولیت امر به معروف و نهى از منكر
توضیح اینكه مسوولیت مزبور به صراحت بر عهده مردان و زنان مسلمان قرار داده شده است . چه این كه خداوند متعال در آیه 71 سوره توبه, این مقدار از ولایت را براى مردان و زنان مسلمان نسبت به یكدیگر ثابت دانسته كه به امر به معروف و نهى از منكر یكدیگر بپردازند: ((والمومنون و المومنات بعضهم اولیإ بعض یإمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر)) واضح است كه یكى از مصادیق معروف و منكر, امور سیاسى هستند یعنى معروف و منكر سیاسى. بنابر این هر زن و مرد مسلمانى مى تواند برادر و خواهر دینى خود را به انجام معروف سیاسى امر كند و از ارتكاب منكر سیاسى نهى نماید.ناگفته پیداست كه تشخیص معروف و منكر در زمینه مسائل سیاسى نیز همچون دیگر مسائل بر اساس موازین اسلامى باید صورت گیرد.
ب ـ حدیث شریف پیامبر اكرم (ص) كه فرمود: ((من اصبح و امسى و لم یهتم بامور المسلمین فلیس منهم))(1) كسى كه صبح و شام كند و به امور مسلمانان اهتمام نورزد, از آنان نیست.
امور مسلمانان, بدون شك شامل امور سیاسى آنان نیز مى شود. همچنین حدیث پیامبر(ص) اطلاق دارد و زنان را هم در برمى گیرد چه اینكه فرمود ((من اصبح و امسى)) (كسى كه صبح و شام كند) و نفرمود مردى كه صبح و شام نماید. بنابر این نه تنها زن و مرد مسلمان مى توانند نسبت به امور سیاسى یكدیگر توجه و اهتمام داشته باشند بلكه بر آنان لازم است كه چنین باشند زیرا در غیر این صورت از زمره مسلمانان محسوب نخواهند شد.
ج ـ سیره معصومین (ع) و یا روش دیگر مسلمانان كه مورد تقریر معصومین(ع) قرار گرفته است.
از قسم نخست مى توان به فعالیت سیاسى حضرت زهرا(س) در احقاق حقوق پایمال شده همسر بزرگوارش على (ع) اشاره نمود كه چگونه بعد از ارتحال پیامبر اكرم (ص) با على (ع) شبها به خانه انصار و مجاهدین رفته, آنان را بر حقایقى كه خود شاهد آن بودند (در مورد تعیین امیر المومنین (ع) به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبر (ص) توسط خود آن حضرت در غدیرخم و دیگر مقاطع تاریخى) گواه مى گرفتند و از آنان براى یارى حق و استقرار نظام عدل اسلامى, كمك مى طلبیدند.
همچنین مى توان به سیره حضرت زینب (س) اشاره نمود كه اگر چه تصریح به عصمت وى نشده ولى افعال او مورد تائید امام معصوم (ع) قرار داشت و حامل ودایع امامت از سوى امام حسین (ع) و واسطه انتقال آنها به امام سجاد(ع) بود. همان كسى كه امام زین العابدین(ع) به صراحت در حقش فرمود: ((انت بحمدالله عالمه غیر معلمه)) اى عمه, تو بحمدالله عالمى هستى كه در هیچ مكتبى زانو نزده اى و تعلیم ندیده اى یعنى علم تو از راه تعلیم و تعلم بدست نیامده بلكه از فیوضات خداوند متعال بر قلبت مى باشد. تإثیر برجسته و بسیار مهم حضرت زینب (س) در رساندن پیام واقعه كربلا بركسى پوشیده نیست. به راستى كه اگر او نبود و با خطبه هاى عالمانه و آتشین خود در مقابل یزید و یزیدیان نمى ایستاد و حقانیت راه حسین (ع) را بر مردم جاهل و غفلت زده آن زمان نمایان نمى نمود, كربلا در تاریخ به فراموشى سپرده مى شد و قیام اباعبدالله (ع) به ثمر نمى نشست. بدینگونه بود كه زینب علیهاالسلام یكى از بزرگترین نمونه هاى فعالیت سیاسى زن مسلمان را به منصه ظهور گذاشت.
از میان زنان متعددى كه در صدر اسلام به فعالیتهاى سیاسى مى پرداختند, مى توان به سوده, زنى از پیروان راستین على (ع) اشاره نمود كه بنا به گفته خود روزى در عهد فرماندارى امیر المومنین (ع) براى شكایت از كارگزار آن حضرت به نزد وى آمد در حالى كه امیرالمومنین (ع) مشغول نماز بود. چون متوجه حضور سوده شد نماز خود را سریعتر به پایان رسانید و از او حاجتش را جویا شد. سوده عرضه داشت كه كارگزار شما بر ما ستم مى كند و وظایف خود را در قبال مردم به درستى انجام نمى دهد. اشك در چشمان على (ع) حلقه زد, رو به آسمان نمود و عرض كرد خدایا تو مى دانى كه من به او دستور ظلم و ستم نداده ام, سپس بى درنگ نامه اى نوشت و در آن به كارگزار خود دستور داد كه تا آمدن فرماندار بعدى كارها را بر عهده داشته باشد و پس از آمدن او, كارها را به وى بسپارد و خود راهى كوفه شود. امام (ع) نامه را مهر و موم نكرد و بدون تشریفات به دست سوده داد تا به كارگزار مزبور برساند.
چنانكه مى بینیم در این قضیه, سوده كه زنى همچون دیگر زنان مسلمان است به نمایندگى از سوى گروهى از مردم, به مداخله در یكى از مهمترین امور سیاسى كه عزل و نصب فرماندار یك منطقه است, مى پردازد و على (ع) نیز به او اعتراض نمى كند كه چرا تو چنین كارى را بر عهده گرفتى و آیا مردى پیدا نمى شد كه به جاى تو براى انجام این كار اقدام كند; بلكه حضرت با تقریر خود بر كار سوده مهر تائید مى زند و علاوه بر آن مسوولیتى دیگر نیز بر دوشش مى گذارد یعنى مسوولیت رساندن نامه خلیفه بر حق مسلمین به كارگزار خطاكار با این كه حضرت به راحتى مى توانست این وظیفه را بر دوش مردى از مردانش بگذارد.
د ـ یكى دیگر از موارد سیره معصومین (ع) در این زمینه, بیعت پیامبر اكرم (ص) با زنان انصار قبل از هجرت در عقبه دوم است و همچنین بیعت آن حضرت با زنان مسلمان در جریان صلح حدیبیه.
در هیچ یك از این دو مورد, پیامبر اكرم (ص) از بیعت با زنان خوددارى نكرد در حالى كه بدون شك خوددارى آن حضرت از بیعت با زنان در فضاى آن روز جامعه اسلامى عربستان (كه هنوز ریشه هاى افكار جاهلیت و بى اعتنایى به زنان در آن دیده مى شد) با هیچ گونه عكس العمل منفى مواجه نمى شد. یعنى آن كه جو آن روزگار, حضرت را به چنین كارى وانمى داشت و معذلك پیامبر(ص) خود مایل به انجام این كار بود.
نباید فراموش كرد كه زمان صدر اسلام به گونه اى بود كه از جهات مختلف, عرصه را براى فعالیت سیاسى زن محدود مى كرد. از یك سو مسإله نبوت و آمدن دین جدید از سوى خداوند در آن زمان بود, كه بسیارى از وقت و نیروى خود را صرف مقابله با دشمنان داخلى و خارجى نمود. به گونه اى كه تعداد غزوات را (جنگهایى كه پیامبر (ص) خود در آنها حضور داشته اند) 28 عدد و تعداد سرایا را در حدود 80 عدد ذكر كرده اند یعنى بطور متوسط در هر سال از سالهاى حضور مسلمین در مدینه ده جنگ (اعم از غزوه و سریه) بین مسلمانان و مشركان درمى گرفته است .
و از سوى دیگر زمینه افكار جاهلى اعراب در مورد زنان بود كه در میان بسیارى از تازه مسلمانان, پا بر جا مانده بود,افكارى كه نه تنها به زن اجازه بسیارى از فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى را نمى داد بلكه اصولا به چشم یك انسان كامل به او نمى گریست و او را بیشتر یك شى مى دانست تا یك انسان.
با توجه به این نكات, جواب اشكالى كه گاهى در این زمینه مطرح مى گردد, دانسته مى شود. توضیح این كه: گاهى گفته مى شود اگر واقعا از دیدگاه اسلام, فعالیت سیاسى براى زنان جایز باشد, مى بایست پیامبر اكرم (ص) شخصى از بین زنان را براى تصدى چنین امورى مى گماشت و بدین وسیله با تفكر جاهلى موجود در آن زمان مبنى بر ممنوعیت فعالیت سیاسى زنان, مبارزه مى كرد, همانطور كه حضرت (ص) براى از بین بردن یك تفكر جاهلى كه ازدواج یك مرد با همسر مطلقه پسر خوانده اش را جایز نمى دانستند, خود با زینب كه همسر زید پسر خوانده آن حضرت بود پس از آن كه از شوهرش طلاق گرفت ,ازدواج نمود,ازدواجى كه به فرمان خداوند صورت گرفت و هدف از آن, نابود كردن یك سنت جاهلى بود چنانكه آیه شریفه قرآن به صراحت در این مورد مى فرماید: ((فلما قضى زید منها وطرا زوجناكها لكیلا یكون على المومنین حرج فى ازواج ادعیائهم اذا قضوا منهن وطرا)).(2)
پاسخ این سوال آن است كه مردم صدر اسلام قبل از نزول آیه فوق و ازدواج پیامبر(ص) با زینب بنت حجش, معتقد بودند كه ازدواج یك مرد با همسر مطلقه پسر خوانده اش حرام است. همچنین ازدواج یك مرد آزاد و صاحب شإن را با زن مطلقه مردى كه سابقه بردگى داشته (مانند زید كه برده پیامبر(ص) بود و حضرت او را آزاد كرد) امرى خلاف عرف و ناپسند مى دانستند.
در چنین وضعیتى كه مردم مسلمان یك عمل جایز رابه غلط حرام مى پندارند, آن هم در نكاح كه از مهمترین مسائل زندگى اجتماعى بشر است اگر پیامبر (ص) در مقابل آنان عكس العملى نشان نمى داد, موجب تائید و امضاى روش نادرست آنان مى شد و یا حداقل آنان سكوت پیامبر(ص) را نشانه تائید سیره خود مى پنداشتند و بدین ترتیب حلال الهى ,حرام تلقى مى شد و رسالت پیامبر (ص) بطور كامل و تمام ابلاغ نمى گشت و دین, ناقص مى گردید. لذا براى جلوگیرى از تحقق چنین نتایج فاسد و زیانبارى پیامبر(ص) مإمور از بین بردن تفكر جاهلى مزبور گردید. در حالى كه با دقت در مسإله فعالیت سیاسى زنان درمى یابیم كه مردم مسلمان در صدراسلام آن را حرام نمى دانستند چرا كه در همان زمان, برخى از زنان مسلمان به چنین فعالیتهایى مى پرداختند (كه به بعضى از مصادیق آن اشاره شد) و مورد انكار دیگر مسلمانان واقع نمى شدند.
نتیجه آن كه در این مورد, خطر تحریف حكم الهى و عدم تبلیغ دین وجود نداشت به گونه اى كه پیامبر(ص) را مجبور به نشان دادن عكس العملى همچون مسإله ازدواج با زینب بنماید, حداكثر این بود كه شبهه ضعیفى در اذهان بعضى از مسلمانان ناآگاه نسبت به این مسإله وجود داشته باشد و بدون شك براى از بین بردن این شبهه, سیره معصومین (ع) و تقریر آنان و ادله اى كه پیش از آن آوردیم, كاملا كافى بود و لذا نیازى به برخورد مستقیم پیامبر(ص) نبود.
2 ـ حدود و نحوه مشاركت سیاسى زنان در جامعه اسلامى
براى تبیین صحیح حدود و نحوه مشاركت سیاسى زنان در جامعه اسلامى باید به یك سلسله اصول محورى توجه نموده بر اساس آنها الگویى اسلامى و همه جانبه براى رفتار سیاسى زن مسلمان ترسیم نمود. در ذیل به مهمترین این اصول اشاره مى گردد:(3)
الف ـ اصل تفاوتهاى طبیعى زن و مرد بر اساس نظام احسن خلقت
بر هیچ انسانى پوشیده نیست كه مرد و زن از نظر تكوینى و خصوصیات بدنى و روحیه اى (نه روحى) یعنى عواطف و احساسات با یكدیگر فرق دارند. مردان نوعا از نظر جسمانى قویتر از زنان بوده داراى روحیه اى خشن مى باشند در حالى كه زنان بطور معمول ضعیفتر از مردان (در قواى بدنى) هستند و داراى احساسات و عواطف بیشترى مى باشند.
عدالت, مقتضى آن است كه چنین تفاوتى (كه تكوینى است) در عالم تشریع نیز لحاظ گردد. بدین معنى كه براى هر یك از این دو جنس, وظایف و حقوقى كه مقتضاى جسم و روحیه آنان است مشخص گردد و چون از حیث تكوینى با یكدیگر متفاوتند پس حتما از نظر تشریعى نیز متفاوت خواهند بود. در نظر نگرفتن اختلافات تكوینى بین زن و مرد, خلاف عدالت بوده با نظام احسن خلقت كه قرآن به آن تصریح نموده است, منافات دارد: خلق السموات و الارض بالحق و صوركم فاحسن صوركم و الیه المصیر (تغابن / 3): آسمانها و زمین رابه حق آفرید و شما را تصویر كرد تصویرى زیبا و دلپذیر و سرانجام (همه) به سوى اوست .
همچنین در روایات متعددى به ارزش زیر بنایى عدالت در نظام اسلامى و ابتناى كلیه قوانین و مقررات بر پایه عدل تصریح شده است. مانند: العدل حیاه الاحكام(4), العدل نظام الامره(5)(عدل نظام حكومت است) و العدل اقوى اساس(6)(عدل قویترین بنیان است) كه همگى از على (ع) روایت شده است.
ب ـ اصل نیاز متقابل: زن و مرد مكمل یكدیگرند
این مسإله از نكات مهمى است كه قرآن مجید بر آن تكیه دارد. زن و مرد تكمیل كننده همدیگرند و هیچ یك بدون دیگرى كامل نیست. خانواده كه بنیادیترین هسته تمام نظامهاى اجتماعى است از زن و مرد تشكیل مى شود, بنابر این نمى توان یكى را طفیلى دیگرى دانست چه این كه هیچ یك به تنهایى قادر به پدید آوردن جامعه انسانى نیست.به همین جهت است كه خداوند متعال بین این دو جنس یك كشش و تمایل طبیعى قرار داده است و میان آن دو مودت و رحمت برقرار ساخته و اینچنین است كه مرد در كنار همسر خود آرامش مى یابد و این از نشانه هاى خداوندى است: و من آیاته ان خلق لكم من انفسكم ازواجإ لتسكنوا الیها وجعل بینكم موده و رحمه (روم / 21) و از نشانه هاى او این است كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در كنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد. این دو جنس به یكدیگر محتاجند, نیاز زن را مرد برطرف مى كند و حاجت مرد را زن برآورده مى سازد. زن و مرد لباس یكدیگر و مایه زینت و حفظ هم هستند. چنانكه قرآن مجید مى فرماید: هن لباس لكم و انتم لباس لهن (بقره / 187)
ج ـ اصل محورى بودن خانواده و تربیت فرزندان
از مهمترین اصول نظام اجتماع اسلامى, اصل محورى بودن خانواده و تربیت فرزندان در یك فضاى آكنده از اخلاق و محبت اسلامى مى باشد. اهمیت این موضوع تا آنجاست كه به تصریح برخى از روایات, بالاترین نعمت براى یك مرد پس از نعمت اسلام و مسلمان بودن, داشتن یك همسر صالح است. همسر مسلمانى كه مایه سرور شوهرش بوده از او در راه رضاى خدا و در راستاى تكالیف شرعى پیروى كند و با پاكدامنى, حافظ اموال شوهرش در غیاب وى باشد; همانگونه كه پیامبر اسلام (ص) مى فرماید: ما استفاد امرو مسلم فائده بعد الاسلام افضل من زوجه مسلمه تسره اذا نظر الیها و تطیعه اذا امرها و تحفظه اذا غاب عنها فى نفسها و ماله(7)
در صورتى كه خانواده از فضاى سالمى برخوردار نباشد, هیچ یك از اعضاى آن اعم از زن و شوهر و فرزندان نخواهند توانست وظیفه اسلامى خود را به خوبى در جامعه به انجام برسانند. اختلافات بزرگ اجتماعى از مشكلات خانوادگى ناشى مى شود. ضعف تربیت اسلامى فرزندان یا فقدان آن موجب به خطرافكندن سلامت و امنیت جامعه در آینده خواهد شد. نگاه كوتاهى به دوران كودكى جنایتكاران بزرگ تاریخ همچون هیتلر و استالین به خوبى گواه آن است كه در خانواده اى ناسالم, پر تشنج و به دور از مهر و محبت و تربیت صحیح پرورش یافته اند.
نتیجه آن كه زن مسلمان باید اولین و اصلیترین وظیفه خود را اداره امور داخلى خانواده بر اساس موازین و آداب اسلامى و تربیت صحیح فرزندان بداند و فقط پس از انجام چنین وظیفه خطیرى به قبول مسوولیتهاى اجتماعى دیگر بپردازد, چنانكه در سیره فاطمه زهرا(س) نیز به خوبى شاهد همین مطلب هستیم.
د ـ توجه به كرامتهاى اخلاقى و مزرعه بودن دنیا براى آخرت
براى ساختن این دنیا به گونه اى كه در ارتباط با آخرت باشد, بیش از هر چیز باید به كرامتهاى اخلاقى توجه داشت یعنى همان امرى كه امروزه فقدان آن در جوامع غربى به وضوح دیده مى شود.
قبول هر مسوولیت اجتماعى در جامعه اسلامى چه از سوى مرد باشد و چه از سوى زن باید بر اساس همین كرامتهاى اخلاقى و با توجه به سعادت دنیا آخرت باشد, در غیر این صورت تنها كارى در ظاهر صورت گرفته و از باطن غفلت شده است .پیامبر رحمت هدف از بعثت خود را تمام كردن كرامتهاى اخلاقى دانست و فرمود: انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق(8)
این امر نشان دهنده آن است كه از دیدگاه پیامبر خاتم و خاتم ادیان الهى, تا چه اندازه اصول و كرامتهاى اخلاقى ارزشمند و مهم است به گونه اى كه حضرتش هیچ گاه حتى در سخت ترین شرایط ذره اى از این اصول عدول نكرد همانطور كه ائمه علیهم السلام نیز در سیره خود, این مطلب را به اثبات رساندند و تقدم ارزشهاى اخلاقى را بر چیزهاى دیگر نشان دادند. به عنوان یك نمونه امام حسن (ع) را مى بینیم كه به عهد خود با معاویه پایبند و وفادار باقى مى ماند هر چند كه معاویه عهد مى شكند و بر سر پیمان با آن حضرت نمى ماند. بدین ترتیب امام علیه السلام نشان مى دهد كه عهد شكنى حتى با امثال معاویه نیز جایز نیست.
ه ـ ضرورت فعالیتهاى سیاسى زنان و اصل تقدیم مصلحت اهم بر مهم
بدون شك نه تنها اصل انجام فعالیت هاى سیاسى براى زنان جایز است (چنانكه پیش از این بطور استدلالى تبیین گردید) بلكه گاهى ضرورى نیز هست همچون زمان دفاع از كیان حكومت اسلامى در برابر هجوم كفار و مشركان اعم از هجوم فرهنگى و نظامى و همانند قیام در برابر یك حكومت فاسد چنانكه در ابتداى انقلاب اسلامى شاهد حضور فعال و گسترده زنان مسلمان در تظاهرات مردمى بر ضد رژیم فاسد پهلوى بودیم. بدون تردید الگو و اسوه این زنان در فعالیتهاى سیاسیشان, روش و سیره حضرت زهرا(س) بود كه بعد از رحلت پیامبر(ص) براى تائید امام بر حق زمان خود از خانه بیرون آمده همراه با همسر بزرگوارش به منازل مهاجرین و انصار رفته آنان را به حقیقتى كه پایمال شده بود آشنا كردند و از آنان یارى طلبیدند.
لكن نكته اى كه در اینجا بسیار حائز اهمیت است آن است كه زن مسلمان مسوولیتهاى خود را بر اساس اصولى كه تاكنون تبیین شد به دقت مورد توجه و بررسى قرار دهد و همواره مصلحت اهم و اصل مهمتر را بر مصلحت مهم مقدم دارد. تنها از یك بعد به قضایا نگریستن جامعه را دچار افراط و تفریط مى كند. زن مسلمان نبایدد به بهانه فعالیتهاى سیاسى, وضعیت خانوادگى خود را آشفته سازد و یا نسبت به آن كم توجه باشد. شوهر و فرزندان دراین میانه حقى بر او دارند چنانكه او نیز بر شوهر و فرزندان خود حقى دارد. پس از رعایت این حقوق است كه نوبت به پذیرش فعالیتهایى در خارج از خانه مى رسد همانطور كه حضرت فاطمه زهرا(س) نیز چنین بود.
همچنین نباید به بهانه پرداختن به امور داخلى خانه, یكسره فعالیتهاى سیاسى را كنار بگذارد. به راستى اگر چنین كارى صحیح بود پس چگونه مى شد انقلاب شكوهمند اسلامى ایران رابه پیروزى رسانید؟ آیا بدون شركت خیل عظیم زنان مسلمان, چنین پیروزى بزرگى نصیب ملت ایران مى گردید؟ مسلما خیر .
همان فاطمه اى كه اهمیت اداره امور داخلى خانواده و تربیت فرزندان را براى ما تبیین كرد, ارزش فعالیت سیاسى زن را نیز در دفاع از حق و حقیقت تبیین نمود. اشتباه آن است كه مافقط به یك جنبه كار آن حضرت بنگریم و اشتباه بزرگتر آن است كه اهم و مهم را در سیره آن حضرت تشخیص ندهیم و به دام افراط و تفریط گرفتار آییم.
اسلام دین اعتدال است پس بر پیروان آن نیز رعایت چنین اعتدالى لازم است: و كذلك جعلناكم امه وسطا لتكونوا شهدإ على الناس و یكون الرسول علیكم شهیدا (بقره / 143) و اینچنین شما را امت میانه اى قرار دادیم تا به مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه است.
بعد از آن كه اصل جواز مشاركت سیاسى زنان و اصول حاكم بر آن از دیدگاه اسلام تبیین گردید به سومین قسمت از بحث كه بررسى موارد خاص از مشاركت سیاسى مى باشد مى پردازیم و به طور مشخص موضوع ولایت, قضاوت و وكالت (یا نمایندگى سیاسى) زنان را مورد بحث قرار مى دهیم. در این قسمت سعى ما بر آن است كه با ارائه دلایل نظریات مخالفین و موافقین به طور مختصر, به نقد آنها پرداخته در نهایت, نظریه قویتر را برگزینیم.