تک صدایی فرهنگی و چند صدایی فرهنگی
دانشگاه آزاد اسلامی
(واحد علوم تحقیقات)
مقطع:
کارشناسی ارشد علوم سیاسی
تک صدایی فرهنگی و چند صدایی فرهنگی
(پلورالیسم فرهنگی)
استاد راهنما :
جناب آقای دکتر پرویز امام زاده فر
محقق :
علی خدامرادی
زمستان 1388
به نام خدا
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه.....................................................................................3
تعاریف.....................................................................................4
نمود تک صدایی فرهنگی در جنگ جهانی دوم.............................5
جنگ سرد - نمود بارزتر تک صدایی فرهنگی.................................8
بعد از جنگ سرد (نظام جدید جهانی)..........................................10
بررسی کوتاه و نتیجه گیری....................................................... 12
پی نوشت ها و منابع...................................................................14
سوالات تحقیق:
سوال: به کارگیری سیستم چند صدایی فرهنگی (پلورالیسم فرهنگی) چه تاثیری بر ثبات سیاسی دارد؟
فرضیه: چند صدایی فرهنگی باعث تقویت ثبات سیاسی جوامع می شود.
سوال : تاثیر سیستم تک صدایی فرهنگی چه تاثیری بر ثبات سیاسی جوامع دارد.
فرضیه: تک صدایی فرهنگی در طول زمان باعث خدشه دار کردن ثبات سیاسی می شود.
مقدمه
در این تحقیق ، هدف بررسی تاثیر متغیرهای سیستم چند صدایی فرهنگی و تک صدایی فرهنگی بر متغیر ثبات سیاسی در جوامع است. هدف اصلی این تحقیق (قدمی کوچک برای) ارائه راه حلی برای جوامع است و نشان دادن راهی برای اینکه گامی مناسب تر و عقلانی تر برای رسیدن به توسعه سیاسی و ثبات سیاسی برادارند. هدف دیگر این تحقیق ، بررسی تاریخی مهمی است و نشان دادن این مسئله: که در طول تاریخ کشورهای مهم جهان از جمله چین ، روسیه ، آمریکا ، کشورهای خاورمیانه... از کدام سیستم استفاده کرده اند و کدامشان به ثبات سیاسی بیشتری دست پیدا کرده اند و کدام یک پیشرفت بیشتری کرده اند. و در اصل سوال عمده ای که در این تحیقیق به آن پاسخ می دهیم به این شکل است: سیستم چند صدایی فرهنگی و سیستم تک صدایی فرهنگی ، چه تاثیری بر ثبات سیاسی جوامع دارند؟ که در پاسخ به آن می گوئیم چند صدایی فرهنگی (یا همان پلورالیزم فرهنگی) موجب افزایش ثبات سیاسی جوامع می شود و سیستم تک صدایی فرهنگی موجب کاهش ثبات سیاسی جوامع می شود.
اما محدوده زمانی که در این تحقیق در نظر گرفته شده ، از زمان جنگ جهانی دوم به بعد است ، و علت اینکه جنگ جهانی دوم را منشا تحقیق خود قرار داده ام ، این است که اولا پلورالیسم فرهنگی به شکل مدرن از این دوره به شکل محسوس خود را نشان می دهد (از سال 1941 کانادا) و ثانیا از مهمترین نظام هایی که تک صدایی فرهنگ به شکلی اجرا شد که حتی باعث پیشرفت صنعتی آن کشور شد ، آلمان نازی بود. و هیتلر از مهمترین سیستم های تک صدایی فرهنگی را به جهانیان نشان داد.
در تائید صحت این فرضیه بر خواهیم آمد که چند صدایی فرهنگی ، تاثیر زیادی بر رسیدن به ثبات سیاسی دارد.
پیشینه تاریخی
تحقیقات و کتاب های مهمی در زمینه پلورالیسم فرهنگی نوشته شده که از مهم ترین ها می توان به نمونه های مثل:
پلورالیسم فرهنگی از نظر اندیشمندان غربی، مسلمانان و فرهنگ اسلام ، مهدی عزیزیان
مونیسم یا پلورالیسم ، بپژن عبدالکریمی
جامعه شناسی سیاسی معاصر ، جهانی شدن –سیاست و قدرت کیت نش
پلورالیسم، بینش نو هادی رضوی
فرهنگ جهانی ، الیتسم فرهنگی مرکا آوانسیان
(پلورالیسم قراردادی) Covenantal Pluralism پائول . ام. ون. بورن (Pauol M.van Buren)
(کلیدی برای گفتگوی دینی موثرThe key to effective( religious dialogue جیسون بارکر(Jason Barker)
پلورالیسم فرهنگی از نظر استاد مطهری – مهدی عزیزیان
اشاره کرد.
تعاریف
چند صدایی فرهنگی (پلورالیسم فرهنگی)
در این عرصه تعدد و تکثر فرهنگها ، بویژه در بخشی از فرهنگ كه به صورت آداب و رسوم اجتماعی خود را می نماید و تمایز خود را با فرهنگهای دیگر آشكار می كند مورد پذیرش و دارای جایگاه رسمی است. در واقع آگاهی ملل مختلف از سلوك همدیگر در پرتو رشد اطلاعات و رسانه ها و پی بردن به نافروكاستنی بودن آنها به مدل واحد، موجب شد تا این تكثر و گوناگونی بزودی توسط جامعه شناسان و انسان شناسان تئوریزه و به رسمیت شناخته شود. طبق این نظریات رفتارهای فرهنگی هر قوم راهكارها و راهبردهایی هستند كه بسته به شرایط جغرافیایی و زیست محیطی و نژادی و نحوه ارتزاق آن قوم و ... در حوزه عقل جمعی شكل گرفته است و در هر حال باید به آن احترام گذاشت و تنوع آن را پذیرفت. در واقع پلورالیسم فرهنگی تبیینی از چرایی این تنوعهای ادغام ناپذیر است. (1)
تک صدایی فرهنگی
نگاه تمامیت خواهانه به مسائل جمعی (تک صدایی فرهنگی) نگاهی است که در آن، چندگانگی و تنوع جایی ندارد؛ همان گونه که در یک قلمرو نمیتوان بیش از یک دولت را تصور کرد، نمیتوان بیش از یک گرایش سیاسی و یک هویت فرهنگی را تحمل کرد. (2)
نمود تک صدایی فرهنگی در جنگ جهانی دوم
نازیسم
نازیسم به ایدئولوژی حزب نازی آلمان (حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان) اطلاق می شود و در واقع می توان برای آن از عبارت « ناسیونال سوسیالیسم» نیز استفاده کرد. حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان یا حزب نازی آلمان مدتی پس از شکست آلمان در جنگ جهانی اول به رهبری آدولف هیتلر ساخته شد. البته هیتلر در ابتدا عضو عادی و سپس مسئول بخش تبلیغات و پس از آن رهبر حزب شد. پس از اینکه وی به رهبری حزب رسید نام حزب را که در آن زمان حزب کارگر آلمان بود به حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان تغییر داده و پرچم صلیب شکسته را برای حزب انتخاب نمود. نازیسم ایدئولوژی دولت آلمان از سال 1933 تا سال 1945 بود که طی آن آلمان از بسیار جهان پیشرفت های قابل توجهی کرد. (3)
از جمله اقدامات مهم فرهنگی و تاثیر گذار بر فرهنگ که توسط آلمان ها انجام شد می توان به موارد زیر اشاره کرد:
نژاد آلمانی:
حزب نازی آلمان خواستار پدافند از نژاد آلمانی در برابر نژاد های بیگانه بود. به ویژه اینکه اگر از نژاد آلمانی پدافند نمی شد این نژاد در معرض انقراض قرار می گرفت. (چنانکه امروز این مسئله تقریبا قطعی است که نژاد ژرمن در آینده منقرض خواهد شد.) به همین دلیل نازی ها خواستار عدم اختلاط نژاد آلمانی با سایر نژاد ها بودند. در نتیجه پس از قدرت یابی نازی ها قانونی به تصویب رسید که طی آن ازدواج و اختلاط نژادی میان آلمانی ها و غیر آلمانی ها را ممنوع می کرد. اما هرگز نازی ها در پی نسل کشی نژاد های دیگر بر نیامدند. حتی در ارتش آلمان سربازان نیمه یهودی وجود داشتند.
آلمان و یهودیان:
مشکل بزرگ دیگر آلمانی ها یهودیان بودند. زیرا یهودیان سرمایه دار در جنگ جهانی اول با ساخت و پاخت با یهودیان سرمایه دار امریکا و انگلیس وضعیت اقتصادی ویران کرده و در نتیجه سبب شکست ارتش آلمان در جبهه جنگ شدند. در چنین حالتی یهودیان بزرگترین عاملان شکست آلمان در جنگ جهانی اول محسوب شده و از نظر میهن پرستان غیر آلمانی حساب می شدند. در نتیجه پس از قدرت یابی نازی ها، یهودیان را وادار به خارج شدن از آلمان کردند.
اقتصاد ناسیونال سوسیالیستی
مسئله دیگر اقتصاد ناسیونال سوسیالیستی است. آنچنانکه حزب سومکا هم بار ها آن را بیان کرد ناسیونال سوسیالیسم دارای محاسن کمونیسم و کاپیتالیسم و فاقد معایب آن هاست. سرمایه دار چنانچه برای مصالح و منافع کشورش کار کند مورد پشتیبانی دولت قرار گرفته و چنانچه به ضرر ملت کار کند سرمایه اش ملی خواهد شد. این نوع از سیستم اقتصادی سبب از بین رفتن فاصله طبقاتی از نظر فرهنگی و تقریبا مالی شد به طوری که کارگر درجه سه ی آلمانی می توانست با همان حقوق خود دور دنیا را سفر کند. (5)
مبارزه با کمونیسم
مبارزه با کمونیسم را می توان از اصول اساسی ناسیونال سوسیالیسم دانست. نازی ها یکی از بزرگترین اهداف خود را مبارزه با کمونیسم بین الملل می دانستند. چه سیاست داخلی و چه سیاست خارجی آلمانی ها بر پایه مبارزه با کمونیسم بود. اگر چه برای (از ماه اوت 1939 تا ژوئن 1941) آلمانی ها با شوروی به توافق هایی رسیدند اما کاملا واضح بود که دوستی ناسیونال سوسیالیسم و کمونیسم دوام نمیابد سرانجام ارتش آلمان بخاطر خطراتی که از جانب کمونیست ها وجود داشت به شوروی حمله کردند. سازمان وافن اس اس در جنگ جهانی دوم اساسا یک ارتش اروپایی ضد کمونیسم بود که تقریبا از تمام کشور های اروپایی دارای سرباز بود. (6)
بررسی و نتیجه گیری (تاثیر تک صدایی فرهنگی آلمان ها بر ثبات سیاسی)
در حقیقت عامل اصلی شکل گیری جنگ جهانی دوم ، مسائل ناسیونالیستی و ادعاهای فرهنگی آلمان نازی بود. آلمانی که سیستم تک صدایی فرهنگی را به شدیدترین شکل ممکن در کشور خود اعمال کرده بود ، حال در پی اعمال این سیستم در سر تا سر اروپا بود و با آروزی دست یافتن به رویایی تحت لوا قرار دادن تمامی فرهنگ های اروپایی پا به عرصه جنگ جهانی دوم گذارد. حزب نازی مردم آلمان را فارق از تفاوت های قومی ، فرهنگی ، مذهبی و اقتصادی ... در زیر چتر نازیسیم در آورد و به اختلاف های آنها توجه ی نکرد.
در این مسئله که آلمان ها در دوره قدرت حزب نازی ، به سرعت به سمت پیشرفت رفتند و گام های پیشرفت صنعتی را به سرعت برداشتند ، هیچ شکی نیست. و هیچ کس نمی تواند منکر شود که آلمان ها در این دوره پیشرفت صنعتی اقتصادی و نظامی نداشته اند . پس می توان گفت اعمال سیستم تک صدایی فرهنگی ، مانعی برای پیشرفت نیست ، اما مسئله ای که می خواهم به آن اشاره کنم این است که این سیسم ، با افزایش بی ثباتی سیاسی ، موجب تهدید و تخریب صنعت و نظام اقتصادی المان شد. تاثیر و تضعیف ثبات سیاسی آلمان ، در کوتاه مدت خود را نشان نداد اما ، باید بدانیم که اخرین سربازان وفادار به هیتلر ، سربازان آریای بودند که با هیتلر حتی خود کشی کردند . در صورتی که در ابتدا در ارتش هیتلر سربازانی از کشور هایی همچون فرانسه و انگلیس نیز وجود داشتند ، که تا آخرین لحظه بهایی به اعتقادات آنها داده نشد و خیلی زودتر از سایرین تسلیم شدند.
حتی قبل از جنگ نیز سایر کشور های اروپایی از سیستم تک صدایی فرهنگی که در المان صادر می شد می ترسیدند و به هر طریقی به مبارزه و مخالفت با آن بر می خواستند ،
حال می توان نتیجه گرفت که : درست است که آلمان ها با سیستم تک صدایی فرهنگی حتی توانستند پیشرفت اقتصادی صنعتی کنند اما ، به موجب فشارهای داخلی از ناحیه اقوام غیر آریایی و فشار های خارجی از ناحیه سایر دول اروپایی ، ثبات سیاسی آلمان به خطر افتاد .
"جنگ سرد"
"نمود بارزتر تک صدایی فرهنگی"
ایدئولوژی کمونیست ، برای مردم شوروی نوعی چارچوب محدود مشخص می کرد که بر طبق آن : خوراک ، پوشاک ، کار ، تحصیل ، حقوق ، ازادی و ... مردم را فقط در چارچوب قوانین دولت می توان یافت. و همه افراد و گروه ها ، اعم از مذهبی ها ، فرهنگی ها ، تجار ، سنتی ها ، متجدد ها ... نباید هیچ گونه اعتراضی کنند. و اگر اعتراضی کنند ، دولت می تواند برای سرکوب آنها اقدام کند ، همانطور که در تاریخ شوروی ، هفته درخت انسان ثبت شده ، که طی آن دولت شوروی اعتراش کشاورزان را با کشتن آنها و از ناحیه بالا تنه کاشتن اجساد آنها در زمین ، پاسخ می دهد.
این یعنی تک صدایی فرهنگی ، یعنی باید و باید همه اقشار جامعه گوش به فرمان من باشند و هیچ اعتراضی را وارند ندانند.
شوروی با صدا و شعار کمونیست ، و برقراری عدالت در جهان ، به حمایت و دخالت در امور سایر کشورها پرداخت. اندیشه های کمونیستی که ریشه آن از متفکر بزرک کارل مارکس بود ، با تغییرات بزرگی توسط لنین در شوروی عملیاتی شد. حزب کمونیست به رهبری لنین و استالین و ... تمامی گروه ها و اقشار و نخبگان شوروی را تحت لوای خود قرار داد و اساسنامه حزب کمونیست را به عنوان فصل الخطاب جامعه سیاسی شوروی قرار داد.
در عرصه روابط بین الملل نیز : نکته مهم دیگری جاه طلبی کمونیست ها بود ، انها در منشور خود اعلام کردند که از هر جنبشی رهایی بخش در دنیا حمایت خواهند کرد . و این به آن معنی بود که می خواهند سیستم تک صدایی خود تبلغ کنند و سایر کشورها را نیز تحت لوای این سیستم در آورند.
جنگ سرد اصطلاحا به جنگی اطلاق میشود که از تنشها، کشمکشها و رقابتها در روابط آمریكا، شوروی سابق و همپیمانان آنها در طول دهههای ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰ بوجود آمد.
در سال ۱۹۴۵ و پس از پایان جنگ جهانی دوم تنش بین آمریكا و اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد و تا سال ۱۹۴۷ افزایش یافت. (7)
در طول این زمان رقابت بین این دو ابرقدرت در عرصههایی از قبیل نظامی، ایدئولوژی، روانشناسی، جاسوسی، ورزش، تجهیزات نظامی، صنعت و توسعه تکنولوژی ادامه داشت.
این رقابتها، مسابقات فضایی، پرداخت هزینههای گزاف دفاعی، مسابقات سلاحهای هستهای و تعدادی جنگهای غیرمستقیم با خود به همراه داشت.
در طول این جنگ، درگیری نظامی مستقیمی بین نیروهای آمریكایی و شوروی رخ نداد، اما گسترش قدرت نظامی، کشمکشهای سیاسی و درگیریهای مهم بین کشورهای پیرو و همپیمانان این ابر قدرتها از دستآوردهای جنگ سرد به حساب میآید. (8)
بلوک بندی هایی که در این دوره شاهد هستیم به نوعی تقابل سیستم چند صدایی فرهنگی با سیستم تک صدایی فرهنگی است ، در یک بلوک فقط اندیشه کمونیستی است که با پیمان ورشو به اوج خود می رسد و کشورهای اروپای شرقی به قسمتی از حوزه امنیتی استراتژیکی شوروی اضافه می شوند. در طرف مقابل اندیشه های لیبراستی در مقابل این طیف قرار می گیرند.
آمریكا و شوروی كه در طول جنگ جهانی دوم در مقابل آلمان نازی متحد بودند، حتی قبل از پایان جنگ بر سر چگونگی دوبارهسازی جهان پس از جنگ با هم اختلاف داشتند.
پس از جنگ جهانی دوم در حالی که آمریکا در تلاش بود تا کمونیسم را در جهان محدود کند، گستره جنگ سرد به تمام جهان به ویژه اروپای غربی، خاورمیانه و جنوب شرقی آسیا کشیده شد.
در نهایت در انتهای دهه ۱۹۸۰ و با دیدارهای مقامات عالی رتبه که به وسیله آخرین رهبر شوروی؛ میخائیل گورباچف ترتیب داده شد و برنامههای اصلاحی وی، جنگ سرد پایان یافت.(9)
بررسی تاثیر سیستم تک صدایی کمونیستی بر ثبات سیاسی شوروی و هم پیمانانش
در شوروی ، مردم خود قیام کردند ، و بعد از قیام خود اندیشه کمونیستی را به عنوان ایدئولوژی برگزیدند که حرف مارکس نبود بلکه تحریف لنین و سایرین بود. به هر حال مردم شوروی مخصوصا کارگران احساس می کردند که تحت لوای این مکتب به سعادت می رسند اما زمانی که دیدن جامعه دچار خفقان شده و اندیشه های غیر مارکسیستی که پتانسیل رشد و توسعه کشور را دارند نمی توانند بروز کنند ، نوعی دلزدگی ایجاد شد. زمانی که فریاد های شنیده نشود ، نوعی نارضایتی به همراه دارد، و این نارضایتی ممکن است به نوعی خشونت نمایانگر شود و به این شکل ثبات سیاسی جامعه بر هم بخورد.
اما هم پیمانان شوروی ، از فروپاشی این کشور درس های بزرگی گرفتند . چین ، کوبا ، کره، و ویتنام ، به این موضوع پی بردند که برای بقای بیشتر باید به نوعی از سیستم تک فرهنگی افراطی کوتاه آمد. چین بطوری به اصلاحات فرهنگی و سیاسی خود دست زد که عده ای در حال حاضر این کشور را یک کشور با سیستم سرمایه داری آزاد می نامند.
به طور کلی کشورهایی از سیستم تک صدایی فرهنگی استفاده می کنند که عموما از افراد دیکتاتوری استفاده می کنند مثل شوروی ، المان نازی ، ایتالیا موسیلینی ، کوبا ، کره شمالی ، عربستان ، عراق دوره صدام و ...
وعبور از این سیستم و رسیدن و قدم گذاشتن در سیستم چند صدایی فرهنگی ، کاری بزرگ و جاه طلبی عظیم است که شوروی نیز از آن محروم بود اما کشور هایی نظیر چین در این عرصه به الگویی تبدیل شدند که کاری بس بزرگ بود.
به طوری که چین با این تغییر استراتژی به یکی از کشورهای با ثبات دنیا و با امنیت دنیا تبدیل شده است و سالانه میلیاردها دلار سرمایه خارجی را جذب می کند. و این ثبات سیاسی و پیشرفت اقتصادی را مدیون برقراری سیستم چند صدایی فرهنگی است.