نگاهی به سیاستهای راهبردی و منطقه ای پکن برای سده بیست و یکم
اگر چه امریکایی ها بر این تصورند که می توانند با اعطای امتیازات ویژه به چین ، این کشور را در مسائل مربوط به خاورمیانه از جمله بحران اخیر در مورد عراق با سیاست های خود همراه سازند اما به نظر می رسد که چینی ها طرح های استراتژیک مخصوص به خود را دنبال می کنند. همراهی ضمنی چین با روسیه ، فرانسه و آلمان در مخالفت با طرح امریکا برای حمله به عراق از این جمله است . چینی ها برآنند تا به آرامی روابط خود با کشورهای خلیج فارس را تحکیم و مناسبات استراتژیک خود در این منطقه را بهبود بخشند. مقاله پیش رو که در دوازدهمین همایش بین المللی خلیج فارس (دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه) ارائه شده و اینک برای بهره برداری علاقه مندان مطالعات خلیج فارس انتشار می یابد، درصدد است برخی علائق چین به منطقه و برخی موانع پیش روی این کشور در منطقه را مورد بررسی قرار دهد.
پس از تاسیس جمهوری خلق چین (1949) با توجه به تنش در روابط شرق و غرب و سپس وقوع انقلاب فرهنگی در چین (76-1966) ، روابط چین و کشورهای منطقه خلیج فارس از تحرک چندانی برخوردار نبود. در آن دوران ، عراق در 20اوت 1958 ، کویت در 23مارس 1971 و ایران در 16اوت همان سال با چین رابطه سیاسی برقرار کردند. راهبرد چین در آن سالها در منطقه بر خروج از انزوا و مقابله با سیاست های دو ابرقدرت و به ویژه شوروی تمرکز داشت . از اواخر دهه 1970 با اتخاذ سیاست اصلاحات و دروازه های باز اقتصادی در چین ، روابط این کشور با همه کشورهای جهان از جمله در خلیج فارس گسترش بسیار پیدا کرد و عمان در 25مه 1978 ، امارات متحده عربی در اول نوامبر 1984 ، قطر در 9ژوئیه 1988 ، بحرین در 18آوریل 1989 و عربستان سعودی در 21ژوئیه 1990 با چین روابط سیاسی برقرار کردند. طی دو دهه اخیر بر اثر دستاوردهای اقتصادی چین ، لزوم دستیابی به بازار فروش کالا، افزایش نیاز به منابع تامین نفت و گاز، فروپاشی شوروی و آثار منطقه ای آن ، وقوع جنگ بین ایران و عراق ، وقوع جنگ خلیج فارس و افزایش حضور نظامی امریکا در منطقه ، تشدید بحران در پیرامون خلیج فارس از جمله در فلسطین و رویدادهای پس از یازده سپتامبر در افغانستان ، عصر جدیدی در مناسبات چین و منطقه گشوده شده است . راهبرد چین در خلیج فارس در این عصر براساس ملاحظات زیر قرار دارد :
الف - ملاحظات اقتصادی
1- توسعه بازار صادرات کالا ، فناوری و نیروی کار
چین بر این نظر است که ساکنان حوزه خلیج فارس بر اثر درآمد حاصله از فروش نفت و عدم پیشرفت کشاورزی و صنعت در بیشتر نقاط آن ، بیشتر نیازمندی های خود را از خارج خریداری می کنند و کالاهای ساخت این کشور می تواند به بازار مناسبی در آنجا دست یابد. نیازمندی های آنها به کالاهای مختلف ساختمانی ، آهن و فولاد، حمل و نقل ، پارچه ، خودرو، دوچرخه ، موتور و مواردی از این گونه زیاد است . مقررات این کشورها در زمینه های واردات کالا و خروج سرمایه و ارز نیز به نفع چین است . بخش مهمی از صادرات چین به منطقه را فناوری ها و کالاهای نظامی تشکیل می دهد و کارشناسان چینی خواهان افزایش آن هستند زیرا رقم صادرات چین به منطقه را بسیار کمتر از صادرات امریکا، اروپا، ژاپن و روسیه می دانند. نیاز منطقه به نیروی کار متخصص و نیمه متخصص ، مورد توجه راهبرد چین قرار دارد و تلاش بر افزایش آنها به ویژه در عربستان ، امارات و قطر صورت گرفته است ؛ افزایش این نیروها در دیگر کشورهای منطقه پس از جنگ ایران و عراق و جنگ خلیج فارس قابل ملاحظه است . حضور در بازسازی منطقه را کارشناسان چینی ، «جنگ پنهانی» بین قدرت های مختلف خوانده اند که چین باید در آن نقش موثر داشته باشد. پس از پایان جنگ خلیج فارس ، اولین کشوری که به رغم قطع برق در بسیاری از نقاط کویت و خطرات احتمالی در برنامه های بازسازی آنجا حضوری فعال یافت ، چین بود و گروه 63نفری آن کشور که در 23اوت 1991 وارد کویت شد، اولین چاه نفت را در آنجا خاموش کرد. به طور کلی چین ، منطقه خلیج فارس را از مهمترین منابع دستیابی به ارز خارجی خود می داند و بر افزایش حضور اقتصادی در آنجا تلاش دارد.
2- استمرار دریافت نفت از منطقه
چین با توجه به پیشرفت های اقتصادی در سال های اخیر با کمبود منابع انرژی روبه رو شده و از سال 1993 در زمره کشورهای وارد کننده نفت درآمده است . در آن سال واردات نفت چین 2/9 میلیون تن بود که در سال 2000 به 60میلیون تن رسیده است و پیش بینی می شود که تا 2010 به 120میلیون تن و 2020 به 240میلیون تن (بیش از واردات نفت ژاپن) برسد؛ به همین دلیل خلیج فارس از نظر تامین نفت ، در سیاست خارجی چین از جایگاهی عمده برخوردار است . البته کارشناسان چینی توصیه می کنند که چین از نظر جهانی تنها به خلیج فارس و از نظر منطقه ای تنها به یک کشور در این حوزه متکی نباشد.
3- نوسازی و اصلاحات در مناطق شمال غربی چین
دولت چین از سال 1993 برنامه گسترده ای را برای بهبود وضع اقتصادی استان های شمال غربی خود ، در همسایگی آسیای مرکزی ، در پیش گرفته است . وصول به این هدف در ایجاد آرامش و ثبات در مناطق مسلمان نشین و همچنین ایجاد محیط امن برای مسیر لوله های حمل نفت و گاز از سیبری و حوزه دریای خزر به شرق آسیا بیشترین اهمیت را دارد. یکی از راههای تحقق این راهبرد که در برنامه های چین مورد توجه قرار دارد، ایجاد ارتباط اقتصادی بین مناطق شمال غربی چین و خلیج فارس از طریق آسیای مرکزی و ایران است . در این امر خط آهن مشهور به «پل دوم اوراسیا» نقش اساسی دارد.
ب : ملاحظات امنیتی
1- همراهی قدرت های بزرگ در ورود به منطقه
چین ، منطقه خلیج فارس را نقطه اشتراک و در عین حال تضاد منافع قدرت های بزرگ می داند.